گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:آن جهود سگ ببین چه رای کرد پهلوی آتش بتی بر پای کرد

❈۱❈
آن جهود سگ ببین چه رای کرد پهلوی آتش بتی بر پای کرد
کانک این بت را سجود آرد برست ور نیارد در دل آتش نشست
❈۲❈
چون سزای این بت نفس او نداد از بت نفسش بتی دیگر بزاد
مادر بتها بت نفس شماست زانک آن بت مار و این بت اژدهاست
❈۳❈
آهن و سنگست نفس و بت شرار آن شرار از آب می‌گیرد قرار
سنگ و آهن زآب کی ساکن شود آدمی با این دو کی ایمن بود
❈۴❈
بت سیاهابه‌ست در کوزه نهان نفس مر آب سیه را چشمه دان
آن بت منحوت چون سیل سیاه نفس بتگر چشمه‌ای بر آب راه
❈۵❈
صد سبو را بشکند یکپاره سنگ و آب چشمه می‌زهاند بی‌درنگ
بت‌شکستن سهل باشد نیک سهل سهل دیدن نفس را جهلست جهل
❈۶❈
صورت نفس ار بجویی ای پسر قصهٔ دوزخ بخوان با هفت در
هر نفس مکری و در هر مکر زان غرقه صد فرعون با فرعونیان
❈۷❈
در خدای موسی و موسی گریز آب ایمان را ز فرعونی مریز
دست را اندر احد و احمد بزن ای برادر وا ره از بوجهل تن

فایل صوتی مثنوی معنوی بخش ۳۷ - آتش کردن پادشاه جهود و بت نهادن پهلوی آتش کی هر که این بت را سجود کند از آتش برست

تصاویر

کامنت ها

مهدی کاظمی
2015-10-23T17:52:23
مولانا سخن از بتی به میان آورد که آن پادشاه جهود مردم نصرانی ( مسیحی) را به سجده کردن در مقابل آن واداشته بود در حالی‌که به این نکته توجه دارد که جهود بت پرست نیست. بنابراین، برای رفع این شبهه از بت نفس سخن می‌گوید و این که آن پادشاه جهود به سبب تعلقی که به نفس خود داشت و با آن به مبارزه برنخاسته بود، در هر لحظه و همراه هر اندیشه‌ای از نفس وی بت تازه‌ای بوجود می‌آید. در واقع، آن پادشاه جهود که بنده نفس خود بود، دین موسی برایش حکم بتی را پیدا کرده بودکه همه باید به آن سجده کنند و آن را بپذیرند. شاید مولانا می‌خواهد به این نکته ظریف اشاره کند که اگر انسان تابع نفس خود باشد می‌تواند از پاک‌ترین دین‌ها و اعتقادات‌ هم بت بسازد و اگر چنین فردی قدرت بیابد دیگران را هم به بت‌پرستی وادار می‌کند. پس به همین دلیل است که مولانا خطر بت نفس را گوشزد می‌کند و آن را مادر همه بت‌های دیگر معرفی می‌کند
امین کیخا
2013-10-28T15:21:30
می گویند دوزخ را هفت در است و روان فرماینده ( نفس اماره) را نیز هفت افند ! نخست آز ، دودیگر دشمنی سه دیگر رشک ، چهارم خشم ، پنجم ورن یا شهوت ، شش خودبینی و هفتم کین توزی .
برگ بی برگی
2019-05-17T09:30:53
آن جهود سگ ببین چه رای کرد پهلوی آتش بتی بر پای کرد کانکه این بت را سجود آرد برست ور نبارد در دل آتش نشستآنچه از شرح های سروران عزیز استنباط کردم اینکه منظور مولانا از جهود همان یهود نیست چنانکه بارها از واژه گبر نیز به معنای کافر در اشعار خود بهره برده است به نظر میرسد اینجا نیز مراد از جهود، کافر و یا همان نفس یا من ساخته ذهن انسان است که گمان میبرد هم اوست و نه پرتوی از انوار و ذات الهی و لذا این من متوهم جعلی انسان در ذهن خود بتی راساخته و پرداخته و مرکز خود قرار داده ، از او طلب خوشبختی و آرامش میکند و آن بت میتواند برای مثال ثروت باشد و من ذهنی انسان میگوید اگر به این بت ثروت سجده نکرده و مرکز خود قرار ندهم پس در دل آتش رفته فنا خواهم شد و زندگی من درست نخواهد شد . چون سزای این بت نفس او نداد از بت نفسش بتی دیگر بزاد پس از آنکه انسان به آن بت ثروت دست یافت اما خوشبختی و آرامشی را که جویای آن بود بدست نیاورد و نفس یا بت اصلی انسان راضی نگشت پس ،از آن بت اصلی بتی دیگر زاده شده و این بت جدید میتواند هر چیز دیگری باشد مانند بت شهوت یا مقام یا دانش یا باور و اعتقاد یا همسر و فرزند و یا هر چیز دیگری از مادیات این جهان و یا هر چیز دیگری که از ذهن انسان برآمده باشد و این جهود یا من جعلی انسان هر بار از یکی از این بتها طلب خوشبختی و آرامش میکند و البته که با رسیدن به آنها نیز آن خوشبختی و آسودگی را نمی یابد . در ادامه همانطور که سروران و بخصوص آقای فرهاد عزیز شرح دادند مولانا میفرماید اگر طالب آسودگی و خوشبختی هستیم باید سر منشاء این بت پروری ها را که همان نفس یا جهود سگ یا من متوهم و جعلی میباشد را هدف قرار داده و این فرعون نفس را غرق کنیم .موفق و پایدار باشید
برگ بی برگی
2019-05-17T08:42:44
با تصحیح یادداشت قبل همان در خدای موسی و موسی گریز کاملاً صحیح است و این حقیر در اشتباه بودم و پوزش میخواهم
برگ بی برگی
2019-05-16T21:09:25
در خدای موسی و موسی گریز آب ایمان را ز فرعونی مریز بنظر میرسد در خدای موسی و موسی گریز معنی درستی از آن استنباط نشود و شاید اینطور بوده است که ؛در قفای موسی و موسی گریز آب ایمان را ز فرعونی مریزالله اعلم
یاقوت
2017-09-07T00:22:41
حامد کهن دل عزیزآدرس غلط به خلق خدا دادن و خلق را گمراه کردن از گناهان کبیره ست برادرمولوی به جد مخالف متوسل شدن بودآنجا که سرود:من نخواهم لطف مه از واسطهکه هلاک قوم شد این رابطهشاید روشنترین بیان را ر مورد متوسلین و قوم دعای توسل خوان داشت.اما در مورد بیتی که گفتی شاید منظور حضرت این بود که به جز از سرچشمه راضی نشوید:دست را اندر احد و احمد بزن...
محمد
2017-09-19T07:12:30
مصرع نخست با توجه به وزن احتمالا،این بوده:آن جهود سگ ببین "چون" رای کردبر مبنای وزن عروضی اغلب کلمات پیغامبر که در تاریخ ما مثنوی آمده باید پیغمبر باشه
حامد کهن دل
2017-07-22T09:31:40
جناب کاظمیسلام. خیلی تعبیر جالبی بود. سپاس گزارم.
حامد کهن دل
2017-07-22T10:09:35
سنگ و آهن زآب کی ساکن شودآدمی با این دو کی ایمن بودبنظرم منظور مولوی می تواند این باشد که این نفس شما، تا هر مقام و مرتبه ای هم که بالا روید، با شماست و قابلیت اثرگذاری و شرار انگیزی را دارد؛ گر چه ممکن است به موجب تقوا و کنترل، آن قابلیت به فعلیت نرسد. و نیز به یاد این حدیث نبوی می افتم که:شیطانی أسلم/آمن بیدی: شیطان من، به دست من اسلام/ایمان آورد. (علم الیقین 1: 282، کنز العمّال 1: 247 / 1243)
حامد کهن دل
2017-07-22T10:13:23
در رابطه با کامنت قبلی، مولوی در دیون شمس می گوید:از "أسلم شیطانی" شد نفس تو ربانیابلیس مسلمان شد تا باد چنین بادا
حامد کهن دل
2017-07-22T10:16:40
در خدای موسی و موسی گریز...دست را اندر احد و احمد بزن...از این ابیات می توان فهمید که مولوی توسل را منافی توحید نمی داند، همان گونه که وهابیون قائلند.
حامد کهن دل
2017-07-22T09:43:14
آهن و سنگست نفس و بت شرار...این مصرع مرا به یاد آیه زیر می اندازد:...النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ... ﴿بقره:24﴾...آتشی که سوختش مردمان و سنگها هستند ...(24)
جلیل
2018-08-30T13:46:08
سلام جناب یاقوت؛ دست مریزاد، جناب کهن دل به نظر میرسه به شدت تحت تاثیر فقه و دروس حوزوی هستند و شاید یکی از هزاران معمم
فرهاد
2019-02-08T15:53:55
شرح و تفسیر بیت 769آن جهود سگ ببین چه رای کرد / پهلوی آتش بتی بر پای کردببین آن جهود سگ سیرت چه تدبیری اندیشید . او در کنار آتش فروزان بتی قرار داد . [ منظور مولانا از “بت” مشخص نیست زیرا پادشاه یهود نمی تواند بت پرست باشد . نیکلسون در این مورد می گوید : ذوانوس از ملوک حمیر بوده است و ملوک حمیر به صفت کافران یا جهودان توصیف شده اند ] . شرح و تفسیر بیت 770کانکه این بت را سجود آرد برست / ور نه آرد ، در دل آتش نشستو گفت هرکس که به این بت سجده کند از قهر آتش می رهد و الا باید در میان آتش افکنده شود .شرح و تفسیر بیت 771چون سزای این بت نفس او نداد / از بت نفسش ، بتی دیگر بزادچون این شاه سگ سیرت آنطور که باید و شاید سزای بت نفس اش را بر مبنای اوامر و نواهی الهی نداده بود از نفس همچون بت اش بتی دیگر پدید آمد . [ هر کس نفس اماره اش را معبود خود سازد . معبودهای باطل او تکثیر شود . چنانکه از بت درونی آن شاه سفاک ، بت بیرونی پرید آمد ] .شرح و تفسیر بیت 772مادر بت ها ، بت نفس شماست / زآنکه آن بت ، مار و این بت ، اژدهاستاصل همه بت ها ، بت نفس اماره است که انسانها آن را در درون خود ساخته اند زیرا بت های بیرونی در حکم مار است و بت های درونی در حکم اژدهاست . [ غریزه حب ذات و خودخواهی قوی ترین غرایز انسانی است و همین غریزه در همه غرایز و آرزوها و شهوات پنهان و آشکار وجود دارد و حقیقت امر آن است که انسان هر چیزی را که می خواهد به حکم این غریزه می خواهد ( شرح مثنوی شریف ، ج 1 ، ص 309 ) ]شرح و تفسیر بیت 773آهن و سنگ است نفس و ، بت شرار / آن شرار از آب می گیرد قراربرای مثال ، نفس به منزله آهن و سنگ چخماق است و بت به منزله شراره ای که از برخورد سنگ چخماق و آهن پدید می آید و مسلما شراره به وسیله آب توبه و ریاضت خاموش می شود . [ در این بیت “نفس” به سنگ چخماق و آهن تشبیه شده به جهت آنکه در قدیم از زدن آن دو بر هم آتش به دست می آوردند . و بتان امیال و شهوات به شراره آتش تشبیه شده است تا ما دریابیم که ام الفساد آدمیان ، نفس است ] .شرح و تفسیر بیت 774سنگ و آهن ز آب کی ساکن شود ؟ / آدمی با این دو ، کی ایمن شود ؟مثلا سنگ و آهن چگونه ممکن است که بر اثر آب ، ساکن شوند یعنی خاصیت خود را از دست بدهند . پس انسان با بودن این دو کی می تواند ایمن گردد . [ این بیت در بیان خطیر بودن نفس است . نفس موجودی نیرومند و مکار است که حتی ریسمان توبه و ریاضت بسیاری از زهاد را نیز پاره کرده است . پس در جایی که آنان در برابر نفس سپر می اندازند وای به حال دیگران ] .شرح و تفسیر بیت 775بت ، سیاهابه است اندر کوزه ایی / نفس ، مر آب سیه را چشمه ایبت در درون وجود انسان به منزله آب سیاهی است که درون کوزه ای باشد و نفس سرچشمه اصلی این آب سیاه است یعنی منبع اصلی شهوات و امیال حیوانی و هوای نفسانی همانا نفس است .شرح و تفسیر بیت 776آن بت منحوت چون سیل سیاه / نفس بتگر چشمه گر آب و رابت تراشیده یعنی بتی که به دست کافران تراشیده و ساخته می شود در مثل مانند سیل سیاه و گل آلود است که ممکن است پس از زمانی کوتاه جریان آن قطع شود و یا تیرگی اش برطرف گردد ولی نفس اماره بتگر و بت ساز مانند چشمه ای است که لاینقطع جاری می گردد . [ امیال و شهوات مانند سیل سیاهی است که بر ما می تازد . اما نفس اماره همچون سرچشمه این سیلتاب تند و تیز است . پس سیلاب را از سرچشمه بند آور . ]شرح و تفسیر بیت 777صد سبو را بشکند یک پاره سنگ / آب چشمه می زهاند بی درنگبرای مثال ، یک پاره سنگ می تواند صد کوزه را بشکند و آب درون آن را روی زمین بریزد و تباه کند ولی آب چشمه همیشه روی زمین جاری است و چون به منبع اصلی متصل است هیچگاه عوارض خارجی نمی تواند آن را از جریان بیندازد . [ مبارزه با امیال مبارزه با معلول است زیرا منبع امیال و شهوات ، نفس اماره است پس باید نفس اماره را مهار کرد . می زهاند به معنی می زایاند است ]شرح و تفسیر بیت 778بت شکستن ، سهل باشد ، نیک سهل / سهل دیدن نفس را ، جهل است ، جهلشکستن بت تراشیده شده ظاهری ، کاری بس آسان است ولی آسان گرفتن نفس اماره و ناچیز شمردن آن بسیار نابخردانه است .شرح و تفسیر بیت 779صورت نفس ار بجویی ای پسر / قصه دوزخ بخوان با هفت درای پسر ، اگر می خواهی صورت حقیقی نفس را بشناسی باید توصیف دوزخ را با هفت دری که دارد از قرآن کریم بخوانی و بفهمی . آری نفس انسان مانند دوزخ دارای هفت در است . [ اشاره مصراع دوم به آیه 43 و 44 سوره حجر است که می گوید : ” همانا دوزخ ، وعده گاه جملگی ایشان است . آن را هفت در است و بر هر در ، پاه ای مقسوم است مر ایشان را ”– مفسران قرآن کریم هفت در بودن دوزخ را به هفت طبقه بودن یا هفت قسمت بودن دوزخ تفسیر کرده اند و نام آنها را آورده اند . بعضی آن را عبارت از هفت خلق زشت و پست ( حرص ، شره ، حقد ، حسد ، غضب ، شهوت ،و کبر ) دانسته اند . سلطانعلیشاه در تفسیر بیان السعادة هفت در دوزخ را عبارت می داند از ( هیولای اولی ، جسم تعلیمی ، طبع عنصری ، ماده جمادی ، ماده نباتی ، ماده حیوانی و ماده انسانی که طبقات هفتگانه زمین اند ) . به هر حال مولانا می گوید : نفس را هم شئون و اطوار مختلف است مانند دوزخ . و هر دم به شکلی و صورتی درمی آید و برای آنکه این درها بسته شود چاره ای جز کشتن نفس از طریق ریاضت و متابعت انبیا و اولیا وجود ندارد و این نکته را در ابیات بعد توضیح می دهد .شرح و تفسیر بیت 780هر نفس ، مکری و در هر مکر ز آن / غرقه صد فرعون ، با فرعونیاناین نفس بتگر و بت ساز در هر لحظه و دمی می تواند مکرها و حیله ها و فریب ها بر سر راه انسان بگستراند . توانایی حیله گری نفس اماره تا بدان جاست که می تواند صدها فرعون و خیل عظیم فرعونیان را غرق کند زیرا که بسیار مکار و مقتدر است .شرح و تفسیر بیت 781در خدای موسی و موسی گریز / آب ایمان را ز فرعونی ، مریزاگر می خواهی آب ایمانت به دست فرعون نفس ریخته نشود و از شر و گزند نفس اماره خلاص شوی به خدای موسی و خود موسی ( و جمیع موسی صفتان در هر عصر و روزگار ) پناه ببر . وجه دوم معنی مصراع دوم این است ” به سبب تکبر ، آب ایمانتد را مریز ” .– حضرت موسی (ع) از پیامبران بزرگ است . نام او صد و سی بار در قرآن کریم یادشده است . سوانح حیات و رخدادهای زندگانی او بیش از دیگر پیامبران در قرآن ذکر شده است . عرف می گویند : درست است که موسی و فرعون دو فرد مشخص بوده اند ولی هر دوی آنها حقیقت نوعیه نیز دارند . بدین لحاظ حقیقت نوعیه موسی و فرعون در هستی همه افراد وجود دارد . مولانا در بیت 1253 دفتر سوم فرماید . موسی و فرعون در هستی توست / باید این دو خصم را در خویش جست .شرح و تفسیر بیت 782دست را اندر احد و احمد بزن / ای برادر وا ره از بوجهل تنای برادر ، به خداوند یگانه و حضرت احمد (ص) متوسل شو تا از دست تن که همچون ابوجهل سرسخت و مکار است رها شوی . [ بو جهل مخفف ابوجهل به معنی پدر نادانی است . کنیه عمروبن هشام بن مغیره محزومی است . این کنیه را مسلمانان دادند . کنیه او در نزد قریشیان ابوالحکم یعنی پدر حکمت هاست . او همان کسی است که در برابر دعوت پیامبر (ص) سرسختانه دشمنی ورزید و سرانجام در سال دوم هجری در غزوه بدر کشته شد . ابوجهل در این بیت به عنوان مظهر عناد و سرسختی مطرح شده است . ]
علی رضا
2018-11-29T07:21:03
من نخواهم لطف مه از واسطهکه هلاک قوم شد این رابطهعجیب است که را به استناد این جمله ایشان را مخالف توسل میپندارید و توجه ندارید که سرو پای راه عرفان و خصوصا مثنوی استاد محوری است که همان "کونوا مع الصادقین" است صراط مستقیمی یست که "من النبین و الصدیقین و الصالحین و الشهداء و حسن اولئک رفیقا" ست این شعر هم توجیه شما از "دست اندر احد و احمد " اب را از سر چشمه گرفتن است که خوی توحیدی هاست و خوی کتاب و سنت محوری هاست و باز با استاد محوری که انسان را به این سرچشمه برساند توسل به "حسن اولئک رفیقا "یی که انسان را به این سرچشمه برساند منافاتی ندارد