گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:چونک شیر اندر بر خویشش کشید در پناه شیر تا چه می‌دوید

❈۱❈
چونک شیر اندر بر خویشش کشید در پناه شیر تا چه می‌دوید
چونک در چه بنگریدند اندر آب اندر آب از شیر و او در تافت تاب
❈۲❈
شیر عکس خویش دید از آب تفت شکل شیری در برش خرگوش زفت
چونک خصم خویش را در آب دید مر ورا بگذاشت و اندر چه جهید
❈۳❈
در فتاد اندر چهی کو کنده بود زانک ظلمش در سرش آینده بود
چاه مظلم گشت ظلم ظالمان این چنین گفتند جملهٔ عالمان
❈۴❈
هر که ظالم‌تر چهش با هول‌تر عدل فرمودست بتر را بتر
ای که تو از جاه ظلمی می‌کنی دانک بهر خویش چاهی می‌کنی
❈۵❈
گرد خود چون کرم پیله بر متن بهر خود چه می‌کنی اندازه کن
مر ضعیفان را تو بی‌خصمی مدان از نبی ذا جاء نصر الله خوان
❈۶❈
گر تو پیلی خصم تو از تو رمید نک جزا طیرا ابابیلت رسید
گر ضعیفی در زمین خواهد امان غلغل افتد در سپاه آسمان
❈۷❈
گر بدندانش گزی پر خون کنی درد دندانت بگیرد چون کنی
شیر خود را دید در چه وز غلو خویش را نشناخت آن دم از عدو
❈۸❈
عکس خود را او عدو خویش دید لاجرم بر خویش شمشیری کشید
ای بسا ظلمی که بینی در کسان خوی تو باشد دریشان ای فلان
❈۹❈
اندریشان تافته هستی تو از نفاق و ظلم و بد مستی تو
آن توی و آن زخم بر خود می‌زنی بر خود آن دم تار لعنت می‌تنی
❈۱۰❈
در خود آن بد را نمی‌بینی عیان ورنه دشمن بودیی خود را بجان
حمله بر خود می‌کنی ای ساده مرد همچو آن شیری که بر خود حمله کرد
❈۱۱❈
چون به قعر خوی خود اندر رسی پس بدانی کز تو بود آن ناکسی
شیر را در قعر پیدا شد که بود نقش او آنکش دگر کس می‌نمود
❈۱۲❈
هر که دندان ضعیفی می‌کند کار آن شیر غلط‌بین می‌کند
می‌ببیند خال بد بر روی عم عکس خال تست آن از عم مرم
❈۱۳❈
مؤمنان آیینهٔ همدیگرند این خبر می از پیمبر آورند
پیش چشمت داشتی شیشهٔ کبود زان سبب عالم کبودت می‌نمود
❈۱۴❈
گر نه کوری این کبودی دان ز خویش خویش را بد گو مگو کس را تو بیش
مؤمن ار ینظر بنور الله نبود غیب مؤمن را برهنه چون نمود
❈۱۵❈
چون که تو ینظر بنار الله بدی در بدی از نیکوی غافل شدی
اندک اندک آب بر آتش بزن تا شود نار تو نور ای بوالحزن
❈۱۶❈
تو بزن یا ربنا آب طهور تا شود این نار عالم جمله نور
آب دریا جمله در فرمان تست آب و آتش ای خداوند آن تست
❈۱۷❈
گر تو خواهی آتش آب خوش شود ور نخواهی آب هم آتش شود
این طلب در ما هم از ایجاد تست رستن از بیداد یا رب داد تست
❈۱۸❈
بی‌طلب تو این طلب‌مان داده‌ای گنج احسان بر همه بگشاده‌ای

فایل صوتی مثنوی معنوی بخش ۷۲ - نظر کردن شیر در چاه و دیدن عکس خود را و آن خرگوش را

تصاویر

کامنت ها

مهدی کاظمی
2015-12-05T23:58:42
پیش چشمت داشتی شیشهٔ کبودزان سبب عالم کبودت می‌نمودعینک دودی زدی واسه همین دنیارو کبود میبینیولی دنیا رنگ خودشه و هرکسی میتونه اونو یجوری ببینه و تجسم کنه .. بعضیا دنیارو ستمگر میبینن ... بعضیام یه خواب موقت میدونن ... بعضیا خیلی جدی میگیرن و برخی ادم ها هم سخت میگیرن... شیشه جلوی چشم ما از چه جنسیه و چه رنگی ...............گر نه کوری این کبودی دان ز خویشخویش را بد گو مگو کس را تو بیشاگر خودتو به کوری نزدی این کبودی رو از خودت میدونی و تو خودت رو بیشتربد بگو نه دیگران رو ................مؤمن ار ینظر بنور الله نبودغیب مؤمن را برهنه چون نمود1331اگر خداباوران با نور خدا نبینند دنیارا چگونه ممکن است اسرار حق را دریابند و ببینداشاره به حدیثی است با این مضمون: بترسی از زکاوت اهل ایمان که ایشان با نور خدایی میبینندچون که تو ینظر بنار الله بدیدر بدی از نیکوی غافل شدیاگر پرده اتشین قهر خداوندی بروی چشمانت را بگیرد خوب رو از بد نمیتونی تمییز کنی و در گمراهی میروی اندک اندک آب بر آتش بزنتا شود نار تو نور ای بوالحزن ای انسانی که اسیر دست غمی و افسرده و اندوهگینی یواش یواش از اب رحمت و ایمان و عاشقی برخداوند ان پرده اتشینه جلوی چشمانت بزن تا غم تو به شادی و نور جای نار رو بگیره ...تو بزن یا ربنا آب طهورتا شود این نار عالم جمله نورپروردگارا تو خودت اب پاکی و معرفت و هدایت و روشن بینی را بر ان اتش بزن تا این اتش گمراهی جایش را به اتش اشتیاق به خودت بدهد و نور هدایتت دنیارا برایمان روشن کند تا با دیدن درست حقیقت افرینش به تو نزدیکتر شویم و از بدی و گناه دوری کنیم آب دریا جمله در فرمان تستآب و آتش ای خداوند آن تستخدایا تمام دنیا و اب دریاها و همه تحت فرمان توست ... اب و اتش (که نماد تضاد هستند) هم در خدمت تو و متعلق به تو اندگر تو خواهی آتش آب خوش شودور نخواهی آب هم آتش شوداگر اراده کنی اتش سوزان ابی گوارا شود و اگر میلت نباشد اب هم همچون اتش میسوزاند و ذوب میکند این طلب در ما هم از ایجاد تسترستن از بیداد یا رب داد تستخدایا این اشتیاق و خواستن خودت را هم خودت در وجود ما نهادی و رهایی ما از ظلم و ستمکاری ناشی از مرحمت توستبی‌طلب تو این طلب‌مان داده‌ایگنج احسان بر همه بگشاده‌ایتو این شور خداخواهی و براعت از زشتی را و این فرصت زندگی را بدون اینکه ما گفته باشیم داده ای ....(مانبودیم و تقاضامان نبود لطف تو ناگفته هامان میشنود)....که این از خوبی و بخشندگی توست که برای همه در نظر گرفته ای09216557471
مهدی کاظمی
2015-12-04T12:20:48
چونک شیر اندر بر خویشش کشیددر پناه شیر تا چه می‌دویدهمینکه شیر خرگوش را در اغوش گرفت باهم و در پناه شیر تا چاه دویدندچونک در چه بنگریدند اندر آباندر آب از شیر و او در تافت تابتا توی اب رو نگاه کردن بازتاب خودشون رو دیدن شیر عکس خویش دید از آب تفتشکل شیری در برش خرگوش زفتشیر به اب چاه در نگریست و دران شیری را دید که خرگوش فربهی در بغل گرفته چونک خصم خویش را در آب دیدمر ورا بگذاشت و اندر چه جهیدتا دشمن خودش رو در اب دید خرگوش رو رها و کرد و در اب پرید... در اینجا اشاره ای دارد که دشمن خویش خود شخص است و در درون ادمیستدر فتاد اندر چهی کو کنده بودزانک ظلمش در سرش آینده بودشیر افتاد تو چاهی که خودش از روی جهلش ان را کنده بود و چونکه در سرش فکر ظلم و ستم بودچاه مظلم گشت ظلم ظالماناین چنین گفتند جملهٔ عالمانجای ستمکاران تاریکی چاه است تمامی بزرگان اینچنین گفتند اشاره ای به حدیثی بدین مضمون که بترسید از ستم که روز رستخیز بصورت تاریکی (مانند چاهی) تجسم یابد ....هر که ظالم‌تر چهش با هول‌ترعدل فرمودست بتر را بترواقعیت این است که هر چه ستم بیشتری بکنیم چاه هولناکتری برای خودمون کندیم و قانون عدالت و روح عدالت بر این مبناست که و هر عملی بازتاب عمل خودمان باشد و هرچقدر بدتر باشد سزای ان نیز بتر استای که تو از جاه ظلمی می‌کنیدانک بهر خویش چاهی می تنیای انکه با ستمکاری داری چاه میکنی بدانکه چاه را برای خود میکنی و دامی برای خود میبافی گرد خود چون کرم پیله بر متنبهر خود چه می‌کنی اندازه کناین ستم را تا حدی کن که تاوان ان سخت است اندازه ای این پیله را دور خودت بپیچ که دران غرق خواهی شد ...مر ضعیفان را تو بی‌خصمی مداناز نبی ذا جاء نصر الله خوانخیال نکن ضعیفان همیشه تسلیم تو اند و قدرت دشمنی ندارند مصرع دوم هم ایه ای ایست با این مضمون:انگاه که پیروزی دشمن در رسد....گر تو پیلی خصم تو از تو رمیدنک جزا طیرا ابابیلت رسیداگر از حیث قدرت همچو فیلی باشی و دشمنانت ازتو بهراسند بدانکه توسط پرندگانی کوچک و ضعیف اندام کیفر خواهی شد
مهدی
2016-09-21T02:29:39
پیش چشمت داشتی شیشه کبود زان سبب عالم کبودت می نموداین بیت از شعر مولانا اشاره به احوالات ذهنی ما که بر درک ما از جهان تاثیر میگذارند است. که بعد ها ایمانوئل کانت فیلسوف المانی و بنیانگذار ایده آلیسم المانی همین را متذکر شد با فرق آن که آن گفت ما عینک زمان و مکان بر چشمانمان داریم و این ذهن ما است که ماده احساس را در زمان و مکان مشخص تنظیم و منظم میکند.
مهاجر
2016-12-01T11:13:43
یعنی من گاهی دنیا و زندگی را تاریک میبینم چون چشم ندارم. گاهی چشم دارم و همه را تاریک میبینم اینجا سوء ظن اول را متوجه خود کن و عالم خلقت را متهم نکن. علاج تاریکیهای جامعه در علاج خود است
ف-ش
2009-01-15T16:05:20
بنام اودر بیت ششم وبعد دراین قسمت آمده است:چاه مظلم گشت ظلم ظالماناینچنین گفتند جمله عالمانهرکه ظالمتر چهش باهول ترعدل فرموده است بتر را بترایکه تو ازجاه ظلمی میکنیدانکه بهر خویش چاهی میکنیسخنی مشهوراست که مولوی برای بهبود احوال جوامع امروزی هم نسخه دارد دراین ابیات سرنوشت اهل ظلم وتجاوز به حفوق دیگران را به بطور شگفت انگیز نشان میدهدآنچه برای افراد مصداق دارد درباره حکومت ها وجوامع بشری هم صادق است باتوجه به ابیات نامبرده و بسیار ابیات دیگر او ازقبیل آنچه درباره احولیت پادشهی از یهود که مسیحیان را میکشت ودرجای دیگرکه از بی تمیزی حاکمان گفته :( چونکه بی تمییزیا نمان سرورند)نتیجه بدست میآید که اگرحاکمان اهل ظلم واحولیت و بی تمیز باشندچه مصائبی به بار میآید درگذشته های دورهرکس زورگوتر و قسی تر بود بدون انتخاب مردم حاکم میشد وامروز ملل جهان غالبا حاکمان را انتخاب میکنند واگر موضوع ظالم نبودن و احول نبودن وبی تمیز نبودن (باتوجه به بیانات مولوی)در نظر مردم جهان باشد مثلاجنگهای بیهوده ویکسره خسارت آمیز ازلحاظ جانی ومالی روی نمیدهد یا کمتر روی میدهد
محمد امین مروتی
2014-10-10T13:37:21
فرا فکنییکی از ترفندهای مهم نفس فرافکنی عیوب خود به دشمن و خصم خارجی است. مولانا در قصةشیری که به سبب نقشة خرگوش در چاه افتاد، می گوید شیر به واسطة ظلم خود و غلبة نفس به ته چاه افتاد:در فتاد اندر چهی کو کنده بود زانک ظلمش در سرش آینده بودچاه مظلم گشت ظلم ظالمان این چنین گفتند جمله ی عالمانهر که ظالم‌تر چهش با هول‌تر عدل فرمودست بتر را بترای که تو از جاه ظلمی می‌کنی دانک بهر خویش چاهی می‌کنیدر واقع عکس شیر در آب، دشمن واقعی اوبود. یعنی تصویر و تصوری که شیر از خود داشت بلای جانش شد:شیر خود را دید در چه وز غلو خویش را نشناخت آن دم از عدوعکس خود را او عدو خویش دید لاجرم بر خویش شمشیری کشیدمولانا نتیجه می گیرد چه بسیار بدی هایی که در دیگران می بینیم و انعکاس زشتی های سیرت خودمان است:ای بسا ظلمی که بینی در کسان خوی تو باشد دریشان ای فلاناندریشان تافته هستی تو از نفاق و ظلم و بد مستی تودر خود آن بد را نمی‌بینی عیان ورنه دشمن بودیی خود را به جانحمله بر خود می‌کنی ای ساده مرد همچو آن شیری که بر خود حمله کردچون به قعر ِخوی خود اندر رسی پس بدانی کز تو بود آن ناکسیشیر را در قعر ، پیدا شد که بود نقش او ،آن کش دگر کس می‌نمودهر که دندان ضعیفی می‌کند کار آن شیر غلط‌بین می‌کندپیش چشمت داشتی شیشه ی کبود زان سبب عالم کبودت می‌نمودگر نه کوری این کبودی دان ز خویش خویش را بد گو، مگو کس را تو بیش
بی نام
2020-04-28T04:10:26
شرح و تفسیر بیت 1304چونکه شیر اندر بر خویشش کشید / در پناه شیر ، تا چه می دویدهمینکه شیر ، خرگوش را در آغوش خود گرفت . خرگوش با حمایت شیر تا نزدیکی چاه دوید .شرح و تفسیر بیت 1305چونکه در چه بنگریدند اندر آب / اندر آب از شیر و او ، در تافت تابهمینکه شیر و خرگوش با هم در آب چاه نکریستند . تصویر خود را که در آب منعکس شده بود دیدند .شرح و تفسیر بیت 1306شیر ، عکس خویش دید از آب تفت / شکل شیری در برش ، خرگوش زفتشیر به آب چاه در نگریست و عکس شیری را دید که خرگوشی چاق را در آغوش دارد . یعنی تصویر خود را در آب دید و خیال کرد دیگری است .شرح و تفسیر بیت 1307چونکه خصم خویش را در آب دید / مر ، ورا بگذاشت و اندر چه جهیدشیر همینکه تصویر خود را در آب چاه دید و او را دشمن پنداشت . خرگوش را رها کرد و در عمق چاه پرید . [ بیت فوق بدین نکته تعریض دارد که دشمن آدمی در درون اوست اما بر دیگری کینه می آورد و دشمنش می پندارد . ]شرح و تفسیر بیت 1308در فتاد اندر چهی کو کنده بود / ز آنکه ظلمش در سرش آینده بودآن شیر به چاهی در افتاد که به دست خود آنرا حفر کرده بود . در واقع نتیجه ستمکاریش به خود او برگشت . [ اشارت بیت به روایت ” هر که برای برادرش چاهی کند . خود بدان افتد ” و در زبان فارسی نیز این امثال رایج است مانند : “چاه کن ، همیشه در چاه است” ، “بد مکن که بد افتی” ، “چاه مکن که خود افتی” ]شرح و تفسیر بیت 1309چاه مظلم گشت ، ظلم ظالمان / این چنین گفتند جمله عالمانستم ستمکاران ، چاهی بس تاریک است و همه خردمندان جهان این مطلب را گفته اند . [ ظاهرا مستفاد است از مضمون حدیث ” بترسید از ستم ، که ستم در روز رستاخیز به صورت تاریکی ها تجسم یابد . ]شرح و تفسیر بیت 1310هر که ظالم تر ، چهش با هول تر / عدل فرموده ست : بتر را بترزیرا واقعیت این است که هر کس ستمکارتر باشد . چاهش هولناکتر است . اصولا عدالت الهی چنین اقتضا کرده است که هر عملی را جوابی است متناسب با آن . پس هر عملی که بدی بیشتری داشته باشد جزای آن نیز همانطور است .شرح و تفسیر بیت 1311ای که تو از ظلم ، چاهی می کنی / از برای خویش ، دامی می تنیای کسی که از روی ستم ، چاهی برای دیگران حفر می کنی . بدان که با این کار ، دامی برای خود فراهم ساخته ای .شرح و تفسیر بیت 1312گرد خود ، چون کرم پیله بر متن / بهر خود ، چه می کنی ، اندازه کنای ستمگر ، تو که مانند کرم ، پیرامون خود تارهایی از ستم می تنی . این کار را مکن . اگر چاهی از بدی و ستمکاری برای خود می تنی . لااقل آنرا زیاد عمیق و مهیب حفر مکن . بلکه اندازه تاب و توان ناچیزت حفر کن . زیرا ستم هر چه بیشتر و سخت تر باشد جواب آن نیز متناسب با همان خواهد بود .شرح و تفسیر بیت 1313مر ، ضعیفان را تو بی خصمی مدان / از نبی ذا جاءنصرالله خوانخیال مکن که افراد ضعیف همواره تسلیم تو می شوند و دست به دشمنی و مقابله به مثل نمی زنند . و خیال مکن که ضعیفان بی یار و یاورند . اگر در این باره مرددی برو و از قرآن کریم آیه اذا جاء نصرالله را بخوان . [ اشاره است به آیه 1 سوره نصر ” آنگاه که یاری و فیروزی خداوند در رسد ” ]شرح و تفسیر بیت 1314گر تو پیلی ، خصم تو از تو رمید / نک جزا ، طیرا ابابیلت رسیدای ستمگر ، اگر از حیث قدرت ، فیل هم باشی . و دشمنانت از بیم تو برمند . منتظر باش که کیفر و جزای تو توسط پرندگانی صورت می گیرد که ظاهرا ضعیف و بی مقدارند . [ فیل مظهر قدرت و صولت است . و در این بیت اشارت است به سوره فیل و تهاجم معروف ابرهه به بیت الله . آن امیر جبار با لشکر جرّار و بی شمار و با پیلان جنگی خود روی به کعبه آورد تا آن مکان مقدس را تخریب کند . اما حق تعالی پرندگانی را به پیکار آنان فرستاد . و سرانجام آنان با سنگباران این پرندگان نابود شدند . ابابیل اسم جمعی است که مفرد ندارد . به معنی پرندگانی که دسته دسته باشند . ]_ برخی از مفسّران در تحلیل این مطلب که سنگریزه های آن پرندگانِ خُردک اندام چگونه باعثِ هلاک و بوار پیلان و جنگاوران شد . گفته اند : که آن سنگریزه ها زخم هایی بر تن آنان پدید می آورد و موجبِ تاول هایی می شد و نهایتاََ به بیماری آبله دچار می امدند و نابود می شدند . تشابه لفظی «ابابیل» با «آبله» این ظن را تقویت می کند ( پرتوی از قرآن ، ج 2 ، ص 256 تا 258 ) . البته چنین تأویلاتی ذوقی است و به قراین محکمی استوار نیست زیرا از فحوای آیاتِ مربوط به این واقعه بر می آید که سپاه ابرهه با بارش سنگریزه ها در جا به هلاکت می رسیدند . در حالی که بیماری آبله مدت ها لازم دارد تا ظهور کند و این بیماری حتی در قدیم هم کسی را در جا نمی گُشت . الله اعلم .شرح و تفسیر بیت 1315گر ضعیفی در زمین خواهد امان / غلغل افتد در سپاه آسمانصدای مظلوم چنان رساست که هر گاه شخصی ناتوان و ضعیف از خدا طلب امان کند در آسمان طنین می افتد و غلغله ای در سپاه فرشتگان آسمانی بر پا می شود .شرح و تفسیر بیت 1316گر به دندانش گزی ، پر خون کنی / درد دندانت بگیرد ، چون کنی ؟اگر مثلا آدم ضعیفی را با دندانت گاز بگیری و مجروحش کنی . در عوض ، دندان تو نیز از درد و آسیب مصون نخواهد ماند . حال که دندان تو نیز به درد دچار خواهد آمد ، چه چاره ای داری .شرح و تفسیر بیت 1317شیر ، خود را دید در چه وز غلو / خویش را نشناخت آن دم از عدوشیر در چاه عکس خود را دید و از فرط هیجان و سرکشی ، خود را از دشمن خویش تشخیص نداد . [ شیر از شدت بغض و هیجانی که خرگوشک مکار در او انگیخته بود . متوجه خدعه نشد و ندانست که در عمق آن چاه ، دشمنی در کار نیست . ]شرح و تفسیر بیت 1318عکس خود را از عدو خویش دید / لاجرم بر خویش ، شمشیری کشیدآن شیر ، عکس خود را دشمن شیر پنداشت و ناگزیر به روی خود شمشیر کشید . یعنی به زیان خود اقدام کرد .شرح و تفسیر بیت 1319ای بسی ظلمی که بینی در کسان / خوی تو باشد در ایشان ، ای فلانچه بسیار می بینی که دیگران در تو ستم روا می دارند . ولی واقف نیستی که این خوی و خصلت خود تو است . که در آنها به صورت ستمکاری نمودار شده است .شرح و تفسیر بیت 1320اندر ایشان تافته هستی تو / از نفاق و ظلم و بد مستی تونفاق و ستم و بد مستی تو است که در آینه وجود دیگران تابیده و نشان داده می شود . اما تو آن صفات را به آنان نسبت می دهی و گمان می داری که آن همه صفات مذمومه را آنان دارند نه تو . در حالی که آن صفات زشتی که در آنان می بینی . صفات خود توست .شرح و تفسیر بیت 1321آن توی ، و آن زخم بر خود می زنی / بر خود آن ساعت تو لعنت می کنیهر ستمی که از دشمن مشاهده می کنی عکس صفات رذیله خود تو است . و آن آسیب را تو بر خود می زنی و در همان لحظه تار و پود نفرین را بر خود می تنی .شرح و تفسیر بیت 1322در خود آن بد را نمی بینی عیان / ورنه دشمن بوده ای خود را به جانآن اوصاف و احوال بد را در ضمیر خود آشکارا مشاهده نمی کنی زیرا اگر آنها را می دیدی فطعا دشمن خونی خودت می شدی .شرح و تفسیر بیت 1323حمله بر خود می کنی ای ساده مرد / همچو آن شیری که بر خود حمله کردای ساده لوح تو بر خود حمله می کنی مانند آن شیر که عکس خود را در آب دید و به خودش حمله کرد و هلاک شد .شرح و تفسیر بیت 1324چون به قعر خوی خود اندر رسی / پس بدانی کز تو بود آن ناکسیاگر به کنه صفت و خوی خود پی ببری و در اخلاق خود جستجو کنی . می یابی که آن زشتی و ناکسی از خود تو بوده است . [ در شش بیت اخیر این مسئله مهم اخلاقی بیان شده که هر گاه در مقام عیب جویی از کسی برمی آییم باید مواظب باشیم که آن عیب و حتی بدتر از آن در خودمان نباشد . ]شرح و تفسیر بیت 1325شیر را ، در قعر پیدا شد که بود / نقش او ، آن کش دگر کس می نموددر ته چاه بر شیر معلوم شد که آن شیری که در آب مشاهده کرده ، نقش و تصویر خود او بوده است و خلاصه شیری جز او در کار نبوده است .شرح و تفسیر بیت 1326هر که دندان ضعیفی می کند / کار آن شیر غلط بین می کندهر کس دندان درمانده ای را بکند یعنی هر کس به ضعیفی ستم کند . در واقع کار ناروای همان شیر کژ بین را کرده است .شرح و تفسیر بیت 1327ای بدیده عکس بد ، بر روی عم / بد نه عم است ، آن توی ، از خود مرمای کسی که بر صورت عموی خود (یا هر کس دیگر که به نحوی با او در ارتباط هستی ) نشان بد را می بینی ، به عیب جویی او مپرداز و نفرت اظهار مکن . در واقع بدی از خود توست . از خود فرار مکن . [ مولانا در اثر منثور خود در بسط این معنی گوید : پیلی را آوردند بر سر چشمه ای که آب خورد . خود را در آب می دید و می رمید . او می پنداشت که از دیگری می رمد . نمی دانست که از خود می رمد . همه اخلاق بد از ظلم و کین و حسد و حرص و بی رحمی و کبر چون در توست نمی رنجی . چون آن را در دیگری می بینی ، می رمی و می رنجی . (فیه ما فیه ، ص 23 و 24) ]شرح و تفسیر بیت 1328مومنان ، آیینه همدیگرند / این خبر می از پیمبر آورندافراد مومن ، آینه یکدیگر هستند و این خبر را از پیامبر (ص) روایت کرده اند . [ اشاره ببت به این حدیث است . « مومن آیینه مومن است » مولانا گوید : اگر در برادر خود عیب می بینی . آن عیب در توست که در او می بینی . آن عیب را از خود جدا کن زیرا آنچه از او می رنجی ، از خود می رنجی . ( فیه ما فیه ، ص 23 ) ]شرح و تفسیر بیت 1329پیش چشمت داشتی شیشه کبود / ز آن سبب ، عالم کبودت می نمودبرای مثال : در برابر چشمان خود شیشه کبود رنگی گرفته ای و قطعا همه جهان را تیره و تار می بینی در حالیکه جهان تیره و تار نیست . [ این بیت بیان دارد که آدمی ، هستی بیکران را از زاویه دید خود می بیند و طبعا شناختی نسبی حاصل می کند . اکبرآبادی گوید : اوصاف ذمیمه تو در پیش چشم ، حایل شده است . اول نظر تو بر ذمائم خود می افتد پس هر جا که می نگری ، رنگ ذمائم خود می بینی . اگر از آلودگی این اوصاف ، صاف شوی و به رنگ نور ، بی رنگ گردی . آن زمان عیب و هنر هر دو به نظر تو خواهد درآمد . (شرح مثنوی ولی محمد اکبرآبادی ، دفتر اول ، ص 85 ) ]شرح و تفسیر بیت 1330گر نه کوری ، این کبودی دان ز خویش / خویش را بد گو ، مگو کس را تو بیشاگر کور دل نیستی . این کبودی را که در جهان می بینی از ناحیه خود بدان و تو خود بد هستی . پس بد خود را بگو و از دیگران بدگویی مکن .شرح و تفسیر بیت 1331مومن ار ینظر بنورالله نبود / غیب ، مومن را برهنه چون نمود ؟اگر مومن با نور خدا نمی دید چگونه ممکن بود که نور خدا بر او آشکار گردد ؟ [ اشارت است به این حدیث ” بترسید از زیرکساری مومن که او با نور خدا می بیند ” . حکیم سبزواری گوید : عیب خود را اصلاح کنید . بلکه نزد مردان خدا ، دل نگهدارید . چه آنان می بینند با نور خدا . (شرح الاسرا ، ص 49) ]شرح و تفسیر بیت 1332چونکه تو ینظر به نارالله بدی / نیکوی را وا ندیدی از بدیاگر پرده آتیشین قهر خداوندی بر دیدگانت افتد . نیکی را از بدی باز نتوانی شناخت . [ دوزخ مظهر قهر خداوند است و خشم و شهوت نیز موجب دوزخ است ]شرح و تفسیر بیت 1333اندک اندک آب ، بر آتش بزن / تا شود نار تو نور ، ای بوالحزنای اندوهگین ، رفته رفته آب پاکیزه الطاف ربانی را بر پرده های آتشین قهر غالب بر دیدگانت بزن و آن را بر طرف کن .شرح و تفسیر بیت 1334تو بزن یا ربنا آب ظهور / تا شود این نار عالم ، جمله نورپروردگارا ، تو آب پاک و پاک کننده توفیق و عنایت و هدایت خود را بر آن آتش بزن . تا این آتش قهر و بعد از درگاهت به نور قرب و وصال مبدل شود . [ مراد از نار عالم ، بعد و غفلت و خصائل بد است که این صفات سبب آتش دوزخ گردد . پس خداوند صفات رذیله را صفات عالیه و مقابح اخلاقی را به مکارم اخلاقی بدل فرماید ]شرح و تفسیر بیت 1335آب دریا جمله در فرمان توست / آب و آتش ، ای خداوند ، آن توستخداوندا ، آب دریا تماما به فرمان تو است . آب و آتش نیز به تو تعلق دارد .شرح و تفسیر بیت 1336گر تو خواهی آتش ، آب خوش شود / ور نخواهی ، آب هم آتش شوداگر تو ای خداوند اراده فرمایی ، آتش سوزان به آب گوارا دگرگون می شود و اگر هم اراده نکنی ، آب نیز آتش شود . [ این بیت مبین قدرت مطلقه الهی است و در عین حال می تواند بازگو کننده عقیده اشعریه باشد که باور دارند ک جمیع طبایع اشیاء بلاواسطه مستند است به قدرت و مشیت الهی . توضیح بیشتر در شرح بیت 833 همین دفتر ]شرح و تفسیر بیت 1337این طلب ، در ما هم از ایجاد توست / رستن از بیداد ، یارب ، داد توستخداوندا ، این طلب و سعی را نیز تو در ما بوجود آورده ای و رهایی ما از ظلم ناشی از داد و احسان توست . [ مولانا موضوع طلب را سی و شش بار در مواضع مختلف از مثنوی مطرح کرده است . به عقیده وی طلب ، توفیق الهی است و تا خدا نخواهد ، طلب و پژوهش حقیقت در باطن انسان سر نزند . طلب کلید در مرادات است و چون همه امور به دست اوست . طلب نیز از جانب او بر قلوب بندگان فائض می گردد . ]شرح و تفسیر بیت 1338بی طلب ، تو این طلب مان داده ای / بی شمار و حد ، عطاها داده ایبی آنکه ما دنبال طلب باشیم . این طلب را تو به ما ارزانی داشته ای و دهش ها و بخشش های بی شمار داده ای .