گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:اول آن کس کین قیاسکها نمود پیش انوار خدا ابلیس بود

❈۱❈
اول آن کس کین قیاسکها نمود پیش انوار خدا ابلیس بود
گفت نار از خاک بی شک بهترست من ز نار و او ز خاک اکدرست
❈۲❈
پس قیاس فرع بر اصلش کنیم او ز ظلمت ما ز نور روشنیم
گفت حق نه بلک لا انساب شد زهد و تقوی فضل را محراب شد
❈۳❈
این نه میراث جهان فانی است که به انسابش بیابی جانی است
بلک این میراثهای انبیاست وارث این جانهای اتقیاست
❈۴❈
پور آن بوجهل شد مؤمن عیان پور آن نوح نبی از گمرهان
زادهٔ خاکی منور شد چو ماه زادهٔ آتش توی رو روسیاه
❈۵❈
این قیاسات و تحری روز ابر یا بشب مر قبله را کردست حبر
لیک با خورشید و کعبه پیش رو این قیاس و این تحری را مجو
❈۶❈
کعبه نادیده مکن رو زو متاب از قیاس الله اعلم بالصواب
چون صفیری بشنوی از مرغ حق ظاهرش را یاد گیری چون سبق
❈۷❈
وانگهی از خود قیاساتی کنی مر خیال محض را ذاتی کنی
اصطلاحاتیست مر ابدال را که نباشد زان خبر اقوال را
❈۸❈
منطق الطیری به صوت آموختی صد قیاس و صد هوس افروختی
همچو آن رنجور دلها از تو خست کر بپندار اصابت گشته مست
❈۹❈
کاتب آن وحی زان آواز مرغ برده ظنی کو بود همباز مرغ
مرغ پری زد مرورا کور کرد نک فرو بردش به قعر مرگ و درد
❈۱۰❈
هین به عکسی یا به ظنی هم شما در میفتید از مقامات سما
گرچه هاروتید و ماروت و فزون از همه بر بام نحن الصافون
❈۱۱❈
بر بدیهای بدان رحمت کنید بر منی و خویش‌بین لعنت کنید
هین مبادا غیرت آید از کمین سرنگون افتید در قعر زمین
❈۱۲❈
هر دو گفتند ای خدا فرمان تراست بی امان تو امانی خود کجاست
این همی گفتند و دلشان می‌طپید بد کجا آید ز ما نعم العبید
❈۱۳❈
خار خار دو فرشته هم نهشت تا که تخم خویش‌بینی را نکشت
پس همی گفتند کای ارکانیان بی خبر از پاکی روحانیان
❈۱۴❈
ما برین گردون تتقها می‌تنیم بر زمین آییم و شادروان زنیم
عدل توزیم و عبادت آوریم باز هر شب سوی گردون بر پریم
❈۱۵❈
تا شویم اعجوبهٔ دور زمان تا نهیم اندر زمین امن و امان
آن قیاس حال گردون بر زمین راست ناید فرق دارد در کمین

فایل صوتی مثنوی معنوی بخش ۱۵۵ - اول کسی کی در مقابلهٔ نص قیاس آورد ابلیس بود

تصاویر

کامنت ها

روفیا
2016-09-11T11:38:17
اول آن کس کین قیاسکها نمودپیش انوار خدا ابلیس بودگفت نار از خاک بی شک بهترستمن ز نار و او ز خاک اکدرستپس قیاس فرع بر اصلش کنیماو ز ظلمت ما ز نور روشنیمخواستم بگویم این ابیات از کفر ابلیس مشهورتر است دیدم خود شرح کفر ابلیس است! آدم ها خیال می کنند این ها داستان است و راستی داستان قیاس خاک و نار! نه این قیاسی است شیطانی که هر آن تک تک ما ممکن است مرتکب آن شویم!یکی با خود میگوید من شیعه ام او سنی پس من بی شک از او بهترم،دیگری میگوید من دکترا دارم او دیپلم هم ندارد پس من بی شک از او برترم، یکی توهم خودبزرگ بینی دارد که من شهروند آمریکا هستم او پناهنده و ساکن اردوگاه، این قیاسات همه از جنس قیاس شیطان هستند، حتا اگر فرهیخته و مهربان و صبور هستیم شایسته نیست امتیازی در دل برای خود قایل شویم،ای بسا اگر گذشته آدم ها را ورق بزنیم رفتار ناشایست آنها را بفهمیم! بر بدیهای بدان رحمت کنیدبر منی و خویش بین لعنت کنیدتو گویی هر گناهی سزاوار رحمت و آمرزش است الا خویش بینی و خویش بزرگ بینی!
روش
2016-04-24T08:40:41
در این داستان به دو مساله مهم که ما انسان ها هر روز با ان سر و کار داریم , اشاره شده است :چه بسا ما ادم ها کارهای ناپسندی انجام می دهیم و در خیال خودمان ان را خوب می پنداریم و احساس رضایت می کنیم .مثلا فردی پدر و مادر خود را از دست داده و کم سن و سال نیز می باشد .ما برای اینکه نشان دهیم عموهای او خوب نیستند , پیش دستی می کنیم و به این بچه دوتیم نهایت توجه را می کنیم ولی غافل از این هستیم که نیت ما در این کار خدایی نبوده است , بعلاوه مدام پشت سر عمو های او نیز بد میگوییم و خودمان را جلو مردم خوب جلوه می دهیم .در واقع ما داریم نقش همان کر را بازی می کنیم .داستان به مشکل دیگری نیز اشارهره می کند:بعضی وقت ها ما خشم خود را فرو می بریم ولی بعد از گذشت مدتی ان را بالا اورده و شروع به بد و بیراه گفتن می کنیم .