گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:گفت امیر المؤمنین با آن جوان که به هنگام نبرد ای پهلوان

❈۱❈
گفت امیر المؤمنین با آن جوان که به هنگام نبرد ای پهلوان
چون خدو انداختی در روی من نفس جنبید و تبه شد خوی من
❈۲❈
نیم بهر حق شد و نیمی هوا شرکت اندر کار حق نبود روا
تو نگاریدهٔ کف مولیستی آن حقی کردهٔ من نیستی
❈۳❈
نقش حق را هم به امر حق شکن بر زجاجهٔ دوست سنگ دوست زن
گبر این بشنید و نوری شد پدید در دل او تا که زناری برید
❈۴❈
گفت من تخم جفا می‌کاشتم من ترا نوعی دگر پنداشتم
تو ترازوی احدخو بوده‌ای بل زبانهٔ هر ترازو بوده‌ای
❈۵❈
تو تبار و اصل و خویشم بوده‌ای تو فروغ شمع کیشم بوده‌ای
من غلام آن چراغ چشم‌جو که چراغت روشنی پذرفت ازو
❈۶❈
من غلام موج آن دریای نور که چنین گوهر بر آرد در ظهور
عرضه کن بر من شهادت را که من مر ترا دیدم سرافراز زمن
❈۷❈
قرب پنجه کس ز خویش و قوم او عاشقانه سوی دین کردند رو
او به تیغ حلم چندین حلق را وا خرید از تیغ و چندین خلق را
❈۸❈
تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر بل ز صد لشکر ظفر انگیزتر
ای دریغا لقمه‌ای دو خورده شد جوشش فکرت از آن افسرده شد
❈۹❈
گندمی خورشید آدم را کسوف چون ذنب شعشاع بدری را خسوف
اینت لطف دل که از یک مشت گل ماه او چون می‌شود پروین‌گسل
❈۱۰❈
نان چو معنی بود خوردش سود بود چونک صورت گشت انگیزد جحود
همچو خار سبز کاشتر می‌خورد زان خورش صد نفع و لذت می‌برد
❈۱۱❈
چونک آن سبزیش رفت و خشک گشت چون همان را می‌خورد اشتر ز دشت
می‌دراند کام و لنجش ای دریغ کانچنان ورد مربی گشت تیغ
❈۱۲❈
نان چو معنی بود بود آن خار سبز چونک صورت شد کنون خشکست و گبز
تو بدان عادت که او را پیش ازین خورده بودی ای وجود نازنین
❈۱۳❈
بر همان بو می‌خوری این خشک را بعد از آن کامیخت معنی با ثری
گشت خاک‌آمیز و خشک و گوشت‌بر زان گیاه اکنون بپرهیز ای شتر
❈۱۴❈
سخت خاک‌آلود می‌آید سخن آب تیره شد سر چه بند کن
تا خدایش باز صاف و خوش کند او که تیره کرد هم صافش کند
❈۱۵❈
صبر آرد آرزو را نه شتاب صبر کن والله اعلم بالصواب

فایل صوتی مثنوی معنوی بخش ۱۷۲ - گفتن امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه با قرین خود کی چون خدو انداختی در روی من نفس من جنبید و اخلاص عمل نماند مانع کشتن تو آن شد

تصاویر

کامنت ها

نبی اله اراضی جمکرانی
2015-01-20T12:02:28
آیا قبل از مولانا کس دیگری هم به این داستان اشاره کرده از کجا پیگیر شوم
هادی رنجبران
2016-11-21T21:09:14
تمام دیالوگ های حکایت از "علی آموز اخلاص عمل" که از دو طرف نقل می شود گفتار خود مولاناست. چرا که بیت " خوشتر آن باشد که سر دلبران/گفته آید در حدیث دیگران" به قول خانم آن ماری شامل کلید فهم مثنوی است. لبته اکثر دیالوگ های موجود در مثنوی چنین اند.
امین کیخا
2013-11-04T02:46:10
برای صاف افزون بر پالوده بی گره را هم داریم .
امین کیخا
2013-11-04T02:44:31
بیت 9 اصل به عربی یعنی ریشه
امین کیخا
2013-11-04T02:43:19
بیت سوم بهر را با شرکت اورده است به لری همبهری یعنی مشارکت .برای share لغت بهر خوب است .
nabavar
2021-04-24T12:22:08
گفت امیر المؤمنین با آن جوانکه به هنگام نبرد ای پهلوانچون خدو انداختی در روی مننفس جنبید و تبه شد خوی منمنظور از جوان عمروبن عبدود است که مردانه از اسب پیاده شد و زمانی که دید علی بن ابیطالب پیاده است و گفت از مردانگی و مروت به دور است که سواره با پیاده ای نبرد کنم چه خوب است که سجایای اخلاقی را نیز ذکر کنیم از: چه دوست و چه دشمن
حمید بخشمند
2018-10-17T08:41:28
سه بیت آخر دفتر اوّل مثنوی نشان می‌دهد که مجلس مولانا اواخر، دیگر آن کشش سابق را ندارد. این وضع و حال یحتمل ناشی از وضع و حال حسام‌الدین بوده است. چنین وضعی طبیعی است که در گوینده (مولانا) هم بی‌تأثیر نباشد. لذا چون مستمع (حسام‌الدین) و ای بسا مستمعان دیگر (اهل مجلس) را دور از حال و احوال پیشین می‌یابد، بالطبع چشمة جوشان ذهن مولانا صافی پیشین را از دست می‌دهد:سخت خاک‌آلود می‌آید سُخُنآب تیره شد، سرِ چَه بند کنتا خدایش باز صاف و خَوش کنداو که تیره کرد هم صافش کندصبر آرد آرزو را نه شتابصیر کن والله اعلم بالصوابمولانا با این سه بیت دفتر اول را به‌اتمام می‌رساند و دیگر ادامه نمی‌دهد. بعد از آن به‌ گفته‌ی خودش صبوری پیشه می‌کند. آغاز دفتر دوم نشان می‌دهد که این صبوری دو سال طول می‌کشد، و ظاهراً دلیل وقفه‌ی پیش‌آمده هم احوال حسام‌الدین چلبی بوده است:چون به‌معراج حقایق رفته بودبی‌بهارش غنچه‌ها نشکفته بود
کوروش
2023-10-22T21:46:35.500034
اینت لطف دل که از یک مشت گل ماه او چون می‌شود پروین‌گسل یعنی چه ؟  
آصف
2023-11-04T00:54:59.2765075
این داستان با همین شکل البته به صورت بسیار خلاصه در کتاب معارف سید برهان‌الدین محقق ترمذی آمده است