گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:یک شه دیگر ز نسل آن جهود در هلاک قوم عیسی رو نمود

❈۱❈
یک شه دیگر ز نسل آن جهود در هلاک قوم عیسی رو نمود
گر خبر خواهی ازین دیگر خروج سوره بر خوان واسما ذات البروج
❈۲❈
سنت بد کز شه اول بزاد این شه دیگر قدم بر وی نهاد
هر که او بنهاد ناخوش سنتی سوی او نفرین رود هر ساعتی
❈۳❈
نیکوان رفتند و سنتها بماند وز لئیمان ظلم و لعنتها بماند
تا قیامت هرکه جنس آن بدان در وجود آید بود رویش بدان
❈۴❈
رگ رگست این آب شیرین و آب شور در خلایق می‌رود تا نفخ صور
نیکوان را هست میراث از خوشاب آن چه میراثست اورثنا الکتاب
❈۵❈
شد نیاز طالبان ار بنگری شعله‌ها از گوهر پیغامبری
شعله‌ها با گوهران گردان بود شعله آن جانب رود هم کان بود
❈۶❈
نور روزن گرد خانه می‌دود زانک خور برجی به برجی می‌رود
هر که را با اختری پیوستگیست مر ورا با اختر خود هم‌تگیست
❈۷❈
طالعش گر زهره باشد در طرب میل کلی دارد و عشق و طلب
ور بود مریخی خون‌ریزخو جنگ و بهتان و خصومت جوید او
❈۸❈
اخترانند از ورای اختران که احتراق و نحس نبود اندر آن
سایران در آسمانهای دگر غیر این هفت آسمان معتبر
❈۹❈
راسخان در تاب انوار خدا نه به هم پیوسته نه از هم جدا
هر که باشد طالع او زان نجوم نفس او کفار سوزد در رجوم
❈۱۰❈
خشمِ مریخی نباشد خشم او منقلب رو غالب و مغلوب خو
نور غالب ایمن از نقص و غسق درمیان اصبعین نور حق
❈۱۱❈
حق فشاند آن نور را بر جانها مقبلان بر داشته دامانها
و آن نثار نور را وا یافته روی از غیر خدا برتافته
❈۱۲❈
هر که را دامان عشقی نابده زان نثار نور بی بهره شده
جزوها را رویها سوی کلست بلبلان را عشق با روی گلست
❈۱۳❈
گاو را رنگ از برون و مرد را از درون جو رنگ سرخ و زرد را
رنگهای نیک از خم صفاست رنگ زشتان از سیاهابهٔ جفاست
❈۱۴❈
صبغة الله نام آن رنگ لطیف لعنة الله بوی این رنگ کثیف
آنچ از دریا به دریا می‌رود از همانجا کامد آنجا می‌رود
❈۱۵❈
از سرِ کُه سیلهای تیزرو وز تن ما جان عشق آمیز رو

فایل صوتی مثنوی معنوی بخش ۳۶ - حکایت پادشاه جهود دیگر کی در هلاک دین عیسی سعی نمود

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

مهدی کاظمی
2015-10-21T01:46:04
هر که را با اختری پیوستگی استمر ورا با اختر خود هم تگی است طالعش گر زهره باشد، در طربمیل ِ کلی دارد و عشق و طلب ور بود مریخی خونریز خوجنگ و بهتان و خصومت جوید او قدما به تاثیر ستارگلان در زندگی بشر اعتقاد داشتند. زهره یا ناهید را ستاره شادی می‌دانستند و معتقد بودند کسی که طالعش هنگام تولد زهره است به عشق می‌گراید و مریخ یا بهرام را ستاره جنگ و رب‌النوع جنگ تلقی می‌کردند و اعتقاد داشتند هر آن که طالع مریخی دارد به جنگ تمایل می‌یابد. مولانا با استفاده از این اعتقاد عمومی مردم هم عصر خود می‌خواهد نتیجه بگیرد که مردان راه حق از پیامبران به همان‌گونه اثر می‌پذیرند که انسانهای عادی از ستاره طالع خود صفات و خلق و خوی خاص می‌گیرند و با آن " هم تگی" (همراهی و همگامی) می‌کنند.
مهدی کاظمی
2015-10-21T16:33:42
هر که باشد طالع او زآن نجومنفس او کفار سوزد در رُجوم خشم مریخی نباشد خشم اومنقلب رو ، غالب و مغلوب خو نور غالب ، ایمن از نقص و غَسَقدر میان اِصبَعَین نور حق هر کس که با روح مردان حق در ارتباط و پیوستگی باشد و طالع او ستاره وجودمردان حق باشد (نه ستارگان مادی ) ، وجودش کافران را می‌سوزاند و سنگسار می‌کند. چنین کسی خشمش از نوع خشم متاثر از رب النوع جنگ یعنی مریخ نیست بلکه خشم او نیز خشم خدایی و مقدس است. این فرد "منقلب‌رو" است یعنی یکسان قدم برنمی‌دارد چون هم غالب است و هم مغلوب، بر کفر و شیطان و هواهای نفسانی غالب است، و در برابر خواست و مشیت الهی مغلوب و تسلیم است. نور غالبی است که نقص و غسق (تیرگی و تاریکی ) نمی‌پذیرد زیرا در میان اصبعین حق ( دو انگشت خداوند) از هر آسیبی ایمن است. البته این نور غالب همان جان انبیا و اولیا است که هرگز تاریکی بر آن غلبه نمی‌کند و هر کس روحش با روح انبیا و اولیا در ارتباط باشد نیز از همین نور برخوردار است.
مهدی کاظمی
2015-10-21T11:40:44
اختران‌اند از ورای اخترانکه احتراق و نحس نبود اندر آن سایران در آسمانهای دگرغیر این هفت آسمان معتبر راسخان در تاب ِ انوا ر خدانه به هم پیوسته ، نه از هم جدا می‌خواهد بگوید: پیامبران و واصلان به حق، از این اختران و ستارگانی که دچار زوال می‌شوند و گاهی چون زحل نحسی دارند، برتر هستند. این پیامبران ، سایران (سیر کنندگان) در آسمانهایی غیر از این هفت آسمان مشهور مادی هستند. این پیامبران و واصلان به حق در محل تابش نور حق پایدار و ثابت هستند و از آنجا که همگی حق‌اند و خارج از جهان اتصال و انفصال مادی، صحبت از پیوستگی و جدایی که امری مادی است در میان آنان مطرح نیست.
عیسی عسکری
2017-01-04T12:51:10
بخشی از شعر به زیبایی در اپرای مولوی توسط همایون شجریان خونده میشه متاسفانه در لیست آلبوم ها نبود که اضافه کنم.
ایمان عباسی
2020-03-24T19:39:53
با سلام و عرض ادب. بنده فکر میکنم که در بیت یکی مانده به آخر باید به جای آنچ آنچه نوشته شود
حمید
2021-05-01T10:15:28
شرح کبیر انقروی بر مثنوی معنوی 15 جلدی پی دی اف شدهدر کانال @ketabdivan
محمد کیانی
2017-01-30T08:58:34
کمال تشکر را از جناب آقای کاظمی دارم که تلاش خودشون رو در اشاعه ی معارف مولانا بی دریغ میکنند
حامد کهن دل
2017-06-17T09:43:48
صبغة الله نام آن رنگ لطیفلعنة الله بوی این رنگ کثیفمی تواند اشاره باشد به آیه زیر:صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ ﴿البقره:138﴾این است نگارگری الهی و کیست‏ خوش‏نگارتر از خدا و ما او را پرستندگانیم (138)
حامد کهن دل
2017-06-17T09:39:35
نیکوان را هست میراث از خوشابآن چه میراثست اورثنا الکتاباشاره دارد به آیه زیر:ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ ﴿فاطر:32﴾سپس این کتاب را به آن بندگان خود که [آنان را] برگزیده بودیم به میراث دادیم پس برخی از آنان بر خود ستمکارند و برخی از ایشان میانه‏ رو و برخی از آنان در کارهای نیک به فرمان خدا پیشگامند و این خود توفیق بزرگ است (32)
حامد کهن دل
2017-06-17T09:34:36
رگ رگست این آب شیرین و آب شوردر خلایق می‌رود تا نفخ صورمی تواند اشاره باشد به آیات زیر:وَهُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَیْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَحْجُورًا ﴿الفرقان:53﴾و اوست کسی که دو دریا را موج‏زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین [و] گوارا و آن یکی شور [و] تلخ است و میان آن دو مانع و حریمی استوار قرار داد (53)وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیرًا ﴿الفرقان:54﴾و اوست کسی که از آب بشری آفرید و او را [دارای خویشاوندی] نسبی و دامادی قرار داد و پروردگار تو همواره تواناست (54)
حامد کهن دل
2017-06-17T09:25:02
در بیت 2، "واسما ذات البروج" بایستی به "و السماء ذات البروج" تصحیح شود. آیه اول سوره بروج: وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ ﴿البروج:1﴾ سوگند به آسمان آکنده ز برج (1)
حامد کهن دل
2017-06-17T09:29:05
گر خبر خواهی ازین دیگر خروجسوره بر خوان واسما ذات البروجاشاره دارد به آیات سوره بروج که در آن به سوزاندن افراد مومنی در گودال اشاره شده است:قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ ﴿البروج:4﴾مرگ بر آدم‏سوزان خندق (4)النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ ﴿5﴾همان آتش مایه‏ دار [و انبوه] (5)إِذْ هُمْ عَلَیْهَا قُعُودٌ ﴿6﴾آنگاه که آنان بالای آن [خندق به تماشا] نشسته بودند (6)وَهُمْ عَلَی مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ ﴿7﴾و خود بر آنچه بر [سر] مؤمنان می ‏آوردند گواه بودند (7)وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ﴿البروج:8﴾و بر آنان عیبی نگرفته بودند جز اینکه به خدای ارجمند ستوده ایمان آورده بودند (8)
فلور
2019-01-29T02:56:38
از اساتید ارجمند برای روشن نمودن ارجاعات حضرت مولانا به آیات قرآن سپاس بی مر دارم.
فرهاد
2019-02-08T13:53:19
شرح و تفسیر بیت 739بعد از این خون ریز درمان ناپذیر / کاندر افتاد از بلای آن وزیرپس از این پادشاه آدمکش علاج ناپذیر که بر اثر مبتلا شدن به مکر آن وزیر به شرارت افتاد .– شاید مراد از درمان ناپذیر این باشد که خوی زشت آن پادشاه جبار چنان در روحش رسوخ داشت که به صورت ملکه راسخه درآمده بود و امکان نداشت که روح بیمار خود را درمان کند .شرح و تفسیر بیت 740یک شه دیگر ز نسل آن جهود / در هلاک قوم عیسی رو نمودپادشاهی دیگر از نژاد آن شاه جهود در صدد نابود ساختن قوم عیسی (ع) برآمد .شرح و تفسیر بیت 741گر خبر خواهی از این دیگر خروج / سوره برخوان ، والسما ذات البروجاگر خبر خروج و ظهور دیگر شاه جهود را می خواهی بدانی باید سوره بروج را بخوانی زیرا این ماجرا در آن سوره نقل شده است . [ اشاره است به واقعه ای که در تفاسیر قرآن کریم در ذیل آیه 4 سوره بروج آمده است . ” مرگ بر صاحبان گودال های شکنجه ” ] .– شرح واقعه : ذونواس آخرین پادشاه حمیر در یمن به آیین یهود درآمد و حمیریان نیز از او پیروی کردند و نام خود را یوسف بنهاد و سالیانی چند بر اریکه قدرت تکیه زد . تا آنکه بدو خبر دادند که در نجران (شمال یمن) هنوز بقایایی از مسیحیان مانده اند . ذونواس با لشکری جرار به سوی نجران حرکت کرد و همه مسیحیان را گرد آورد و آنان را به آیین یهود خواند ولی آنان نپذیرفتند و حتی حاضر شدند در این راه جان دهند ولی یهودی نشوند . ذونواس برای هلاکت آنان گودالی فراهم آورد و آتشی مهیب برپا ساخت . بعضی را زنده زنده در آتش افکند و بعضی را به ضرب شمشیر کشت .شرح و تفسیر بیت 742سنت بد ، کز شه اول بزاد / این شه دیگر ، قدم در وی نهادسنت و روش ناپسندی که از شاه اول باقی مانده بود . این شاه هم در آن طریق پا گذاشت یعنی او هم در صدد قتل عام مسیحیان برآمد .شرح و تفسیر بیت 743هر که او بنهاد ناخوش سنتی / سوی او نفرین رود هر ساعتیهر کس که روش ناپسند را بنیاد نهد لحظه به لحظه آماج لعنت حق و خلق شود . [ زیرا هر ظلم و جنایتی که در نسل هلی بعدی از آن راه و رسم و قانون به مردم رسد به پای او نوشته شود ] .شرح و تفسیر بیت 744نیکوان رفتند و سنت ها بماند / وز لئیمان ، ظلم و لعنت ها بماندمردم نکوکار از این جهان فانی رحلت می کنند و می روند ولی آثار خصائل و صفات نیک آنان برجای می ماند و فرومایگان نیز از این جهان می روند ولی آثار ستمکاری آنان می ماند و دائما لعنت می شوند . [ این لعنت حتما لازم نیست به زبان باشد بلکه هر رنج و دردی که از سنت سیئه او به خلق الله می رسد .ناراحتی آنان خود به خود تبدیل به موج لعنت می شود و به روح پلید او می رسد . کما اینکه مدح و ستایش نیز الزاما به زبان نیست ] .شرح و تفسیر بیت 745تا قیامت هر که جنس آن بدان / در وجود آید ، بود رویش بدانتا قیامت هر کس که از جنس آن بدکاران بوجود آید همواره میل و توجهش به سوی آنان است . [ یعنی بدکاران نسل ها و قرون بعدی با بدکاران نسل ها و قرون پیشین اتحاد روحی و صفتی دارند و بر همان حال و سگال اهریمنی رفتار می کنند ] .شرح و تفسیر بیت 746رگ رگ است این آب شیرین و آب شور / در خلائق می رود تا نفخ صورحق و باطل ، خیر و شر مانند رگ آب شیرین و شوری است که از دل زمین بیرون آید و تا قیام قیامت در جریان است . یعنی خیر و شر و اصول و اوصاف نیک و بد در این جهان پهلو به پهلو و در برابر یکدیگر جریان دارند . نیکان ، نیکی را برمی گزینند و بدان ، بدی را اختیار می کنند . خوبان از راه و رسم نیکی و جوانمردی پیروی می کنند و بدان از روش ها و کیش های اهریمنی . [ وجه دیگر معنی : انگیزۀ خوبی و بدی در باطنِ هر انسانی وجود دارد . زیرا در جهان بینی الهی ، انسان آمیزه ای از عقل و شهوت و نزعۀ رحمانی و شیطانی است و این دو آمیزه و نزعه تا قیامت با آدمی است و هرگز از او جدا نگردد . ]– نفخ صور = در تعدادی از آیات قرآن کریم آمده است و از دلائل قیامت کبری ذکر شده است . اسرافیل در آستانه رستاخیز در صور می دمد و مردگان بر اثر آن بانگِ عظیم سر از گورها بر می دارند و در عرصه محشر حاضر می آیند . نفخ به معنی دمیدن است و صور به معنی شاخ میان تهی که در آن بدمند تا آواز از آن برآید . ملا صدرا می گوید : چون صورتهای برزخی در آن جهان آماده گردند . فتیله استعداد آنها مانند زغال برای افروختن آماده خواهد بود . اما این صورتها از آتش درونی خود افروخته می گردند و آنچه بالقوه در آنهاست با نفخه نخستین ، یکباره آشکار می شود . پس صورتهای برزخی به جانهایی که در آنها مکنون است جلوه گری می کنند و بطون خود را ظاهر می سازند . اسرافیل با نفخه اول فروغ صورتها را خموش می گرداند و با نفخه دوم همه را مانند چراغی رخشان روشن می سازد و یکباره ارواح به پا می خیزند و به بارگاه خداوند می نگرند . [ رساله عرشیه ، ص 104 و الشواهد الربوبیة ، ص 296 و 297 . ( رگ رگ = رشته آب همراه با رشته دیگر ، مجازاََ به معنی حق و باطل آمده است ) ]شرح و تفسیر بیت 747نیکوان را هست میراث از خوش آب / آن جه میراث است ؟ اورثناالکتابمردم نیک از آب گوارای حکمت الهی انبیا و اولیا ارث می برند و آن میراث سر و حقیقت کتاب آسمانی است .– از آنجا که نیکان ، با انبیا و اولیاء اتصال معنوی و سنخیت روحی دارند می توانند به حقیقت معارف کتب آسمانی واقف شوند و این معارف ، میراث آن بزرگان است . استاد فروزانفر گوید : میراث بردن مبتنی است بر اینکه میراث بر با میراث گذار قرابت نسبی یا سببی داشته باشد و از این اصل نتیجه می گیرند که مردان حق و اولیاء ، فرزندان و پیوستگان روحانی ومعنوی پیامبرانند و این میراث ، معرفت و احکام الهی است . مصراع دوم اشاره است به قسمتی از آیه 32 سوره فاطر که می گوید : ” سپس ما آن کتاب را برای بندگان برگزیده خود به میراث نهادیم ” .شرح و تفسیر بیت 748شد نیاز طالبان ار بنگری / شعله ها از گوهر پیغمبریاگر درست بنگری طالبان حقیقت و جویندگان معرفت به شعله هائی از گوهر نبوت نیاز دارند . [ این سوز و درد طلب که در جان طالبان حقیقت زبانه زده ، شعله آتشی است که از جان پیامبران مشتعل شده است . زیرا آنان که طالب اند با حقیقت نبوت پیوسته اند و اصل طلب و خداجویی و پژوهش حق ، پیامبران بوده اند که پیوسته روی در خدا آورده و به زاری و ابتهال تمام جویای وصول و لقای وی بوده اند ] .شرح و تفسیر بیت 749شعله ها با گوهران ، گردان بود / شعله آن جانب رود هم کان بودبرای مثال زبانه آتش همیشه همراه اصل آتش است هر جا اصل آتش برود زبانه آتش هم همانجا می رود . [ این بیت تمثیلی است در بیان این مطلب که درد حقیقت طلبی و عشق معرفت خواهی از نور نبوت ناشی شده است ] .شرح و تفسیر بیت 750نور روزن گرد خانه می دود / زآنکه خور ، برجی به برجی می رودمثال دیگر ، نور آفتاب که از پنجره به درون خانه می تابد دور محوطه خانه می چرخد زیرا خورشید از برجی به برج دیگر حرکت می کند . [ خورشید وقتی از جائی به جائی حرکت می کند پرتوش همراه او حرکت می کند و تغییر جا می دهد . دوتمثیل اخیر در توضیح بیت 748 آورده شده است ] .– برج در لغت به معنی کاخ و قصر است ولی در اصطلاح نجومی عبارت است از قوسی که در منطقه البروج است و به سی درجه تقسیم شده است و حرکت ظاهری خورشید و ماه و سیارات (بجز زهره و پلوتون) در آن صورت می گیرد . دور منطقه البروج را به دوازده قسمت مساوی تقسیم کرده اند و دوازده صورت فلکی را از نقطه اعتدال بهاری بدین اسامی نامیده اند . [ حمل (گوسفند) مطابق ماه فروردین ، ثور (گاو) مطابق ماه اردیبهشت ، جوزاء ( دو کودک که دست بر گردن هم دارند) مطابق ماه خرداد ، سرطان (خرچنگ) مطابق ماه تیر ، اسد (شیر) مطابق ماه مرداد ، سنبله(زنی با دو بال و دامن فرو هشته) مطابق ماه شهریور ، میزان(ترازو) مطابق ماه مهر ، عقرب(کژدم) مطابق ماه آبان ، قوس(کمان) مطابق ماه آذر ، جدی(بز ماهی) مطابق ماه دی ، دلو(شخصی دلو به دست) مطابق ماه بهمن و حوت(ماهی) مطابق ماه اسفند است . پس مولانا می فرماید که آتش عشق و درد و طلب حقیقت که در جان سالکان است از شمس وجود انبیای عظام است ] .شرح و تفسیر بیت 751هر که را با اختری پیوستگی است / مر ورا با اختر خود هم تگی استمثال دیگر : هر کس که با ستاره ای مناسبت و پیوستگی داشته باشد ، خاصیت آن ستاره در او ظاهر می گردد و او از خاصیت ستاره اش تاثیر می پذیرد . [ مولانا در اینجا با تمثیل تاثیر کواکب بر احوال زمینیان را بیان می کند . توضیح بیشتر در ابیات بعد ] .شرح و تفسیر بیت 752طالعش گر زهره باشد در طرب / میل کلی دارد و عشق و طلبآن شخص اگر طالعش ستاره زهره باشد میل به شادی و شادمانی پیدا می کند و در صدد عشق و طلب است . [ طالع به معنی طلوع کننده ، برآینده و در اصطلاح نجومی جزوی است در منطقه البروج که در وقت مفروض در افق شرقی باشد . اگر آن وقت زمان ولادت شخصی بود به آن طالع مولود آن شخص گویند و اگر در اول سال شمسی باشد به آن طالع سال گویند . طالع ، مشهورترین واژه در نجوم احکامی است . در نجوم احکامی برای انجام هرکار ، سوای کارهای عادی و روزمره مراجعه به تقویم و یافتن طالع و اختیار وقت مناسب توصیه شده است . برای نو بُریدن ، نکاح ، سفر کردن ، زراعت ، دیدارِ پادشاه ، جلوس بر تخت ، آغازِ جنگ ، شروع به تعلیم ، سفرِ دریا ، حمام رفتن ، حجامت کردن ، مسهل خوردن ، ختنه کردن ، بَرده خریدن ، چهارپا خریدن ، اجرای قنوات ، درخت نشاندن و … در شعر فارسی براساس همین باورها ، طالع فراوان ذکر شده است . و به سعد و نحس بودن آن فراوان اشارت شده است . ( فرهنگ اصطلاحات نجومی ، ص 486 و 487 ) ]– زهره از ستاره های منظومه شمسی است . مدار آن بین عطارد و زمین است . فاصله متوسط آن از خورشید 108/27 کیلومتر و سال نوری آن 225 روز است . جرم آن 0/8 جرم زمین است . در جو زهره اکسیژن وجود ندارد .این اختر در زبان فارسی ، نام هایی از قبیل ناهید و بیدخت دارد . زهره مانند دیگر سیارات و حتی برخی از ثوابت ، مورد پرستش صابئین نیز بوده است . منجمانِ احکامی ، این ستاره را کوکب زنان و اَمرَدان و مُخَنّثان و اهل زینت و تجمل و لهو و شادی و طرب و عشق و ظرافت و سوگند دروغ نام داده اند . ( فرهنگ اصطلاحات نجومی ، ص 345 تا 347 ) .شرح و تفسیر بیت 753ور بود مریخی خون ریز خو / جنگ و بهتان و خصومت جوید او و اگر کسی خوی مریخی داشته باشد یعنی صفت سفاکی و آدمکشی داشته باشد همواره خواهان جنگ و تهمت و نزاع است زیرا مقتضای طالعش این است [ مولانا در سه بیت اخیر به مسئله تاثیر ستارگان بر زمینیان و خلق و خوی آدمیان تصریح دارد . به عقیده منجمان پیشین هر یک از ستارگان بر روحیات جماعتی از مردم دلالت دارد و هر کس مطابق خاصیت ستاره خود زندگی اش را شکل می دهد . ابو ریحان بیرونی بحث مبسوطی در باب خوی و سرشت برج ها و خاصیت ستارگان دارد از آن جمله طبع برج ها را به گرم و سرد تقسیم می کند و سپس برج های حمل ، جوزا ، اسد ، میزان ، قوس و دلو را دارای خاصیت گرم و برج های ثور ، سرطان ، سنبله ، عقرب ، جدی و حوت را دارای خاصیت سرد می داند . او می گوید : ستارگان در طبع و خوی آدمیان اثر می گذارند مثلا زحل طبع سرد و خشک زیاد دارد و مشتری دارای گرمی و نرمی معتدل است ، مریخ طبع گرم و خشک زیاد دارد و زهره سردی و تری معتدل دارد و تری اش بیش از سردی است ] .– مریخ یا بهرام یکی از ستاره های منظومه شمسی است . مدار آن بین مدار زمین و مشتری است . فاصله متوسط مریخ از خورشید 2264 میلیون کیلومتر است و جرم آن 0/11 جرم زمین است . مریخ معروفترین ستارگان است و بی شک از نخستین سیاراتی است که بشر نخستین آن را کشف کرده است زیرا رنگ سرخ ویژه و درخشش فصلی ، آن را ستاره ای متمایز ساخته است . این ستاره در تصورات ایران ، یونان و روم ، خدای جنگ بوده است . از اینرو منجمان احکامی ، مریخ را کوکب لشکریان و امرای ظالم و دزدان و مفسدان شمرده اند . قهر ، شجاعت ، جسارت ، سفاهت ، لجاجت ، دروغ ، تهمت و ایذای مردمان را بدو نسبت داده اند .شرح و تفسیر بیت 754اختران اند از برای اختران / که احتراق و نحس نبود اندر آنبه جز این ستارگان محسوس و طبیعی ، در ماورای آنها ستارگانی نامحسوس و ماورائی هستند که هیچیک از خواص طبیعت مادی را ندارند یعنی این ستارگان معنوی نه زوال می پذیرند و نه ناپدید می شوند و نه سعد و نحس دارند .– نحس به معنی شوم ، ناخجسته و نامبارک است . اهل نجوم احوال ستارگان را به سعد و نحس تقسیم کرده اند و برای هر یک نیز تاثیراتی در احوال بشر قائل شده اند . منظور از اختران نامحسوس که در ماورای این دنیا قرار دارند . جان های اولیاءالله است که از لوث مادی و عوارض دنیوی منزه است و در سدرۀ ملکوت قرار دارد و در انوار الهی مستغرق اند . عده ای از شارحان مثنوی از جمله اکبرآبادی و لاهوری و نیکلسون گفته اند که مراد از اختران ، اسماء و صفات الهیه است .شرح و تفسیر بیت 755سایران در آسمانهای دگر / غیر این هفت آسمان مشتهراین ستارگان معنوی در آسمانها و افلاک دیگر در گردش و حرکت اند که آن افلاک غیر از این هفت آسمان مشهور (مشتهر) است .شرح و تفسیر بیت 756راسخان ، در تاب انوار خدا / نی به هم پیوسته ، نی از هم جداآن ستارگان معنوی در تابش انوار ذات الهی استوار و مستغرق اند . در آن آسمانهای لاهوتی مسئله اتصال و انفصال که از خواص فیزیکی جهان مادی است مطرح نیست .شرح و تفسیر بیت 757هر که باشد طالع او آن نجوم / نفس او کفار سوزد در رجومهر کس بتواند به چنان کمال روحی برسد که از کمند اختران زوال پذیر برهد ، با اختران عالم معنا پیوستگی خواهد یافت و با این اتصال می تواند کافران و تبهکاران را که می خواهند به سوی آسمانها عروج کنند سنگسار (رجوم) کند و بسوزاند . [ اشاره بیت به آیه 5 سوره مُلک است که می گوید : و آسمان دنیا را بیاراستیم به چراغ هایی و آن چراغ ها را قرار دادیم تیرهایی بر اهریمنان و برای آنان کیفر دوزخ را فراهم آوردیم ] .شرح و تفسیر بیت 758خشم مریخی نباشد خشم او / منقلب رو ، غالب و مغلوب خومرد خدا از روی هوای نفس غضبناک نمی شود که دائما حالی متغیر داشته باشد و هر چند ستمکاران خشمین ظاهرا غالب و قاهراند ولی باطنا مغلوب و مقهور هستند . زیرا آنان مغلوب نفس اماره خویش اند . [ خشم ولی خدا از نوع خشم مریخی نیست . یعنی انگیزه خشم ولی خدا مانند انگیزه خشم ستمگران بدنهاد نیست که برای ارضای امیال ددمنشانه خود به خشم می آیند ] .شرح و تفسیر بیت 759نور غالب ، ایمن از نقص و غسق / در میان اصبعین نور حقجان اولیاءالله که همچون انوار تابان است نه به کاستی دچار می آید و نه به تاریکی (غسق) گراید و این نور در میان دو انگشت (اصبعین) حضرت حق است . یعنی در عین غالب بودن ، مغلوب تصرفات الهی است و در خدا فانی است .شرح و تفسیر بیت 760حق ، فشاند آن نور را بر جانها / مقبلان برداشته دامانهاحضرت حق آن نور را بطور یکسان بر همه جانها تابانده است و در افاضه انوار هیچ فرقی قائل نشده ، منتهی نیکان (مقبلان) دامن قابلیت و استعداد خود را گشوده اند و آن انوار را به جان خریده اند . [ در حدیثی آمده ” همانا خداوند ، آفریدگان را در تاریکی بیافرید . سپس بر آنان نوری ساطع کرد . هر که را این نور رسید به راه هدایت رفت و هر که را این نرسید به راه ضلالت رفت ] .شرح و تفسیر بیت 761شرح و تفسیر بیت 762شرح و تفسیر بیت 763شرح و تفسیر بیت 764گاو را رنگ از برون و ، مرد را / از درون جو رنگ سرخ و زرد رامثلا گاو را از شکل و رنگ و علائم ظاهریش تشخیص می دهی که حیوان خوب و سالمی است و یا حیوان مریض و علیل . اما رنگ حقیقی انسان را باید از درونش بشناسی زیرا انسان موجودی پیچیده و چند لایه است و غالبا ظاهر خود را بر خلاف باطنش می آراید تا مقبول دیگران افتد . بنابراین حواست را جمع کن تا مبادا ابلیسان خود را در کسوت اولیاءالله درآورند و دل ساده لوحان را بربایند .شرح و تفسیر بیت 765رنگ های نیک از خم صفاست / رنگ زشتان، از سیاهابه جفاسترنگهای خوب از خم صفا حاصل می شود و رنگهای زشت از آب تیره نیرنگ و طبع ناسالم است . [ اعمال خوب از قلب پاک ناشی می شود و اعمال و آثار زشت از قلب ناپاک ] .– مولانا در دو بیت اخیر می گوید : اگر حیوانات را از روی رنگ و علائم ظاهری می شناسیم و ارزش می نهیم . انسان را نباید با حیوانات قیاس کرد زیرا اعتبار انسان به امور معنوی است . رنگ های خوب که همانا اخلاق حمیده و اوصاف جمیله است از خمخانه صفا و بیرنگی است و صفات بدکاران نیز معلول آب تیره فریب و گمراهی و بد سگالی است .شرح و تفسیر بیت 766صبغة الله ، نام آن رنگ لطیف / لعنة الله بوی آن رنگ کثیفرنگهای نیک یعنی اعمال و احوال نیک ، رنگ الهی است و هر کس خود را در معرض انوار الهی قرار دهد آن حضرت رنگ و قالب او را به رنگ ایمان و توحید در می آورد و رنگ زشت یعنی احوال و اعمال بد ، عین لعنت خداوندی است . [ صِبغة الله = رنگ خدا / متخذ است از آیه 138 سوره بقره « رنگ کردنی از خدا و کیست نکوتر از خداوند در رنگ کردن ؟ و مائیم او را پرستندگان » مفسران قرآن کریم ، صبغة الله را به توحید و اسلام و فطرت و حجت خدا تفسیر کرده اند ] .شرح و تفسیر بیت 767آنچه از دریا به دریا می رود / از همانجا کامد ، آنجا می رودهر چه از دریا سرازیر شود سرانجام به سوی دریا باز می گردد زیرا هر چیز به اصل خود باز می گردد یعنی از همانجا که آمده به همانجا نیز باز می گردد .شرح و تفسیر بیت 768از سر که ، سیل های تیزرو / وز تن ما ، جان عشق آمیزرومثلا از سر کوه سیل های تند و خروشان با سرعت روان می شوند و همینطور از کالبد ما جانهای آکنده از عشق به سوی دریای وحدت الهی شتابان ره میپویند .