گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عثمان مختاری:چو آمد به نزدیکی گاه شاه بدو گفت مر پهلوان سپاه

❈۱❈
چو آمد به نزدیکی گاه شاه بدو گفت مر پهلوان سپاه
که فردا چو خورشید از چاه غرق برآید برآیم زجا همچو برق
❈۲❈
ز بالا نیایم از کین شیب من کنون تا نگیرم سراندیب من
چو بر باره پا دارم از کین نبرد بدارم ازاین باره برخاک کرد
❈۳❈
بکو پال دروازه ها بشکنم در و بندش از سر بزیر افکنم
به تاراج در شهر رو آورم ز شمشیر بر دشت جو آوردم
❈۴❈
بگیرم سر تخت هیتال من نهم غل صد منش بر یال من
بیارمش بسته به نزدیک شاه اگر بخشدم داور هور و ماه
❈۵❈
بفرمود ارژنگ کای نامدار کنون بخش کن با دلیران حصار
که هرکس (کند) رزم بر جای خویش چو بنهند فردا به کین پای خویش
❈۶❈
نخستین ز زنگی سپاهی هزار طلب کرد بر نامور شهریار
برادر یکی بود نسناس را که کندی به نیروی سنگ آس را
❈۷❈
ورا نام الماس زنگی بدی که در کینه چون شیر جنگی بدی
سه دروازه شهر گفتا تراست چو فردا در آید خور از کوه راست
❈۸❈
زمین بوسه داد و بشد نامدار سه دروازه را کرد ره استوار
وز آن پس طلب کرد شنگاوه را بدو گفت کایمرد فرمانروا
❈۹❈
سه دروازه شهر هم زآن تست فلک زین سپس زیر فرمان تست
بشد با دلیران سه ره ده هزار شب تیره بگرفت راه حصار
❈۱۰❈
به جمهور شه گفت بس آن دلیر تو را شد سه دروازه در دار و گیر
بشد گرد جمهور یل با سپاه سه دروازه را بست سرهای راه
❈۱۱❈
شنیدم که ده داشت دروازه شهر چنین بخش کرد آن دلاور به قهر
از آن ده یکی و یکی رزمساز گزید آن دلاور یل سرفراز
❈۱۲❈
وز آن رو به هیتال آمد بجای شب تیره و بانگ هندی درای
سه دروازه دیگر آن نامدار بگردی سپردش در آن گیر و دار
❈۱۳❈
سه دروازه شهر با ده هزار ز گردان جنگی و خنجرگزار
سپرد آن زمان شاه با باجگیر سه دیگر سپردش به یل اردشیر
❈۱۴❈
مرآن در کشد باز زودت سپاه نگهدار او شد جهانجوی شاه
بدین گونه آرایش جنگ شد چنین تازگردان شب آهنگ شد

فایل صوتی شهریارنامه بخش ۴۸ - قسمت کردن شهریار دروازه ها به نامداران کوید

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها