عثمان مختاری:کنون ازسراینده داستان یکی داستان بشنو از راستان
❈۱❈
کنون ازسراینده داستان
یکی داستان بشنو از راستان
کنون بشنو از رزم لهراسپ شاه
ابا ترک پر کینه ارجاسپ شاه
❈۲❈
چه ارجاسپ آن ترک پر کین و تلخ
ز توران سپه برد از کین به بلخ
فرستاد از آن روی ارهنگ را
سوی سیستان از پی جنگ را
❈۳❈
خود آمد از آن روی در دشت بلخ
جهان کرد بر شاه لهراسپ تلخ
طلایه چه دانست کآمد سپاه
ببردند از آن آگهی پیش شاه
❈۴❈
که شاها سپه آمد و کوس پیل
به جوش است صحرا چو دریای نیل
به پیش سپاه است ارجاسپ شاه
سیاهست گیتی ز گرد سپاه
❈۵❈
چو بشنید لهراسپ بر بست کوس
بدانگه که برخاست بانگ خروس
چه در دشت بلخ اندر آمد سپاه
شد افروخته آتش رزم خواه
❈۶❈
ز خون شد زمین همچو رود کرند
شناور در آن خون چه ماهی سمند
کمند دلیران گلوگیر بود
جهان سبزه از تیر و شمشیر بود
❈۷❈
دو جنگ گران کرد لهراسپ شاه
به جنگ سوم شد گریزان سپاه
فکندند ترک و سپرهای رز
بماندند بر جا کمرهای رز
❈۸❈
گریزان به بلخ اندرون رفت شاه
گرفتند گردش فراوان سپاه
فرود آمد آن ترک در گرد بلخ
شد از کین به آب اندرون آب تلخ
کامنت ها