گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:چینیان گفتند ما نقاش‌تر رومیان گفتند ما را کر و فر

❈۱❈
چینیان گفتند ما نقاش‌تر رومیان گفتند ما را کر و فر
گفت سلطان امتحان خواهم درین کز شماها کیست در دعوی گزین
❈۲❈
اهل چین و روم چون حاضر شدند رومیان در علم واقف‌تر بدند
چینیان گفتند یک خانه به ما خاص بسپارید و یک آن شما
❈۳❈
بود دو خانه مقابل در بدر زان یکی چینی ستد رومی دگر
چینیان صد رنگ از شه خواستند پس خزینه باز کرد آن ارجمند
❈۴❈
هر صباحی از خزینه رنگها چینیان را راتبه بود از عطا
رومیان گفتند نه نقش و نه رنگ در خور آید کار را جز دفع زنگ
❈۵❈
در فرو بستند و صیقل می‌زدند همچو گردون ساده و صافی شدند
از دو صد رنگی به بی‌رنگی رهیست رنگ چون ابرست و بی‌رنگی مهیست
❈۶❈
هرچه اندر ابر ضو بینی و تاب آن ز اختر دان و ماه و آفتاب
چینیان چون از عمل فارغ شدند از پی شادی دهلها می‌زدند
❈۷❈
شه در آمد دید آنجا نقشها می‌ربود آن عقل را و فهم را
بعد از آن آمد به سوی رومیان پرده را بالا کشیدند از میان
❈۸❈
عکس آن تصویر و آن کردارها زد برین صافی شده دیوارها
هر چه آنجا دید اینجا به نمود دیده را از دیده‌خانه می‌ربود
❈۹❈
رومیان آن صوفیانند ای پدر بی ز تکرار و کتاب و بی هنر
لیک صیقل کرده‌اند آن سینه‌ها پاک از آز و حرص و بخل و کینه‌ها
❈۱۰❈
آن صفای آینه وصف دلست صورت بی منتها را قابلست
صورت بی‌صورت بی حد غیب ز آینهٔ دل تافت بر موسی ز جیب
❈۱۱❈
گرچه آن صورت نگنجد در فلک نه بعرش و فرش و دریا و سمک
زانک محدودست و معدودست آن آینهٔ دل را نباشد حد بدان
❈۱۲❈
عقل اینجا ساکت آمد یا مضل زانک دل یا اوست یا خود اوست دل
عکس هر نقشی نتابد تا ابد جز ز دل هم با عدد هم بی عدد
❈۱۳❈
تا ابد هر نقش نو کاید برو می‌نماید بی حجابی اندرو
اهل صیقل رسته‌اند از بوی و رنگ هر دمی بینند خوبی بی درنگ
❈۱۴❈
نقش و قشر علم را بگذاشتند رایت عین الیقین افراشتند
رفت فکر و روشنایی یافتند نحر و بحر آشنایی یافتند
❈۱۵❈
مرگ کین جمله ازو در وحشتند می‌کنند این قوم بر وی ریش‌خند
کس نیابد بر دل ایشان ظفر بر صدف آید ضرر نه بر گهر
❈۱۶❈
گرچه نحو و فقه را بگذاشتند لیک محو فقر را بر داشتند
تا نقوش هشت جنت تافتست لوح دلشان را پذیرا یافتست
❈۱۷❈
برترند از عرش و کرسی و خلا ساکنان مقعد صدق خدا

فایل صوتی مثنوی معنوی بخش ۱۵۷ - قصهٔ مری کردن رومیان و چینیان در علم نقاشی و صورت‌گری

تصاویر

کامنت ها

حسین
2016-06-10T01:11:18
در ویکی پدیا پسر نوشته شده
فهیم
2012-04-29T17:56:46
صوفیان آن رومیان اند ای پسر فکر کنم اشتباه تایپی شده بجای پسر، پدر نوشته شده است.
زهره نامدار
2012-10-23T21:45:07
به چند نسخه رجوع کردم در همۀ نسخ" پدر" آمده است1-شرح جامع تالیف کریم زمانی1378 انتشارات اطلاعات 2-مثنوی تصحیح دکتر استعلامی1375 انتشارات زوار3-مثنوی تصحیح نیکلسون 1925 انتشارات امیر کبیر
marjan
2011-11-04T18:16:29
من این بیت شعر را در خواب دیدم و گفته میشد از مولاناست : حالت مستی خود پنهان کجا بتوان کنیحالت مستی ما گوید زحال زار خویشمیشه راهنمایی ام کنید که مولانا با چنین مضمون شعری داره . من واقعا از اون به بعد تحت تاثیر قرار گرفتم .
یوسف
2013-10-18T11:12:23
این که ÷در بوده یا ÷سر فرقی ندارن توی فضای وحدت دانه معنی بگیرد مرد عقل منگرد ÷یمانه را چون گشت نقل
دکتر صحافیان
2019-10-01T11:33:36
حکایت نقاشی چینیان و رومیانچینیان و رومیان در محضر پادشاه ادعا کردند. پادشاه خانه ای در اختیار هر یک قرار داد (مانند دو تالار روبروی هم).چینیان هر روز رنگی و نقشی جدید می زدند و رومیان فقط صیقلی می کردند .در روز موعود پرده ها را بالا زدند.نقشها و رنگ های چینیان در آینه رومیان بسیار زیبا و افسانه ای جلوه کرده بود و نظر شاه را جذب کرد.تصفیه باطن از بدی ها با همان تزکیه از دل آدمی آیینه ای می سازد که هر کس خود را در آن می بیند .خوب ها خوبی و دیگران زشتی خود را می بینند.از این رو به انکار پیامبران و عارفان می پردازند.رومیان آن صوفیان اند ای پدر3483بی ز تکرار و کتاب و بی هنرلیک صیقل کرده اند آن سینه هاپاک از آز و حرص و بخل و کینه هاتمثیلات:-این آینه حقیقت نما دل هست.غزالی طوسی:دل محل حقایق اشیاست.-معجزه ید بیضا(دست نورانی) موسی از آیینه دل اوست(دستش را در گریبان خود می برد).کس نیابد بر دل ایشان ظفربر صدف آید ضرر نی بر گهرگرچه نحو و فقه را بگذاشتندلیک محو و فقر را برداشتندصوفیان حقیقی از خویشتن خود که پر از خواسته های سوزان و تاریک است دور شدند و محو و فانی خداوند شده اند.-از این رو در دل صافشان نقوش هشت بهشت به زیبایی افتاده است.غزالی در بخش معرفت نفس کیمیای سعادت ،بهشت را مشاهده نام های خداوند می داند که برای عوام حور و قصور گفته اند.هشت بهشت را نیز هشت اسم اصلی خداوند دانسته اند.(زنده،شنوا،بینا،دانا،توانا،گویا،خردمند و خواهنده)آرامش و پرواز روح:کانال و وبلاگ
محمد طهماسبی دهنو
2018-07-11T14:55:51
به قول دکتر سروش اصلی ترین حرف عارفان اینه که حقیقت در درون ماست و شرط دیدن حقیقت شفاف بودن و عطشناک بودنه اصلی ترین حرف عارفان اینه که حقیقت بیرون از ما نیست حقیقت در درون ماستبه شرطی که ما شفاف باشیماگر ما شفاف نباشیم و تیره باشیم ، حقیقت رو نمیتونیم در خودمون ببینیم میریم جاهای دیگه جستجوش می کنیماما اگه شفاف باشیم ، در خودمون حقیقت رو می بینیم در این داستان مولانا میگه که رومیان و چینیان بر سر اینکه کدومشون در صنعت نقاشی ماهر ترن با هم نزاع کردنغزالی هم در احیای علوم آورده که قصه مشهوریه پادشاه به میان اومد و گفت نقاشی کنید و من بعد از یک سال به داوری میاماتاق بزرگی رو در اختیار چینی ها و رومی ها قرار داد و پرده ای در میان اتاق انداخت رومیان اون طرف روی دیوار به نقاشی می پرداختن و چینیان هم طرف دیگه چینیان نقش آفرینی کردن و بدیع ترین نقش ممکن رو که در طاقت اونها بود پدید آوردناما رومیان هیچ کاری نکردن فقط دیوار رو صیقل زدنصیقل زدند که اون رو به یک آیینه بسیار تابناک تبدیل کردن وقتی که نوبت داوری رسید و پادشاه با داوران وارد شدن اول به سراغ نقش چینی ها رفتن که چینیان چون از عمل فارغ شدنداز پی شادی دهلها می‌زدندشه در آمد دید آنجا نقشهامی‌ربود آن ، عقل را و فهم را بعد وقتی رفتن به دیدن نقش رومی ها ، پرده رو که از میان کشیدن این نقشِ چینی ها در اون طرف حتی زیباتر جلوه داده میشدهر چه آنجا دید ، اینجا بَه نموددیده را از دیده‌خانه می‌ربودبعد مولوی میگه رومیان آن صوفیانند ای پدربی ز تکرار و کتاب و بی هنربه جای اینکه بروند و نقش از بیرون وام کنن و بردل بنشونن ، دل رو اونقدر صیقل زدند و پاکیزه کردند تا اون نقش در اینها تابیده شدزاد دانشمند ، آثار قلمزاد صوفی چیست ؟ آثار قدم میگه ( در مورد صوفیان ) اون طرف رو باید آنقدر پاکیزه کنی که اون حقیقت بیاد سراغ شما نرید سراغ حقیقت بلکه اون میاد سراغ شما به این معناست که میگه " بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش " چنان آیینه وار و صیقل زده خودت رو در مقابل حقیقت قرار بده که حقایق به سوی تو هجوم بیارن و بشتابن و که تو منبع حقایق بشی این آب از درونت بجوشه آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست ما وقتی تشنه باشیم آبها میان سراغمون. واقعا نکته ی مهمی هستش. و اینا همون رازهای فاش شده ای است که فاش نشده یعنی این بزرگان گفتند ولی گویی به گوش کسی نرفته همه دنبال آب میرن میگه شما اگر تشنه باشید جهان رو چنان ساختن که آب به سراغ شما میاد جهان را چنان ساختن که حقایق به شما هجوم میاره مولا علی در نهج البلاغه می فرماید هَجَمَ بِهِمُ العِلمُ عَلَی حَقِیقَه البَصِیرَه میگه علم به اینها هجوم میاره . اونا نمیرن دنبالش بلکه علم به سراغشان میاد و این یک واقعیته
تازه وارد
2018-05-16T10:50:11
داستان مفاخره نقاشان رومی وچینی در شرف نامه نظامی گنجوی هم امده با این تفاوت که به نقل نظامی این چینیان بودند که از اینه استفاده کردند یعنی درست عکس این داستان از مولوی وحتی نظامی در ادامه با ذکر داستانی با این مضمون که چینیان با استفاده ازهمین حقه شیشه ای را در بیابان در راه مانی گذاشتندتا گمان کند اب است والی اخر بیان می کند که این طور حقه ها شیوه چینیان بوده است حال با توجه به این که نظامی از نظرزمانی مقدم ازمولوی بوده وبه نظر می اید این داستان هسته ای ازواقعیت داشته باشد لطفا اگر کسی میداند کدام نقل صحیح است راهنمایی کند
محسن
2018-05-17T18:46:13
هر سه حکایت انوری، نظامی و مولوی، فارغ از اینکه حقیقت باشد یا نه؟-برای پند دادن خواننده است به هدف توجه به دنیای ماوراء و التفات به قانون: هر چه بکاری درو کنی.
محسن
2018-05-17T18:44:16
انوری:صفه‌ای را نقش می‌کردند نقاشان چینبشنو این معنی کزاین خوشتر حدیثی نشنویاوستادی نیمه‌ای را کرد همچون آینهاوستادی نیمه‌ای را کرد نقش مانویتا هر آن نقشی که حاصل باشد اندر نیمه‌ایبینی اندر نیمهٔ دیگر چو اندر وی رویای برادر خویشتن را صفه‌ای دان همچنانهم به سقفی نیک عالی هم به بنیادی قویباری از آن نیمهٔ پر نقش نتوانی شدنجهد آن کن تا مگر آن نیمهٔ دیگر شوی
محسن
2018-05-17T18:42:16
نظامی » خمسه » شرف نامه » بخش ۴۴ - مناظرهٔ نقاشان رومی و چینی/
محسن
2018-05-17T18:41:26
نظامی:یکی گفت نقاشی اهل رومپسندیده شد در همه مرز و بومیکی گفت نشنیدی ای نقش بینکه افسانه شد در جهان نقش چینز رومی و چینی دران داوریخلافی برآمد به فخر آورینمودند هر یک به گفتار خویشنموداری از نقش پرگار خویشبران شد سرانجام کار اتفاقکه سازند طاقی چو ابروی طاقمیان دو ابروی طاق بلندحجابی فرود آورد نقشبند... تا انتهای ابیات
عبداله
2018-06-06T16:52:13
اولین بار امام محمد غزالی در احیاء علوم الدین این حکایت را نقل کرده است. در ربع مهلکات کتاب شرح عجایب دل
م شریعتی
2022-12-24T22:22:49.4224577
در شماره نهم پادکست «عشق داند» درباره این داستان زیبای مثنوی صحبت می‌کنم. از لینک زیر بشنوید😊🙏 نهم: آئینۀ دل