مولانا:همچو هاروت و چو ماروت شهیر از بطر خوردند زهرآلود تیر
❈۱❈
همچو هاروت و چو ماروت شهیر
از بطر خوردند زهرآلود تیر
اعتمادی بودشان بر قدس خویش
چیست بر شیر اعتماد گاومیش
❈۲❈
گرچه او با شاخ صد چاره کند
شاخ شاخش شیر نر پاره کند
گر شود پر شاخ همچون خارپشت
شیر خواهد گاو را ناچار کشت
❈۳❈
گرچه صرصر پس درختان میکند
با گیاه تر وی احسان میکند
بر ضعیفی گیاه آن باد تند
رحم کرد ای دل تو از قوت ملند
❈۴❈
تیشه را ز انبوهی شاخ درخت
کی هراس آید ببرد لخت لخت
لیک بر برگی نکوبد خویش را
جز که بر نیشی نکوبد نیش را
❈۵❈
شعله را ز انبوهی هیزم چه غم
کی رمد قصاب از خیل غنم
پیش معنی چیست صورت بس زبون
چرخ را معنیش میدارد نگون
❈۶❈
تو قیاس از چرخ دولابی بگیر
گردشش از کیست از عقل مشیر
گردش این قالب همچون سپر
هست از روح مستر ای پسر
❈۷❈
گردش این باد از معنی اوست
همچو چرخی کان اسیر آب جوست
جر و مد و دخل و خرج این نفس
از کی باشد جز ز جان پر هوس
❈۸❈
گاه جیمش میکند گه حا و دال
گاه صلحش میکند گاهی جدال
گه یمینش میبرد گاهی یسار
که گلستانش کند گاهیش خار
❈۹❈
همچنین این باد را یزدان ما
کرده بد بر عاد همچون اژدها
باز هم آن باد را بر مؤمنان
کرده بد صلح و مراعات و امان
❈۱۰❈
گفت المعنی هوالله شیخ دین
بحر معنیهای رب العالمین
جمله اطباق زمین و آسمان
همچو خاشاکی در آن بحر روان
❈۱۱❈
حملهها و رقص خاشاک اندر آب
هم ز آب آمد به وقت اضطراب
چونک ساکن خواهدش کرد از مرا
سوی ساحل افکند خاشاک را
❈۱۲❈
چون کشد از ساحلش در موجگاه
آن کند با او که آتش با گیاه
این حدیث آخر ندارد باز ران
جانب هاروت و ماروت ای جوان
کامنت ها