گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:یک زنی با طفل آورد آن جهود پیش آن بت و آتش اندر شعله بود

❈۱❈
یک زنی با طفل آورد آن جهود پیش آن بت و آتش اندر شعله بود
طفل ازو بستد در آتش در فکند زن بترسید و دل از ایمان بکند
❈۲❈
خواست تا او سجده آرد پیش بت بانگ زد آن طفل انی لم امت
اندر آ ای مادر اینجا من خوشم گر چه در صورت میان آتشم
❈۳❈
چشم‌بندست آتش از بهر حجیب رحمتست این سر برآورده ز جیب
اندر آ مادر ببین برهان حق تا ببینی عشرت خاصان حق
❈۴❈
اندر آ و آب بین آتش‌مثال از جهانی کآتش است آبش مثال
اندر آ اسرار ابراهیم بین کو در آتش یافت سرو و یاسمین
❈۵❈
مرگ می‌دیدم گه زادن ز تو سخت خوفم بود افتادن ز تو
چون بزادم رستم از زندان تنگ در جهان خوش‌هوای خوب‌رنگ
❈۶❈
من جهان را چون رحم دیدم کنون چون درین آتش بدیدم این سکون
اندرین آتش بدیدم عالمی ذره ذره اندرو عیسی‌دمی
❈۷❈
نک جهان نیست‌شکل هست‌ذات و آن جهان هست شکل بی‌ثبات
اندر آ مادر بحق مادری بین که این آذر ندارد آذری
❈۸❈
اندر آ مادر که اقبال آمدست اندر آ مادر مده دولت ز دست
قدرت آن سگ بدیدی اندر آ تا ببینی قدرت و لطف خدا
❈۹❈
من ز رحمت می‌کشانم پای تو کز طرب خود نیستم پروای تو
اندر آ و دیگران را هم بخوان کاندر آتش شاه بنهادست خوان
❈۱۰❈
اندر آیید ای مسلمانان همه غیر عذب دین عذابست آن همه
اندر آیید ای همه پروانه‌وار اندرین بهره که دارد صد بهار
❈۱۱❈
بانگ می‌زد درمیان آن گروه پر همی شد جان خلقان از شکوه
خلق خود را بعد از آن بی‌خویشتن می‌فکندند اندر آتش مرد و زن
❈۱۲❈
بی‌موکل بی‌کشش از عشق دوست زانک شیرین کردن هر تلخ ازوست
تا چنان شد کان عوانان خلق را منع می‌کردند کآتش در میا
❈۱۳❈
آن یهودی شد سیه‌رو و خجل شد پشیمان زین سبب بیماردل
کاندر ایمان خلق عاشق‌تر شدند در فنای جسم صادق‌تر شدند
❈۱۴❈
مکر شیطان هم درو پیچید شکر دیو هم خود را سیه‌رو دید شکر
آنچ می‌مالید در روی کسان جمع شد در چهرهٔ آن ناکس آن
❈۱۵❈
آنک می‌درید جامهٔ خلق چست شد دریده آن او ایشان درست

فایل صوتی مثنوی معنوی بخش ۳۸ - به سخن آمدن طفل درمیان آتش و تحریض کردن خلق را در افتادن بتش

تصاویر

کامنت ها

مهدی کاظمی
2015-10-25T12:13:20
مرگ می دیدم گَه ِ زادن ز توسخت خوفم بود افتادن ز تو چون بزادم، رَ ستم از زندان تنگدر جهان خوش هوای خوب رنگ من جهان را چون رحم دیدم کنونچون در این آتش بدیدم این سکون اندر این آتش بدیدم عالمیذره ذره اندر او عیسی دمی در این ابیات، مولانا مقایسه‌ای بین مرگ و خلاصی از زندان دنیا و تولد نوزاد و رهایی از رحم تنگ و تاریک مادر می‌کند. مولانا در این چهار بیت از زبان آن طفل خطاب به مادر خود می‌گوید که من هنگام ولادت و خارج شدن از زهدان تو دچار ترس و وحشت بودم و جدا شدن از زهدان تو برایم بسیار سخت و ترسناک بود اما وقتی ولادت یافتم، از آن محل تنگ و تاریک که همچون زندانی بود به جهانی خوش هوا و زیبا وارد شدم. اکنون نیز که در این آتش این سکون و آرامش را تجربه می‌کنم دنیای مادی را مانند همان زهدان تنگ و تاریک می‌یابم. من در این آتش عالمی را مشاهده می‌کنم که هر ذره آن مثل نفس حضرت عیسی (ع ) حیات بخش است.
مهدی کاظمی
2015-10-25T00:31:43
اندر آی مادر ، اینجا من خوشمگر چه در صورت میان آتشم چشم بند است آتش از بهر حجابرحمت است این سر برآورده ز جیب اندر آ مادر ، ببین برهان حقتا ببینی عشرت خاصان حق اندر آ و آب بین آتش مثالاز جهانی کآتش است آبش ، مثال اندر آ، اسرار ابراهیم بینکو در آتش یافت سرو و یاسمین در این ابیات مولانا از زبان آن کودک تصویری از مراتب حیات انسانی و کمالی که فرد می‌تواند در پرتو پیروی از حق به دست آورد، عرضه می‌کند. کودک خطاب به مادر خود که به خاطر نجات او دچار تزلزل در ایمان شده است، می‌گوید: ظاهر آتش تو را دچار اشتباه نکند، به میان آتش بیا و ببین که من در اینجا حالم خوب است. این آتش در‌واقع‌، رحمتی است که سر از گریبان ( جیب ) غیب برآورده ولی ظاهرش به شکل آتش است تا آنان که در حجاب غفلت هستند، واقعیت آن را تشخیص ندهند. ای مادر ! به میان آتش بیا تا برهان حق و کامرانی و خوشی بندگان خاص خداوند را مشاهده ‌کنی. به میان آتش بیا تا ببینی این چیزی که تو ظاهرا آتش می‌بینی در واقع، آبی است که ظاهرش مانند آتش است و این خود مثالی از جهان مادی و دنیایی است که هر چه در آن ظاهرا مثل آب خوب و گوارا است، در‌واقع‌، مثل آتش سوزاننده است. یعنی، امور آن عالم برخلاف این عالم است و کسی که معرفت پیدا کند، چشم دلش گشوده می‌شود و واقعیات را آن گونه که هستند می‌بیند نه آن گونه که به ظاهر می‌نمایند. در ادامه ، مولانا از زبان کودک به قصه حضرت ابراهیم در قرآن اشاره می‌کند که چگونه آتش بر او سرد شد و به گلستان تبدیل شد.
امیرحسن
2013-11-12T08:25:55
نفرمائید دوست گرامی . از حق نباید گذشت که اصلاحات ارائه شده از طرف شما در بخشهای مختلف اشعار "تاریخ ما" بسیار درخور توجه می باشد.ازین بابت ما خوانندگان تاریخ ما هم از شما سپاسگزاریم
امیرحسن
2013-11-11T08:24:08
قافیه در مصرع اول بیت پنجم صحیح نیست .درنسخۀ نیکلسون این بیت چنین آمده است :چشم‌بندست آتش از بهر حجبرحمتست این سر برآورده ز جیب
اسیر نفس امّاره
2020-03-25T23:47:44
با سلام. پیش از هر چیز بر خود لازم می‌دانم از جناب آقای فرهاد بابت زحمتی که در شرح این بخش و سایر بخش‌ها کشیده‌اند صمیمانه تشکر کنم. اما بعد، ابیات فوق حقیر را به یاد این بیت از غزلیات انداخت:«در آتش رو، در آتش رو، در آتشدان ما خوش رو که آتش با خلیل ما، کند رسم گلستانی»
برگ بی برگی
2019-05-17T09:57:05
ای کاش سرنوشت بشریت همان گردد که مولانا در این ابیات به سادگی تمام بیان نموده است بدین معنی که چون طفل هنوز هشباری خالص است بدون هر گونه هم هویت شدگی با چیز های این جهانی و آن جهود سگ یا نفس از او میخواهد یا یکی از بت های این جهانی را مرکز خود قرار داده و به آن سجده کند و از او آرامش بخواهد یا اینکه در آتش درآید و نیست و فنا شود اما طفل که هشباری خالص و ادامه ذات خداوند است ترجیح میدهد در آتش رود اما میبیند در واقع زندگی آنجاست و از آیت آتش باید طلب خوشبختی و زندگی کرد و نه از بت های این جهانی و این طفل میتواند انسانهای خالص همچون مولانا باشد که پس از اینکه به چیزهای آفل نه گفته و در آتش رفته و می بیند که گلستان و زندگی آنجاست دیگران را نیز دعوت به ورود به این گلستان میکند . باشد که ما ابناء نوع بشر نیز دعوت این اولیاء خدا را لیکن گفته به این آتش که نه ، به این گلستان درآییم با نه گفتن به جهود سگ مان . موفق و پایدار باشید
دکتر صحافیان
2019-10-01T10:50:06
ادامه دریافت های دفتر اول مثنوی 18 حکایت پادشاه یهود و مکر وزیر 8 تمثیلات جان آدمی و جان عارفان:-در بیت 691 نکته ها را به شمشیر فولادی تشبیه می کند و در ادامه جان عارفان را به شمشیر الماس تمثیل می زند. تمثیلات جان عارفان:- صورت پرستان شمشیر چوبی هستند در غلاف ظاهر که سزوار سوختن اند.و نباید به جنگ برد. _جان عارفان در غلافی مشابه اما چون الماس درخشان و برنده وابستگیها در بیت 3436 به بعد دفتر اول نیز به جنگ کودکان با شمشیر چوبی اشاره می کند: آن جماع طفل چه بود بازیی/با جماع رستمی و غازیی جنگ خلقان همچو جنگ کودکان/جمله بی‌معنی و بی‌مغز و مهان جمله با شمشیر چوبین جنگشان/جمله در لا ینفعی آهنگشان جمله شان گشته سواره بر نیی/کین براق ماست یا دلدل‌پیی حاملند و خود ز جهل افراشته/راکب و محمول ره پنداشته باش تا روزی که محمولان حق/اسپ‌تازان بگذرند از نه طبق تعرج الروح الیه و الملک/من عروج الروح یهتز الفلک همچو طفلان جمله‌تان دامن‌سوار/گوشه دامن گرفته اسپ‌وار ادامه دریافت های دفتر اول مثنوی 19 حکایت پادشاه یهودی دیگر که تلاش می کرد دین مسیح را از بین ببرد با خواست خداوند عادت سوزاندن از آتش جدا می شود پادشاه یهود آتش بزرگی فراهم کرد و در کنار آن بتی قرار داد و هر کس را که به بت سجده نمی کرد در آتش می انداخت. زن عیسوی بر بت سجده نکرد و فرزند کوچکش را در آتش انداختند مادر از عشق به فرزند خواست که سجده کند.ناگاه طفل در میان آتش گفت:مادر بر ایمانت محکم باش که آتش بر من اثر ندارد و چون آبی سرد است. سایر مسیحیان نیز که نیز پروانه وار خود را به آتش زدند و آن را گوارا یافتند.پادشاه با خشم فریاد زد چرا نمی سوزانی؟! آتش گفت من مامور خدا هستم.در این لحظه زبانه های آتش به سمت پادشاه و مامورانش کشیده شد و آنها را از بین برد. مولانا آن بت را نتیجه بت نفس می داند بلکه مادر بت ها و شراره دایمی اتش است.دوزخ هفت در است.(خواهش ها و و مراتب نفس) اندرآ مادر به حق مادری796 بین که این آذر ندارد آذری مرگ می دیدم گه زادن ز تو سخت خوفم بود افتادن ز تو من جهان را چون رحم دیدم کنون چون در این آتش بدیدم این سکون جهان ما نسبت به جهان دیگر مانند رحم مادر است؛بسیار تنگ و آزار دهنده.کانال و وبلاگ آرامش و پرواز روحaramedhsahafian@
حمید اسماعیلی
2020-09-03T10:30:16
با عرض سلام برهمه دوستان و علی الخصوص آقای پرویز شهبازی به جهت معلمی و راهنمایی ما ضمنا از آقای فر هاد هم به جهت تبیین ساده و معنوی شعر تشکر ویژه میکنم
حامد کهن دل
2017-07-22T10:28:23
من ز رحمت می‌کشانم پای توکز طرب خود نیستم پروای تواندر آ و دیگران را هم بخوانکاندر آتش شاه بنهادست خواناندر آیید ای مسلمانان همهغیر عذب دین عذابست آن همهاندر آیید ای همه پروانه‌واراندرین بهره که دارد صد بهاراین ابیات و دعوت شور انگیز مرا به یاد این آیات می اندازد: وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ﴿آل عمران: 169﴾فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿170﴾هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده‏ اند مرده مپندار بلکه زنده‏ اند که نزد پروردگارشان روزی داده می ‏شوند (169)به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است‏ شادمانند و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته‏ اند شادی می کنند که نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین می ‏شوند (170)
مهدی
2017-05-28T11:52:54
حجاب ظاهرا باید با همان حجیب جایگزین گردد الان با قافیه مشکل دارد
نیما
2018-09-24T16:00:26
در مورد نکته‌ی آقای امیرحسین:این مسأله در کتاب دکتر استعلامی جلد اول صفحه‌ی 333 توضیح داده شده. در مثنوی بارها مولانا مصوت یا و مصوت الف را با هم در قافیه به کار برده است. در زبان عربی هرگاه پیش از الف، کسره واقع شود، الف را نزدیک به یاء مجهول تلفظ می‌کنند و این تبدیل مصوت الف به یاء را در صرف اماله می‌گویند. یعنی در نوشتن این بیت همان حجاب صحیح است:چشم‌بند است آتش از بهر حجابرحمت است این برآورده ز جیبنمونه‌ی دیگر:تا به جای او شناسیمش امام (امیم تلفظ می‌شود)دست و دامن را به دست او دهیم
فرهاد
2019-02-08T16:10:39
شرح و تفسیر بیت 783یک زنی با طفل آورد آن جهود / پیش آن بت ، و آتش اندر شعله بودآن شاه جهود زنی را همراه بچه اش کنار آن بت آورد در حالی که آتش زبانه می کشید .شرح و تفسیر بیت 784طفل از او بستد در آتش فکند / زن بترسید و دل از ایمان بکندشاه جهود بچه را از آن زن گرفت و در میان آتش افکند . آن زن از شراره های انبوه آتش ترسید و نزدیک بود که دست از ایمان بردارد .شرح و تفسیر بیت 785خواست تا او سجده آرد پیش بت / بانگ زد آن طفل کانی لم امتهمینکه زن خواست که بر آن بت سجده آورد . کودک فریاد زد براستی که من نمرده ام . [ عاطفه مادری بسیار نیرومند است و این جاذبه در طبیعت زنان ، سرشته شده است تا بدانجا که مادر برای نجات فرزند خود به هر امری دست می زنند . ]شرح و تفسیر بیت 786اندر آ مادر ! اینجا من خوشم / گر چه در صورت ، میان آتشمکودک گفت : ای مادر به میان آتش درآی که من اینجا حالی خوش دارم هر چند که به ظاهر در میان آتش هستم . [ در اینجا هم مولانا از ظاهر حکایت مفهوم استعاری آن را القا می کند و مقام فنای عارفانه را به اذهان متبادر می سازد و پس آتش در اینجا آتش ریاضت و فنای فی الله نیز می تواند باشد . ]شرح و تفسیر بیت 787چشم بند است آتش از بهر حجاب / رحمت است این سر برآورده ز جیبآنان که در حجاب غفلت و نادانی پوشیده شده اند رحمت خدا را آتش می بینند و این آتش در واقع رحمتی است که سر از گریبان غیب برآورده و نمایان شده استشرح و تفسیر بیت 788اندر آ مادر ببین برهان حق / تا ببینی عشرت خاصان حقای مادر به میان آتش بیا و برهان و آیت حضرت حق را تماشا کن تا بتوانی عیش و عشرت معنوی دوستداران خاص حق را ببینی .شرح و تفسیر بیت 789اندر آ آب بین آتش مثال / از جهانی کاتش است آبش مثالای مادر در میان آتش بیا تا مشاهده کنی که این آتش ظاهرا آتش است اما باطنا آبی است زلال . یعنی از جهانی که به ظاهر مثل آب است و به باطن ، اتش است به جهانی درآ که صورتا آتش است و سیرتا آب . [ دنیای شهوات به ظاهر آب گواراست و به باطن آکنده از عذاب ، ولی ریاضت ظاهرا آتش است و باطنا آب حیات .شرح و تفسیر بیت 790اندر آ اسرار ابراهیم بین / کو در آتش یافت سرو و یاسمینای مادر بیا و اسرار ابراهیم (ع) را مشاهده کن که چگونه در میان آتش گل و یاسمن پیدا کرد یعنی آتش بر او سرد و سازگار شد .شرح و تفسیر بیت 791مرگ می دیدم گه زادن ز تو / سخت خوفم بود افتادن ز توای مادر در آن هنگام که از تو زاده می شدم و از رحم تو بیرون می آمدم بسیار بیمناک بودم زیرا خیال می کردم که جهانی فراخ تر از رحم یافت نمی شود .شرح و تفسیر بیت 792چون بزادم ، رستم از زندان تنگ / در جهانی خوش هوای خوبرنگهمینکه از رحم تو زاده شدم ، از زندان تنگ خلاصی یافتم و به دنیایی زیبا درآمدم با هوایی بس دل انگیز .شرح و تفسیر بیت 793من جهان را چون رحم دیدم کنون / چون در این آتش بدیدم این سکونای مادر ، من این جهان طبیعت را هم اکنون مانند همان رحم می بینم که برای من تنگ و تاریک بود زیرا که در میان این آتش به آرامش و سکون حقیقی رسیده ام .شرح و تفسیر بیت 794اندرین آتش بدیدم عالمی / ذره ذره اندر او عیسی دمیدر میان این آتش جهانی دیدم که هر جزء آن دمی مسیحایی دارد یعنی باعث حیات و زندگی می شود . [ مولانا در چهار بیت اخیر ، مرگ را که زادن در جهانی دیگر است با زاده شدن از رحم مادر مقایسه می کند . زیرا انسان نیز به گاه مرگ از رحم تنگ و تاریک جهان محسوس می رهد و به فراخنای جهان غیب که هیچ حد و حصری ندارد وارد می شود . ( شرح مثنوی شریف ، ج 1 ، ص 313 ) . عیسی دَم = صفت مرکب است . یعنی کسی که مانند حضرت عیس (ع) دَمی و نَفسی پاک و معجزه گر دارد و مُردگان یا مُرده سیرتان را به حیاتِ طیّبه زنده می گرداند ]شرح و تفسیر بیت 795نک ، جهان نیست شکل هست ذات / و آن جهان هست شکل بی ثباتاینک این جهان پر آتش که من درون آن هستم ظاهرا نیست (زیرا شکل و خواص ماده را ندارد) ولی در واقع وجود دارد و این جهان طبیعت ظاهرا هست (زیرا حواس ظاهره ما آن را احساس می کند) ولی در واقع وجود ندارد زیرا در معرض تغییر و زوال است و صورتهای آن دوامی ندارد .شرح و تفسیر بیت 796اندر آ مادر به حق مادری / بین که این آذر ندارد آذریای مادر تو را به حق مقام مادری قسم می دهم به میان آتش بیا و ببین که این آتش ، اصلا خاصیت آتش را ندارد .شرح و تفسیر بیت 797اندر آ مادر ، که اقبال آمده ست / اندر آ مادر ، مده دولت ز دستای مادر درون آتش بیا که بخت به تو روی آورده است . ای مادر به آتش درآی و دولت و حشمت معنوی را از دست مده .شرح و تفسیر بیت 798قدرت آن سگ بدیدی ، اندر آ / تا ببینی قدرت لطف خداتو قدرت آن شاه سگ سیرت را دیدی . اینک به درون آتش درآی تا قدرت لطف حضرت پروردگار را ببینی .شرح و تفسیر بیت 799من ز رحمت ، می کشانم پای تو / کز طرب خود نیستم پروای تومن از روی مهربانی پای تو را به سوی آتش می کشانم ولی به قدری در خوشی و شادی این آتش مستغرق شده ام که به سوی تو توجهی ندارم .شرح و تفسیر بیت 800اندر آ و دیگران را هم بخوان / کاندر آتش شاه بنهاده ست خوانای مادر به درون آتش بیا و دیگران را هم به سوی آن فرا بخوان زیرا شاه جهان هستی در درون آتش ریاضت و فنای فی الله ، سفره کرم و احسانش را گسترده است . [ آنکه در میان آتش این نعمت را قرار داده در حقیقت خداوند است و نسبت دادن آن به شاه جهود ، نسبتی مجازی است . ]شرح و تفسیر بیت 801اندر آیید ای مسلمانان همه / غیر این عذبی عذاب است آن همهای اهل ایمان جملگی به درون این آتش درآئید که به جز لذت معنوی که گوارا است ، جمله لذات حقیقتا عذابی است بس بزرگ . [ عذب به معنی شیرین و گوارا است . لذات و خوشی های معنوی پایدار است در حالی که لذات حیوانی ، فانی و رنج آور است . ضمنا در این بیت لفظ مسلمان معنی عام دارد نه خاص یعنی به پیرو دین اسلام منحصر نمی شود بلکه به معنی کسی است که قائل به توحید باشد و بر امر حق گردن نهد . چنانکه در آیات قران کریم به کرات “اسلام” به معنی مطلق اعتقاد به خداوند و انقیاد به حکم اوست . مثلا آیه 67 سوره آل عمران ، آیه 101 سوره یوسف ، آیه 132 سوره بقره و آیه 52 سوره آل عمران . ]شرح و تفسیر بیت 802اندر آیید ای همه ، پروانه وار / اندرین بهره که دارد صد بهارای مسلمانان همگی مانند پروانه به درون آتش بروید و بیایید به سوی این بهره و نصیب که بهاران فراوانی دارد . [ عدد صد و امثال آن در اینگونه موارد علامت کثرت است نه شماره ای معین . ]شرح و تفسیر بیت 803بانگ می زد در میان آن گروه / پر همی شد جان خلقان از شکوهآن طفل صغیر در میان آن جماعت ندا در می داد چندانکه از هیبت و عظمت آن ندا جانهای مردم پر از شکوه یقین شد .شرح و تفسیر بیت 804خلق ، خود را بعد از آن بی خویشتن / می فکندند اندر آتش مرد و زنمردم از مرد و زن پس از شنیدن آن ندا بی اختیار خود را به میان آتش می افکندند .شرح و تفسیر بیت 805بی موکل ، بی کشش از عشق دوست / زآنکه شیرین کردن هر تلخ ازوستمردم بدون آنکه کسی آنان را وادار کند و یا به سوی آتش بکشاند از روی عشق حق تعالی خود را به آتش می افکندند . زیرا شیرین کردن هر امر تلخی به دست او انجام می شود .شرح و تفسیر بیت 806تا چنان شد کان عوانان خلق را / منع می کردند کاتش در میامردم به قدری خود را بی محابا به درون آتش در می افکندند که ماموران شاه آنان را از درآمدن به آتش باز می داشتند . [ عوان به معنی سرهنگ دیوان و مامور اجرای دیوان قضا است . به احتمال قوی مخفف اعوان به معنی یاران است که اصطلاحا به مامور اجرای حکم دیوان اطلاق می شده است . ]شرح و تفسیر بیت 807آن یهودی ، شد سیه رو و خجل / شد پشیمان ، زین سبب بیمار دلسرانجام آن شاه ستمگر سرشکسته و شرمنده شد و بدین جهت پشیمان و دلتنگ شد .شرح و تفسیر بیت 808کاندر ایمان ، خلق عاشق تر شدند / در فنای جسم ، صادق تر شدندزیرا که مردم نسبت به ایمان خود علاقمندتر و گرم تر شدند و در فنای جسم و ریاضت نفس ، صداقت و خلوص بیشتری پیدا کردند .شرح و تفسیر بیت 809مکر شیطان هم در او پیچید ، شکر / دیو هم خود را سیه رو دید ، شکرخدا را شکر که مکر شیطان دامنگیر او شد یعنی حیله و خدعه اش به خود او بازگشت و خدا را شکر که شیطان هم سرشکسته و بی آبرو شد .شرح و تفسیر بیت 810آنچه می مالید در روی کسان / جمع شد در چهره آن ناکس ، آنهرچه که شاه ستمگر به روی آن یکتا پرستان عیسوی می مالید یعنی هر چه در صدد حقارت آنها می کوشید . همه آن حقارتها در چهره آن فرومایه جمع میشد .شرح و تفسیر بیت 811آنکه می درید جامه خلق ، چست / شد دریده آن او ، ایشان درستآن کسی که لباس آبروی مردم را بی درنگ از هم پاره می کرد . جامه آبرویش از هم دریده شد . [ مولانا برای بسط این مطلب حکایت ” کژ ماندن دهان آن مرد که نام محمد (ص) به تسخر خواند ” را آورده است . ]
امین
2018-02-28T14:53:20
سلام.این خانم بسیار محترم که شعر ها رو خوانده،قبل از خواندن تمرین نکرده..خوب بود اما میتونست جالب تر بخوانه.به هر حال درود بر او