گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:بوالبشر کو علم الاسما بگست صد هزاران علمش اندر هر رگست

❈۱❈
بوالبشر کو علم الاسما بگست صد هزاران علمش اندر هر رگست
اسم هر چیزی چنان کان چیز هست تا به پایان جان او را داد دست
❈۲❈
هر لقب کو داد آن مبدل نشد آنک چستش خواند او کاهل نشد
هر که اول مؤمنست اول بدید هر که آخر کافر او را شد پدید
❈۳❈
اسم هر چیزی تو از دانا شنو سر رمز علم الاسما شنو
اسم هر چیزی بر ما ظاهرش اسم هر چیزی بر خالق سرش
❈۴❈
نزد موسی نام چوبش بد عصا نزد خالق بود نامش اژدها
بد عمر را نام اینجا بت‌پرست لیک مؤمن بود نامش در الست
❈۵❈
آنک بد نزدیک ما نامش منی پیش حق این نقش بد که با منی
صورتی بود این منی اندر عدم پیش حق موجود نه بیش و نه کم
❈۶❈
حاصل آن آمد حقیقت نام ما پیش حضرت کان بود انجام ما
مرد را بر عاقبت نامی نهد نی بر آن کو عاریت نامی نهد
❈۷❈
چشم آدم چون به نور پاک دید جان و سر نامها گشتش پدید
چون ملک انوار حق در وی بیافت در سجود افتاد و در خدمت شتافت
❈۸❈
مدح این آدم که نامش می‌برم قاصرم گر تا قیامت بشمرم
این همه دانست و چون آمد قضا دانش یک نهی شد بر وی خطا
❈۹❈
کای عجب نهی از پی تحریم بود یا به تاویلی بد و توهیم بود
در دلش تاویل چون ترجیح یافت طبع در حیرت سوی گندم شتافت
❈۱۰❈
باغبان را خار چون در پای رفت دزد فرصت یافت کالا برد تفت
چون ز حیرت رست باز آمد به راه دید برده دزد رخت از کارگاه
❈۱۱❈
ربنا انا ظلمنا گفت و آه یعنی آمد ظلمت و گم گشت راه
پس قضا ابری بود خورشیدپوش شیر و اژدرها شود زو همچو موش
❈۱۲❈
من اگر دامی نبینم گاه حکم من نه تنها جاهلم در راه حکم
ای خنک آن کو نکوکاری گرفت زور را بگذاشت او زاری گرفت
❈۱۳❈
گر قضا پوشد سیه همچون شبت هم قضا دستت بگیرد عاقبت
گر قضا صد بار قصد جان کند هم قضا جانت دهد درمان کند
❈۱۴❈
این قضا صد بار اگر راهت زند بر فراز چرخ خرگاهت زند
از کرم دان این که می‌ترساندت تا به ملک ایمنی بنشاندت
❈۱۵❈
این سخن پایان ندارد گشت دیر گوش کن تو قصهٔ خرگوش و شیر

فایل صوتی مثنوی معنوی بخش ۶۹ - قصهٔ آدم علیه‌السلام و بستن قضا نظر او را از مراعات صریح نهی و ترک تاویل

تصاویر

کامنت ها

محمد
2009-05-24T19:37:43
از قضا سرکنگبین صفرا فزودروغن بادام خشکی می‌نموداز هلیله قبض شد اطلاق رفتآب آتش را مدد شد همچو نفت
بی نام
2020-04-18T12:58:10
شرح و تفسیر بیت 1234بوالبشر کو علم الاسمابگ است / صد هزاران علمش ، اندر هر رگ استحضرت آدم ابوالبشر که به واسطه علم بر حقایق اشیاء سالار موجودات شده بود . در هر رگ او صدها هزار علم و معرفت نهفته است .شرح و تفسیر بیت 1235اسم هر چیزی ، چنان کان چیز هست / تا به پایان ، جان او را داد دستاسم هر چیزی آنگونه که حقیقت دارد تا پایان کار به ضمیر و جان او تعلیم داده شد . [ حکیم سبزواری گوید : باید دانست که تعلیم اسماء نه همین الفاظ بود بلکه اگر منظور از این اسماء ، اسماءالله باشد . مراد مظهریت آدم است از برای کل اسماء که هیچ نوع از مخلوقات ، مظهریت کل را ندارد به جز آدم . چه ملائکه اگر چه مقربین باشند . مظهر سبوح و قدوس و سلام و مانند اینها هستند و حیوانات مظاهر سمیع و بصیر و حی و قدیر و مانند اینها . آدم هیکل توحید و مظهر جامع اسماءالله است . آینه سر تا به پاست . اصول اسماء و فروع اسماء را حکایت می کند . ]شرح و تفسیر بیت 1236هر لقب کو داد ، آن مبدل نشد / آنکه چستش خواند ، او کاهل نشدخداوند از روز ازل به هر موجودی که لقبی داد . آن لقب تا ابد عوض نخواهد شد مثلا اگر خداوند از روز ازل نام حقیقی کسی را چالاک گذاشت . او هرگز تنبل نخواهد شد . [ خداوند به فعلیت بدوی و نهایی هر موجود علم دارد . و با توجه به فعلیت نهایی هر موجود ، حقیقت او را با نامی مشخص و موسوم می کند . و آن موجود طبق آن تسمیه به عرصه وجود می آید . ابن عربی در بحث قضا و قدر عقیده دارد که اعیان ثابته در ازل به نحو صور در لوح علم پروردگار منقوش بوده اند و چون اقتضای ظهور یابند آنها را مطابق با همان احوال و احکام قبلی بوجود می آورد . بنابراین اعیان تماما ازلی العدم اند . یعنی در ازل وجود عینی و تحققی ندارند بلکه فقط وجود علمی دارند . پس هیچ موجودی نمی تواند بر خلاف صورتی که در علم پروردگار داشته در ظهور آید . چنانکه یکی از قدیسان مسیحی گوید : آدمی همان است که در چشم خداست و جز آن نتواند بود . ]شرح و تفسیر بیت 1237هر که آخر مومن است ، او اول بدید / هر که آخر کافر ، او را شد پدیداو هر کس را که در پایان کارش به ایمان می گرایید و مومن می شد همانطور طبق فعلیت مومنانه اش می دید و نیز هر کس را که در پایان کارش به کفر می گرایید و کافر می شد . آن فعلیت کافرانه را نیز از همان روز ازل می دید .شرح و تفسیر بیت 1238اسم هر چیزی ، تو از دانا شنو / سر رمز علم الاسما شنوحقیقت اسم هر چیزی را باید از کسی بشنوی که دانای علم لدنی است و راز حقیقت علم الاسماء را می داند . یعنی اسرار آسمانی را که خداوند به آدم (انسان کامل) تعلیم فرموده از عارف و عالم علوم باطنی یاد بگیر . [ منظور از دانا مالک علم لدنی است که همچون آدم ابوالبشر ، آنرا از خداوند کسب می کند و گوهر اشیاء را چنانکه در نفس الامر هستند می بیند . ]شرح و تفسیر بیت 1239اسم هر چیزی ، بر ما ظاهرش / اسم هر چیزی ، بر خالق سرشما فقط ظاهر هر اسمی را می شناسیم ولی حقیقت و سر هر اسم را فقط آفریدگار در لوح محفوظ (و به تعلیم او اولیاءالله) داند . [ اکبرآبادی می گوید : در این بیت و ابیات بعدی ، مولانا می خواهد به این حقیقت اشارت کند که جمیع موجودات عالم ، مظهر اسماء و صغات حق تعالی هستند زیرا که وقتی می گوییم دیوار یا پرده ، ایندو نام نشان دهنده پوشانندگی دو شی مشخص است و در واقع این دو شی مظهر اسم ستار (بسیار پوشاننده) است . یا مثلا شمشیر که برنده و کشنده است مظهر اسم قهار است . ( مقدمه رومی و تفسیر مثنوی معنوی ، ص 248 ) . بنابراین حق تعالی و انبیا و اولیا (به برکت علم الهی و حکمت ربانی) نظر به کنه حقیقی و فعلیت نهایی هر چیز دارند و بدینسان می توانند اسم حقیقی موجودات را به اعتبار آخرین فعلیت آنان تعیین و تسمیه کنند . حال آنکه دیگران فقط حکم به ظاهر توانند کرد و فعلیت نهایی هر چیز را در عالم ظهور و شهادت نتوانند شناخت . ]شرح و تفسیر بیت 1240نزد موسی نام چوبش بد عصا / نزد خالق ، بود نامش اژدهامولانا در باب تحول اشیاء و موجودات و اینکه هر شی در آغاز و حسب ظاهر ، اسمی دارد ولی در نهایت ، اسم حقیقی خود را می یابد . عصای موسی را مثال می آورد و می گوید : موسی در دوره شبانی به چوبدستی خود عصا می گفت ولی خبر نداشت که آن عصا در حقیقت اژدهایی است زیرا آن عصا از روز ازل در نزد خالق ، حقیقت اش اژدها بوده نه عصا ، هرچند که ظاهرا عصا می نمود . [ اشارت اس به آیه 107 سوره اعراف ” پس موسی عصای خود افکند و در دم اژدهایی نمایان شد ” ]شرح و تفسیر بیت 1241بد عمر را نام ، اینجا بت پرست / لیک مومن بود ، نامش در الستمثال دیگر : حالِ عمربن خطاب است که در عالم ظاهر و در نزد مردم ، بت پرست نامیده می شد ولی در عالم الست نام او مؤمن بوده است . یعنی فعلیت نهایی او به صورت ایمان ظهور کرد . [ لفظ الست اشارت است به آیه 172 سوره اعراف ” آیا من پروردگار شما نیستم ؟ آدمیزادگان گفتند : آری ما گواهی می دهیم که تو پروردگار ما هستی ” . مفسران قرآن کریم در تفسیر این آیه ، مسئله پیمان ازلی و میثاق فطری آدمیان را مطرح کرده اند . بدین معنی که همه آدمیان در عالمی به نام الست یا عالم ذر بر یگانگی و پروردگاری حق تعالی گواهی داده اند و عهد خود را بر این اصل با خدای خود بسته اند . ]شرح و تفسیر بیت 1242آنکه بد نزدیک ما نامش منی / پیش حق بودی تو کین دم با منیمثال دیگر : چیزی را که ما بدان مایع منی می گوییم . همان مایع موجود حقیقی تو است و همانطور که اینک در برابر من ایستاده ای در ازل نزد خدا وجود داشتی . یعنی همین مایع بی مقدار در نزد خدا با فعلیت نهایی و نفس الامر حقیقی خود ظهور داشت . [ آنچه که در عالم خارج بر منی عارض می شود در واقع ظهور علم الهی است و هیچ امری بر خلاف علم خدا نسبت به منی بر آن عارض نمی شود . پس همه تحولاتی که بر موجودی وارد می شود تماما تحقق علم الهی است . ]شرح و تفسیر بیت 1243صورتی بود این منی اندر عدم / پیش حق موجود ، نه بیش و نه کماین منی در عدم یعنی در مرحله علم حق در نزد حق تعالی صورتی داشت و اما اینک در همان صورت به فعلیت رسیده نه اندکی بیشتر از آن شده و نه اندکی کمتر .شرح و تفسیر بیت 1244حاصل آن آمد حقیقت ، نام ما / پیش حضرت ، کان بود انجام ماحاصل کلام اینکه هر چیزی در نزد حق تعالی بر ما نام نهاده شده . عاقبت همان نام ، حقیقت ما را تعیین می کند . یعنی فعلیت نهایی ما طبق علم ازلی صورت می گیرد .شرح و تفسیر بیت 1245مرد را بر عاقبت نامی نهد / نی بر آن کو عاریت ، نامی نهدانسان از طرف خداوند به اسمی نامیده می شود که در پایان کار نیز حقیقت وجودی او مطابق با همان اسم تحقق می یابد و این نام نظیر نام های عاریتی و موقتی نیست که میان مردم متداول است مثلا ممکن است مردم کسی را نام تقی نهند در حالیکه او شقی است . ولی نام گذاریهای خداوند عینا متحقق می شود .شرح و تفسیر بیت 1246چشمِ آدم ، چون به نور پاک دید / جان وسر نام ها ، گشتش پدیدچون چشم آدم با نور پاک حق بینایی و بصیرت یافته بود . یعنی چون بینش و دانش آدم از علم خداوند سرچشمه می گرفت . از این رو اسرار و حقیقت نام ها و اشیاء بر او هویدا می شد و او همه اسرار را در می یافت . [ مراد از آدم در اینجا حقیقت نوعیه آدم است . پس لفظ آدم در اینجا تمثیل انسان کامل است ]شرح و تفسیر بیت 1247چون ملک ، انوار حق در وی بتافت / در سجود آمد و در خدمت شتافتهمینکه فرشتگان نور خدایی را در وجود حضرت آدم (ع) دیدند ناچار در برابرش به سجده درآمدند . [ اشاره است به آیه 34 سوره بقره ” و یاد آر هنگامی که به فرشتگان گفتیم : بر آدم سجده آرید . جملگی سجده آوردند مگر ابلیس که رخ برتافت و تکبر ورزید ” . اکبرآبادی گوید : ملائک چون نور حق را در آدم مشاهده کردند بر آدم سجده آوردند . ( شرح مثنوی ولی محمد اکبرآبادی ، دفتر اول ، ص 79 ) ]شرح و تفسیر بیت 1248این چنین آدم که نامش می برم / گر ستایم تا قیامت ، قاصرمهمین آدم که اگر تا روز رستاخیز مدح و ستایشش کنم باز از بیان آن قاصرم . (ادامه در ابیات بعدی)شرح و تفسیر بیت 1249این همه دانست ، چون آمد قضا / دانش یک نهی ، شد بر وی خطاحضرت آدم (ع) همه این چیزها را می دانست ولی چون قضا در رسید دانستن یک نهی بر او مشتبه گشت . [ این بیت و سه بیت بعدی اشارت است به آیه 35 سوره بقره ” و گفتیم : ای آدم با جفت خود (حوا) در بهشت ساکن شوید و از نعمت های آن ، شادکامانه هر جه می خواهید بخورید و بدین درخت نزدیک نشوید که در آن صورت از ستمکاران خواهید بود ” ]– نهی تحریمی آن است که فاعل آن نهی ، مرتکب گناه شده و مستحق عذاب است اما نهی تنزیهی آن است که فاعل آن ، نهی مرتکب گناه نشده بلکه ترک اولی کرده است .مفسران شیعه قرآن کریم که به عصمت تام و تمام انبیا قائل اند . «نزدیک نشوید» در آیه فوق را از نوع نهی تنزیهی می دانند .شرح و تفسیر بیت 1250کی عجب ، نهی از پی تحریم بود / یا به تاویلی بد و توهیم بود ؟آدم دچار این گمان و تردید شده بود و با خود می گفت : شگفتا ، اینکه خداوند مرا از این درخت نهی کرده ، آیا آن نهی جنبه تحریمی دارد یا تنزیهی ؟ [ بیت فوق طبق مشرب حنابله گفته شده است . حنبلیان در باب عصمت انبیا معتقدند که صدور گناه از ایشان بر سبیل خطای در تاویل جایز است . ( شرح اسرار ، ص 48 ) ]شرح و تفسیر بیت 1251در دلش تاویل چون ترجیح یافت / طبع ، در حیرت سوی گندم شتافتچون در دل آدم تاویل خطاب حق تعالی قوت گرفت و پیش خود آنرا به نهی تنزیهی حمل کرد . پس انگیزه نفسانی او را به سوی خوردن گندم سوق داد . در حالی که او در همان لحظه واقعا مردد بود که آیا ماهیت این نهی ، تحریمی است یا تنزیهی .شرح و تفسیر بیت 1252باغبان را خار چون در پای ، رفت / دزد فرصت یافت و کالا برد تفتمثلا اگر در پای باغبان خاری بخلد و سرگرم حال خود شود . دزد می آید و شتابان (تفت) میوه یا متاع او را به سرقت می برد . [ همینطور وقتی خار تاویل و تردید در پای روح آدم خلید و او را به خود مشغول داشت . دزد ایمان (شیطان) آمد و حقیقت را ربود و رفت . ]شرح و تفسیر بیت 1253چون ز حیرت رست ، باز آمد به راه / دید برده دزد ، رخت از کارگاهوقتی که آدم از حیرت تاویل خلاص شد و مسئله برای او روشن گشت و حالت طبیعی یافت . دید که دزد (شیطان) متاع دینی او را در ربوده است . [ منظور مولانا از آوردن ابیات اخیر تعلیم درسی در سلوک است و آن اینکه سالک در راه سلوک باید قیاسات بی اساس را کنار بگذارد و بی هیچ تاویل و توحهی ، برنامه های تکمیل نفس را اجرا کند . ]شرح و تفسیر بیت 1254ربنا انا ظلمنا گفت و آه / یعنی آمد ظلمت و گم گشت راهآدم آهی از نهادش برکشید و گفت : پروردگارا ما بر خود ستم کرده ایم یعنی تیرگی تاویل و تردید بر ما چیره آمد و در نتیجه راه مستقیم از پیش روی ما ناپدید شد . [ مصراع اول اشاره به قسمتی از آیه 23 سوره اعراف است ]شرح و تفسیر بیت 1255این قضا ابری بود خورشید پوش / شیر و اژدرها شود زو ، همچو موشقضای الهی همچو ابری است که خورشید را می پوشاند یعنی عقل جزیی با همه روشنی اش در برابر قضای الهی پوشیده و درمانده می شود و شیر و اژدها نیز با همه قدرت و صولت در برابر قضای الهی به موشی ناتوان مبدل می شوند . پس تقدیر رب بر ندبیر عبد چیره آید .شرح و تفسیر بیت 1256من اگر دامی نبینم گاه حکم / من نه تنها جاهلم در راه حکماین بیت یادآور پاسخد هدهد به سلیمان است . اگر من به گاه فرارسیدن قضای قاهر الهی ، دام را نبینم . فقط من نیستم که در برابر قضای الهی نادان و غافل ام . بلکه حتی انبیا و اولیا نیز در برابر حکم محتوم الهی مقهور هستند .شرح و تفسیر بیت 1257ای خنک آن کو نکو کاری گرفت / زور را بگذاشت ، او زاری گرفتزهی به حال آنکه راه نکوکاری پیش گرفت و زور و قلدری را رها کرد و به زاری و شیون روی آورد . [ دست به دعا گشود و قضای مقدر را با دعا بر طرف کرد . زیرا در شان دعا چنین روایت شده است . دعا موجب دفع بلای مقدر است . ]شرح و تفسیر بیت 1258گر قضا پوشد سیه ، همچون شبت / هم قضا دستت بگیرد عاقبتاگر قضای الهی همچو تاریکی شب تو را بپوشاند و دیدن خیر و شر برایت میسر نگردد . بدان که باز همین قضای الهی است که دستت را می گیرد و تو را از تاریکی گمراهی می رهاند .شرح و تفسیر بیت 1259گر قضا صد بار ، قصد جان کند / هم قضا جانت دهد ، درمان کنداگر قضای الهی صد بار قصد جان تو را بکند و تو را به ورطه هلاکت افکند . باز همان قضای الهی به تو جان می دهد و دردت را درمان می کند .شرح و تفسیر بیت 1260این قضا صد بار اگر راهت زند / بر فراز چرخ ، خرگاهت زنداگر فرضا قضای الهی صد بار هم تو را درمانده کند . باز همان قضا خرگاه تو را بر بالای چرخ گردون می افرازد . یعنی تو را به مقام و مرتبت عالی می رساند .شرح و تفسیر بیت 1261از کرم دان اینکه می ترساندت / تا به ملک ایمنی بنشاندتاین را از کرم و بزرگواری حق تعالی بدان که تو را می ترساند . این ترساندن به جهت این است که تو را به مقام امن و ایمنی برساند .شرح و تفسیر بیت 1262این سخن پایان ندارد ، گشت دیر / گوش کن تو قصه خرگوش و شیراینگونه سخنان اسرارآمیز پایان پذیر نیست و ما از مقصد خود که بیان قصه شیر و خرگوش و نکات لطیف آن است دور افتادیم .
فرگل
2017-07-25T14:58:42
نام هرچیزی نهایتا همان چیزیست که به آن تبدیل میشود عمر ممکن است در پیش از اسلام بت پرست بوده اما نهایتا یکتا پرست شده و نزد پروردگار از ابتدا یکتا پرست بوده! مرد را عاقبت نامی نهد نه بر آن کاو عاریت نامی نهد