گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:آن دهان کژ کرد و از تسخر بخواند مر محمد را دهانش کژ بماند

❈۱❈
آن دهان کژ کرد و از تسخر بخواند مر محمد را دهانش کژ بماند
باز آمد کای محمد عفو کن ای ترا الطاف و علم من لدن
❈۲❈
من ترا افسوس می‌کردم ز جهل من بدم افسوس را منسوب و اهل
چون خدا خواهد که پردهٔ کس درد میلش اندر طعنهٔ پاکان برد
❈۳❈
ور خدا خواهد که پوشد عیب کس کم زند در عیب معیوبان نفس
چون خدا خواهد که‌مان یاری کند میل ما را جانب زاری کند
❈۴❈
ای خنک چشمی که آن گریان اوست وی همایون دل که آن بریان اوست
آخر هر گریه آخر خنده‌ایست مرد آخربین مبارک بنده‌ایست
❈۵❈
هر کجا آب روان سبزه بود هر کجا اشکی روان رحمت شود
باش چون دولاب نالان چشم تر تا ز صحن جانت بر روید خضر
❈۶❈
اشک خواهی رحم کن بر اشک‌بار رحم خواهی بر ضعیفان رحم آر

فایل صوتی مثنوی معنوی بخش ۳۹ - کژ ماندن دهان آن مرد کی نام محمد را صلی‌الله علیه و سلم بتسخر خواند

تصاویر

کامنت ها

امین کیخا
2013-10-28T21:33:55
دولاب همان چرخ چاه است که با چرخیدن جیر جیر می کند و صدایش مانند گریه به گوش مولانا می رسیده و نیز چکیدن و شارش اب از ان به ریزش اشک مانسته شده است دست اخر اینکه مولانا روییدن و سبز شدن را به این روهیدن و زاریدن در برابر پروردگار پیوسته می دیده است .
امین کیخا
2013-10-28T21:37:50
دلو نیز به ریخت دول بوده است ولی برای خوش اوا تر شدن گردانده شده است .
حامد کهن دل
2017-08-23T10:32:56
اشک خواهی رحم کن بر اشک‌باررحم خواهی بر ضعیفان رحم آرأَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَی ﴿الضحی: 6﴾مگر نه تو را یتیم یافت پس پناه داد (6)وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَی ﴿7﴾و تو را سرگشته یافت پس هدایت کرد (7)وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَی ﴿8﴾و تو را تنگدست‏ یافت و بی ‏نیاز گردانید (8)فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ ﴿9﴾و اما [تو نیز به پاس نعمت ما] یتیم را میازار (9)وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ ﴿10﴾و گدا را مران (الضحی:10)
فرهاد
2019-02-08T16:37:37
شرح و تفسیر بیت 812آن دهان کژ کرد و از تسخر بخواند / نام احمد را ، دهانش کژ بماندآن کسی که برای مسخره کردن نام محمد (ص) دهانش را کج کرد و آن نام شریف را به تمسخر خواند ، دهانش به همان حالت کج ماند .شرح و تفسیر بیت 813باز آمد کای محمد عفو کن / ای تو را الطاف علم من لدناو نزد محمد (ص) آمد وگفت مرا ببخش . ای صاحب موهبت علم لدنی . [ علم لدنی ، علمی است که از طریق کشف و الهام حاصل آید و آنرا علم اعلی گویند . این علم مختص اهل قرب است و تنها با تعلیم و تفهیم ربانی به دست می آید نه با دلائل عقلی و نقلی . در آیه 65 سوره کهف آمده ” و او (خضر ) را از نزد خود علم بیاموختیم ” ]شرح و تفسیر بیت 814من تو را افسوس می کردم ز جهل / من بدم افسوس را منسوب و اهلاین من بودم که ترا از روی نادانی مسخره (افسوس) می کردم در حالیکه این منم که در خور تمسخر بوده و هستم . [ مولا نا در ابیات بعدی از حکایت مذکور چنین نتیجه گیری می کند . ]شرح و تفسیر بیت 815چون خدا خواهد که پرده کس درد / میلش اندر طعنه پاکان بردهر گاه خداوند بخواهد پرده آبروی کسی را پاره کند . یعنی هر گاه آدمی تبهکار مستحق رسوایی گردد . خداوند در او میل و علاقه ای ایجاد می کند که به خرده گیری و عیبجوئی افراد وارسته و پاک دست زند . [ خداوند به اقتضای اسم ستار (پوشاننده معایب خلق) و حلیم (بردبار) از زشتی افراد در می گذرد و آن را بر ملا نمی کند . تا باشد که فرد خاطی به خود آید و راه ناصواب را ترک گوید و در عین حال آبرویش نیز در نزد مردم محفوظ ماند . اما چون زشتی را از حد درگذراند . خداوند پرده بدرد و رسوایش کند . یکی از طرق بی آبرو کردن گستاخان این است که آنان را به طعن پاکان انگیزد . ]شرح و تفسیر بیت 816چون خدا خواهد که پوشد عیب کس / کم زند در عیب معیوبان ، نفسهر گاه خداوند بخواهد که عیب کسی را پوشاند کاری می کند که شخص هرگز از عیب عیبناکان سخن نگوید و حرفی در طعنه آنان بر زبان نراند . [ زیرا بر اساس اصل “جواب عمل” هر که به عیب جویی و پرده دری دیگران علاقمند باشد . خود او نیز آماج عیب جویی و پرده دری دیگران قرار گیرد . پس در حق دیگران ستار باش تا خدا در حق تو ستاری کند . ]شرح و تفسیر بیت 817چون خدا خواهد که مان یاری کند / میل ما را جانب زاری کندهر گاه خداوند بخواهد که به ما یاری رساند میل و علاقه ما را به سوی تضرع و زاری کشاند . [ تضرع و زاری حاکی از وقوف شخص بر کاستی ها و نواقص خود است و قهرا وقتی که آدمی به معایب خود آگاه باشد می کوشد خود را از آن صفات دور کند و به این ترتیب مجال نمی یابد که در پوست خلق افتد بلکه قوای خود را در جهت تکمیل نفس خود صرف می کند . ]شرح و تفسیر بیت 818ای خنک چشمی که آن ، گریان اوست / ای همایون دل که آن ، بریان اوستخوشا به سعادت آن چشمی که از شوق لقای حضرت حق بگرید و خجسته باد آن دلی که از سوز و عشق حق تفتیده و بریان باشد .شرح و تفسیر بیت 819آخر هر گریه ، آخر خنده یی است / مرد آخربین ، مبارک بنده یی استسرانجام هر گریه ای خنده است و هر کس عاقبت بین باشد بنده مبارک و فرخنده ای است . [ مصراع اول معنی وسیعی دارد یکی آنکه تضرع بر نقص و کاستی خود موجب می شود که شخص در صدد برآید که نقایص خود را رفع کند و به کمال مطلوب رسد و این نتیجه مسلما خوشایند اوست . دیگر آنکه چون احوال روزگار ، ثابت نیست . چه بسا آنکه اینک در رنج و عسرت است از آن بدر آید و به شادی و نشاط رسد و برعکس ، آنکه اینک ایامش به کام است . چه بسا به خاک سیاه نشیند . از اینرو حضرت علی می فرماید : ” از احوال متغیر رو.زگار همین بس که دولتمندان به بدبختی دچار آیند و سیه روزان به دولت رسند ” . فرجام بینی نتیجه گذر از شهوات و حرص و جاه است . ]شرح و تفسیر بیت 820هر کجا آب روان ، سبزه بود / هر کجا اشکی دوان ، رحمت شودبرای مثال هر کجا که آب روان باشد در آنجا سبزه می روید و هر جا که اشک ریزان باشد ثمره آن گریه ، حصول رحمت الهی است .شرح و تفسیر بیت 821باش چون دولاب ، نالان ، چشم تر / تا ز صحن جانت بر روید خضرمانند چرخ چاه گریان و نالان باش یعنی اشک بریز و ناله کن تا در فضای درون جانت سبزه های (خضر) ایمان و عرفان بروید . [ دولاب به هنگام حرکت ، آوازی دارد که از چرخ برمی خیزد و پیرامون آن همیشه تر است . از اینرو مولانا آن را نالان و چشم تر گفته است . مراد از نالیدن و اشک ریختن ، انفعال عمیق روحی است . ]شرح و تفسیر بیت 822اشک ، خواهی ، رحم کن بر اشک بار / رحم ، خواهی ، بر ضعیفان رحم آراگر می خواهی گریه کنی پس بر چشمان اشکبار یتیمان و مظلومان و مستمندان رحم آور زیرا رحم آوردن بر اینان مستلزم رقت قلب و انفعال روحی است و چون به دیگران رحم آوردی دیگران نیز به تو رحم کنند .
علی زینلی
2021-11-02T15:58:52.3464937
سایت تاریخ ما سلام . اگر کامنت من مورد تایید بود، این یکی مطلب رو بذارید.   مسخره گر سخت کیفر می شود. فرقی نمی کنه حالا پیامبر را یا هر انسان دیگه ای! بلاخره انسان کرامت داره و خلقت خدا رو نباید به سخره گرفت. بلعم باعورا هم خواست تا موسی پیامبر را نفرین کنه دهنش کج و زبانش لال شد. دنیا از خوبی و بدی و یا نیکی و شر درست شده. اگر کسی با لعن و نفرین همسو بشه کج و معوج میشه سکته میزنه یه بلایی سرش میاد توقع نداشته باشه چهره اش نورانی بشه! بخاطر همین مسیح یا حضرت محمد کسی رو نفرین نمی کرد و همش می گفت خدایا آنها را ببخش زیرا نمی دانند. البته لعن با نفرین هم تفاوت داره! لعن یعنی اعلان برائت و دوری جستن و نپسندیدن اعمال ناپسند. ولی نفرین یعنی درخواست بدی از کائنات برای کسی؛ همین‌جاست که اگر کسی چنین درخواستی از کائنات بکنه در واقع خودش هم مورد غضب قرار می گیره و با نفرین و بدی همسو میشه و شامل حال خودش هم میشه. پیامبران معمولا لعنت می فرستادن و اعلان برائت می کردند اما نفرین نکردند. برای افرادی که آزار می دیدند طلب بخشش می کردند. وقتی طلب بخشش و آمرزش می کنیم رحمت خدا شامل حال خود شخص هم میشه. اون شخصی که پیامبر رو مسخره کرد نمی‌دونست که گندم از گندم روید و جو هم ز جو. بنده ی خدا وارد قسمت شر شده و با اون همسو شده دهنش کج شده. بلاخره انسان وارد گنداب که بشه بخواد یه قسمتی رو برداره بریزه روی کسی خودش هم لجن میشه . الان هم خیلی ها دهنشون کج میشه حتما که به پیامبر که فحش ندادن ولی به یکی یه چیزی گفتن! توی فرهنگ مردم قدما بود که می گفتند : منا مکن. یعنی کم و کسری کسی رو هی به روخش نکش که به سر خودت میاد و به همون درد مبتلا میشی.  گریه، یکی از رموز عرفانی ست که مولانا به کلید اون پی برده! گریه خودخواسته وجود نداره. کسی نمیتونه ساختگی گریه کنه و خدا یا کائنات رو گول بزنه. در واقع اشک از ذهن استارت می خوره و گریه یک هدیه است از  جانب خدا؛ یک میل و جستجوی برای پیدا کردن معشوق است. این گریه و میل باید از جانب خدا به عاشق داده شده باشد و خودخواسته و تصنعی نیست.  چون خدا خواهد که مان یاری کند میلمان جانب زاری کند یعنی خدا با میل به گریه ای که خودش به انسان میده استارت چیزی رو در درون آدم فعال و یاری می کنه و انسان خودش نمیتونه زور بزنه تا گریه کنه! الان کسی نمیتونه در لحظه گریه کنه و بگه من خودم میخوام گریه عرفانی و عاشقی سر بدم! چون خودخواسته نیست.  با جاری شدن اشک دل و ذهن آدمی به لطافت بیشتری میرسه و غبار از سر راه کنار میره و دیدار نزدیکتر میشه. میشه گفت خدا غیرت داره و اگه کسی دنبالش باشه خودش رو بهش نشون میده. در حقیقت خودش داره دنبال خودش میگرده و ما این وسط بیخود داریم دست و پا میزنیم فقط باید از سر راه خدا کنار بریم تا دیدار خودش با خودش رو ببینیم. رحم کنید به کسی که چشمش از دوری دیدار خدا اشکبار است. تا خدا همان هدیه اشک و گریه مخصوص (نوعی گریه است که با گریه هایی که تا حالا شنیدید فرق داره و فقط باید شخصا سرازیر بشه و تجربه کنید این گریه های خاکی با اون گریه های مافوق تفاوت زیادی داره! کوه کوه گریه می باره کوه کوه و ناخواسته!) اگه چنین اشکی آسمانی هدیه میخواهی پس، رحم کن بر اشکبار. بر اون شخصی که چنین گریه کرده ظلم مکن، فحش مده، مسخره مکن، نفرین مکن، دسیسه مچین، غیبت مکن وگرنه یا دهنت کج میشه یا یه بلایی سرت میاد! بلاخره مولانا توی این بخش دو موضوع عرفانی رو بیان کرده، یکی اینکه با بدی و پلیدی همسو نشید و اگر شدید توقع حلوا و شیرینی نداشته باشید چون وارد بخش شر دنیا شده اید. یکی هم گریه است که در جاهای دیگه از مثنوی به آن اشاره کرده. مثلا داستان گریه کردن کودک حلوا فروش و شیخ احمد خضروئیه. تا نگرید کودک حلوا فروش دیگ رحمت نمی آید بجوش. یا همون دفتر اول مثنوی که پادشاه پا برهنه میره مسجد و گریه می کنه و در محراب بخواب میره و خواب پیر و راهبری می بینه که کنیزک رو قراره شفا بده! گریه درب ورودی دل هست! خدا توی دل هست! دلهای سنگی خدا رو حبس کردن و درب خونه رو گل گرفتن! گریه یکسری چیزها را در جسم و روح فعال میکنه بعد از هر گریه آدمی سبک تر میشه چیزهایی که نمی تونه بیان کنه از طریق گریه تخلیه میشه و اشغال هایی که سد راه هست رو بیرون میریزه. البته گریه ای که نه از این عالم آمده باشه. هر چیزی که در این دنیا هست نمونه حقیقی اش با آنچه ما تا کنون دیده ایم تفاوت داره گریه هم همینطوره  ای بسا که انسان از شب تا صبح گریه کنه ولی دردش کم نشه و دچار افسردگی و کوری هم بشه منظور مولانا هم نوع دیگری از گریه است! نه این گریه که تا حالا دیدید.