گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عثمان مختاری:. . . سرخپوش چنان بسته آورد زنگی زوش

❈۱❈
. . . سرخپوش چنان بسته آورد زنگی زوش
نهادند زنجیر در گردنش به زنجیر چون شیر نر کردنش
❈۲❈
چو ازتیره شب پاسی اندر گذشت دلیران برفتند از روی دشت
فرود آرمیدند یکسر به جای نه بانگ تبیره نه زخم درای
❈۳❈
چه زنگی چنان خواب کردار دید سربخت از خواب بیدار دید
درآمد به نیرو و بگسست بند سر پاسبانان هم از تن بکند
❈۴❈
از آن پاسبانان بکشت او چهار وز آن پس بشد همچو ابر بهار
چنین تا به نزد سپهبد رسید زمین بوسه داد آفرین گسترید
❈۵❈
چه دیدش بشد شاد دل شهریار ز شادی بشد باده را خوستار
می و نقل و مرغ و قدح خواستند یکی بزم شاهانه آراستند
❈۶❈
همی باده خوردند و شادان شدند بر این گونه تا خور برآمد بلند

فایل صوتی شهریارنامه بخش ۷۸ - برکشتن هر دو لشکر ازهمدیگر و گریختن زنگی زوش از بند سرخ پوش گوید

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها