مولانا:این سخن پایان ندارد هوشدار هوش سوی قصهٔ خرگوش دار
❈۱❈
این سخن پایان ندارد هوشدار
هوش سوی قصهٔ خرگوش دار
گوش خر بفروش و دیگر گوش خر
کین سخن را در نیابد گوش خر
❈۲❈
رو تو روبهبازی خرگوش بین
مکر و شیراندازی خرگوش بین
خاتم ملک سلیمانست علم
جمله عالم صورت و جانست علم
❈۳❈
آدمی را زین هنر بیچاره گشت
خلق دریاها و خلق کوه و دشت
زو پلنگ و شیر ترسان همچو موش
زو نهنگ و بحر در صفرا و جوش
❈۴❈
زو پری و دیو ساحلها گرفت
هر یکی در جای پنهان جا گرفت
آدمی را دشمن پنهان بسیست
آدمی با حذر عاقل کسیست
❈۵❈
خلق پنهان زشتشان و خوبشان
میزند در دل بهر دم کوبشان
بهر غسل ار در روی در جویبار
بر تو آسیبی زند در آب خار
❈۶❈
گر چه پنهان خار در آبست پست
چونک در تو میخلد دانی که هست
خارخار وحیها و وسوسه
از هزاران کس بود نه یک کسه
❈۷❈
باش تا حسهای تو مبدل شود
تا ببینیشان و مشکل حل شود
تا سخنهای کیان رد کردهای
تا کیان را سرور خود کردهای
کامنت ها