مولانا:پشه آمد از حدیقه وز گیاه وز سلیمان گشت پشه دادخواه
❈۱❈
پشه آمد از حدیقه وز گیاه
وز سلیمان گشت پشه دادخواه
کای سلیمان معدلت می‌گستری
بر شیاطین و آدمی‌زاد و پری
❈۲❈
مرغ و ماهی در پناه عدل تست
کیست آن گم‌گشته کش فضلت نجست
داد ده ما را که بس زاریم ما
بی‌نصیب از باغ و گلزاریم ما
❈۳❈
مشکلات هر ضعیفی از تو حل
پشه باشد در ضعیفی خود مثل
شهره ما در ضعف و اشکسته‌پری
شهره تو در لطف و مسکین‌پروری
❈۴❈
ای تو در اطباق قدرت منتهی
منتهی ما در کمی و بی‌رهی
داد ده ما را ازین غم کن جدا
دست گیر ای دست تو دست خدا
❈۵❈
پس سلیمان گفت ای انصاف‌جو
داد و انصاف از که میخواهی بگو
کیست آن کالم که از باد و بروت
ظلم کردست و خراشیدست روت
❈۶❈
ای عجب در عهد ما ظالم کجاست
کو نه اندر حبس و در زنجیر ماست
چونک ما زادیم ظلم آن روز مرد
پس بعهد ما کی ظلمی پیش برد
❈۷❈
چون بر آمد نور ظلمت نیست شد
ظلم را ظلمت بود اصل و عضد
نک شیاطین کسب و خدمت می‌کنند
دیگران بسته باصفادند و بند
❈۸❈
اصل ظلم ظالمان از دیو بود
دیو در بندست استم چون نمود
ملک زان دادست ما را کن فکان
تا ننالد خلق سوی آسمان
❈۹❈
تا به بالا بر نیاید دودها
تا نگردد مضطرب چرخ و سها
تا نلرزد عرش از ناله یتیم
تا نگردد از ستم جانی سقیم
❈۱۰❈
زان نهادیم از ممالک مذهبی
تا نیاید بر فلکها یا ربی
منگر ای مظلوم سوی آسمان
کاسمانی شاه داری در زمان
❈۱۱❈
گفت پشه داد من از دست باد
کو دو دست ظلم بر ما بر گشاد
ما ز ظلم او به تنگی اندریم
با لب بسته ازو خون می‌خوریم
فایل صوتی مثنوی معنوی بخش ۲۲۳ - داد خواستن پشه از باد به حضرت سلیمان علیه السلام
صوتی یافت نشد!تصاویر
کامنت ها