مولانا:بعد از آن چل روز دیگر در ببست خویش کشت و از وجود خود برست
❈۱❈
بعد از آن چل روز دیگر در ببست
خویش کشت و از وجود خود برست
چونک خلق از مرگ او آگاه شد
بر سر گورش قیامتگاه شد
❈۲❈
خلق چندان جمع شد بر گور او
مو کنان جامهدران در شور او
کان عدد را هم خدا داند شمرد
از عرب وز ترک و از رومی و کرد
❈۳❈
خاک او کردند بر سرهای خویش
درد او دیدند درمان جای خویش
آن خلایق بر سر گورش مهی
کرده خون را از دو چشم خود رهی
کامنت ها