گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:جمع گشتند آن زمان جمله وحوش شاد و خندان از طرب در ذوق و جوش

❈۱❈
جمع گشتند آن زمان جمله وحوش شاد و خندان از طرب در ذوق و جوش
حلقه کردند او چو شمعی در میان سجده آوردند و گفتندش که هان
❈۲❈
تو فرشتهٔ آسمانی یا پری نی تو عزرائیل شیران نری
هرچه هستی جان ما قربان تست دست بردی دست و بازویت درست
❈۳❈
راند حق این آب را در جوی تو آفرین بر دست و بر بازوی تو
باز گو تا چون سگالیدی به مکر آن عوان را چون بمالیدی به مکر
❈۴❈
بازگو تا قصه درمانها شود بازگو تا مرهم جانها شود
بازگو کز ظلم آن استم‌نما صد هزاران زخم دارد جان ما
❈۵❈
گفت تایید خدا بد ای مهان ورنه خرگوشی کی باشد در جهان
قوتم بخشید و دل را نور داد نور دل مر دست و پا را زور داد
❈۶❈
از بر حق می‌رسد تفضیلها باز هم از حق رسد تبدیلها
حق بدور نوبت این تایید را می‌نماید اهل ظن و دید را

فایل صوتی مثنوی معنوی بخش ۷۴ - جمع شدن نخچیران گرد خرگوش و ثنا گفتن او را

تصاویر

کامنت ها

مهدی کاظمی
2015-12-08T00:22:24
جمع گشتند آن زمان جمله وحوششاد و خندان از طرب در ذوق و جوشهمه حیوانات جمع شدن و از شدت خوشی بلوا و جوش و خروشی بپا شده بود حلقه کردند او چو شمعی در میانسجده آوردند و گفتندش که هان خرگوش مثل شمع و نخجیران هم مثل پروانه دورش جمع شده بودن و بهش سجده کردن و گفتند:تو فرشتهٔ آسمانی یا پرینی تو عزرائیل شیران نریای خرگوش تو فرشته ای از اسمان هستی یا از پری چهرگانی؟ یا نه عزراییل شیران نر هستی (شیر گیر)هرچه هستی جان ما قربان تستدست بردی دست و بازویت درستهر کسی که هستی باش ای جان ما بفدای تو دست و بازوی تو کار را درست کرد راند حق این آب را در جوی توآفرین بر دست و بر بازوی توتو دست حق شدی و اراده اورا جاری کردی افرین بر دست و بازوی کارساز تو باز گو تا چون سگالیدی به مکرآن عوان را چون بمالیدی به مکربگو ببینیم چکار کردی و چه تدبیری(سگالیدن) بکار یردی تا ان ستمکار را نابود کردی بازگو تا قصه درمانها شودبازگو تا مرهم جانها شودترفندی که انجام دادی را برای ما بازگو کن تا درمان جان زخم خورده ما باشد بازگو کز ظلم آن استم‌نماصد هزاران زخم دارد جان مابگو که از دست ستم ان شیر نابکار هزاران زخم خورده است جان ماگفت تایید خدا بد ای مهانورنه خرگوشی کی باشد در جهانخرگوش گفت ای بزرگان (مهان)خواست و اراده خداوندی بود و همه عنایات حق و گرنه کسی در حد و اندازه من کی میتونه این پیروزی ارزشمند رو کسب کنه و چه کسی در مقام خرگوش میتونه اینکارو انجام بده ؟قوتم بخشید و دل را نور دادنور دل مر دست و پا را زور دادخداوند بمن قدرت و روشن دلی داد و از روشن بودن دل من دست و پایم به انجام کارامد و قوی شد از بر حق می‌رسد تفضیلهاباز هم از حق رسد تبدیلهاهر فضیلت و عنایتی از طرف خداوند میرسد و هرگونه تغییر احوال و دگرگونی هم باز از سمت حق میرسد حق بدور نوبت این تایید رامی‌نماید اهل ظن و دید راخداوند متعال به نوبت طعم این توفیقها نصیب ها به ناباوران و برعکس ان اهل بینش و اهل نظر میچشاند
امین کیخا
2013-06-04T02:05:07
البته درست می فرمایید استاد دهخدا این گونه ترجمه کرده اند
شکوه
2013-06-04T01:38:22
با درود و سپاس فراوان از شما هم در فرهنگ علامه دهخدا و هم فرهنگ نامه دکتر معین سگالیدن و سگالش را هم به معنی اندیشه کردن دانسته اند و هم خصومت و دشمنی کردن باس پاس به خاطر واژه بد سگال و هزاران واژه دیگر
امین کیخا
2013-06-04T01:23:19
همسگالی هم میشود سمپوزیوم
شکوه
2013-06-04T01:00:18
سگالیدن هم به معنی اندیشه کردن است و هم به معنی خصومت که در واقع خصومت هم یک نوع اندیشیدن است و فکر کردن به دشمنی
شکوه
2013-06-04T01:02:56
بازگو تا قصه درمان ها شود شاید به معنی قصه درمانی امروز باشد
شکوه
2013-06-04T01:05:53
استم همان ستم است و جور وجفا
امین کیخا
2013-06-04T01:20:05
شکوه جان بدسگال یعنی بد اندیش ولی سگالیدن معنی دشمنی ندارد گالیدن هم رفتن و عزیمت است
بی نام
2020-04-28T04:18:56
شرح و تفسیر بیت 1357جمع گشتند آن زمان جمله وحوش / شاد و خندان از طرب در ذوق و جوشپس از شنیدن چنین مژده ای ، همه نخچیران و وحوش در یک جا جمع شدند و از شدت خوشحالی ، جوش و خروش می کردند .شرح و تفسیر بیت 1358حلقه گشتند ، او چو شمعی در میان / سجده کردندش همه صحرائیاننخچیران ، پیرامون خرگوش جمع شدند و دورش را گرفتند و همه حیوانات صحرا او را همچو شمع در میان گرفتند و سجده و تعظیمش کردند .شرح و تفسیر بیت 1359تو فرشته آسمانی ، یا پری ؟ / نی تو عزرائیل شیران نرینخچیران به خرگوش گفتند : آیا تو فرشته آسمانی هستی یا جزو خوبرویان جنی هستی ؟ نه ، تو عزرائیل شیران نر زورمند هستی . یعنی جان آنان را می ستانی و مقهورشان می کنی .شرح و تفسیر بیت 1360هر چه هستی ، جان ما قربان توست / دست بردی ، دست و بازویت درستهر چه هستی ، همین قدر هست که جان ما فدای تو باد . تویی که توانستی آن شیر را مقهور سازی . دستت درد نکنه .شرح و تفسیر بیت 1361راند حق این آب را در جوی تو / آفرین بر دست و بر بازوی توحضرت حق این آب را در جوی تو روان کرد . یعنی تو وسیله اجرای مشیت الهی شدی و اراده حق از مجرای فعل تو به اجرا درآمد . زهی بر دست و بازوی تو که بدین کار یارستی و بر این مهم توانا آمدی . [ “آب در جوی کسی راندن” کنایه از “کسی را به کام و مراد رساندن” است ]شرح و تفسیر بیت 1362باز گو تا چه سگالیدی به مکر ؟ / آن عوان را چون بمالیدی به مکر ؟برای ما آشکارا بگو که چه مکر و حیلتی بر ضد آن شیر اندیشدی ؟ و آن ستمگر را چگونه مقهور کردی ؟شرح و تفسیر بیت 1363باز گو ، تا قصه درمانها شود / باز گو ، تا مرهم جانها شودحیله ای را که در باره آن شیر ستمکار بکار گرفتی برای ما نقل کن تا درمان جان ما شود و مرهم جان خسته ما گردد .شرح و تفسیر بیت 1364باز گو ، کز ظلم آن استم نما / صد هزاران زخم دارد جان مابه ما آشکارا بگو ، زیرا از ستم آن شیر ستمکار ، زخم های فراوانی بر جانمان نشسته است .شرح و تفسیر بیت 1365گفت : تایید خدا بود ای مهان / ورنه خرگوشی که باشد در جهان ؟خرگوش گفت : ای بزرگان ، این پیروزی و امثال این گونه پیروزی ها ، همه به واسطه عنایات حق است والا خرگوشی خردک اندام همچون من در این جهان پهناور کیست و چه کاره است . [ درسی است به آدمیان که توفیقات خود را به حساب سعی و جهد شخصی خود نگذارند . چه بسیارند کسانی که بیش از حد ، سعی و تلاش کرده اند ولی جز حرمان و ناکامی چیزی بدست نیاورده اند . ]شرح و تفسیر بیت 1366قوتم بخشید و دل را نور داد / نور دل ، مر دست و پا را زور دادحق تعالی از روی بزرگواری و کرامت به من آن قدرتی بخشید و دلم را چنان بصیرتی داد که دست و پایم بدان بصیرت و نور قلبی ، نیرومند شد .شرح و تفسیر بیت 1367از بر حق می رسد تفضیل ها / باز هم از حق رسد تبدیل هاهر فضیلتی که برای انسان حاصل می شود از جانب حق تعالی است . و هر گونه دگرگونی و تبدیلی نیز از جانب حق تعالی می رسد . [ تحویل حال ها و تقلیب قلوب و ابصار به دست اوست و و لاغیر ]شرح و تفسیر بیت 1368حق به دور و نوبت ، این تایید را / می نماید اهل ظن و دید راحق تعالی این تایید و توفیق را از روی نوبت به اصحاب گمان و نیز به اصحاب یقین نشان می دهد . [ منظور بیت این است که توفیقات الهی به صنوف مردم ، نوبتی حاصل می شود . چنانکه مثلا از میان مشتغلان به علوم ظاهری در هر دوره ، شماری موفق می شوند و در دوره ای دیگر عده ای دیگر . همینطور اصحاب عرفان نیز نوبتی موفق می شوند ]شرح و تفسیر بیت 1369هین به ملک و نوبتی شادی مکن / ای تو بسته نوبت ، آزادی مکنای اسیر در ملک نوبتی و موقتی دنیا ، به داشتن این گونه ملک ها ، شادمانی مکن چون هیچ ملکی ماندگار نیست . و ای کسی که اسیر و مقید به توفیقات نوبتی و دوره ای هستی . بیهوده دم از آزادی مزن . یعنی مگو که من ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادم . زیرا کسی که به تعیینات دل می بندد قطعا آزاد نتواند بود .شرح و تفسیر بیت 1370آنکه ملکش برتر از نوبت تنند / برتر از هفت انجمش نوبت زنندولی آنکس که ملکش را بالاتر و عالی تر از نوبتهای موقتی ترتیب دهند . نوبتی او را از هفت فلک نیز بالاتر زنند . یعنی صاحبدلان و اولیاءالله صاحب ملکی معنوی اند و چنین ملکی هرگز زوال نپذیرد و از حیث بلندی و رفعت از افلاک نیز برتر و بالاتر آمده است . [ نوبت زدن به معنی طبل و نقاره زدن است و در اینجا به معنی ترتیب دادن آمده . به هر حال منظور این است که شان اهل الله از هفت فلک که مظهر علو و رفعت است رفیع القدرتر است ]شرح و تفسیر بیت 1371برتر از نوبت ، ملوک باقی اند / دور دائم ، روح ها با ساقی اندآنکه از گردونه نوبت های موقتی جهان برتر و بالاتر هستند . آنان همانا شاهان جاودانه اند . جان آنان همواره همنشین و باده نوش ساقی ازل و ابد است . [ در اینجا ساقی کنایه از خداوند است و مراد از ملوک ارواح پاک اولیاءالله است . استناد سقایت و شراب سالاری به خداوند به واسطه آیه 21 سوره انسان (دهر) است . ” و پروردگارشان به آنان باده ای پاک و پاک کننده بنوشاند ” ]شرح و تفسیر بیت 1372ترک این شرب ار بگویی یک دو روز / درکنی اندر شراب خلد ، پوزاگر یکی دو روز از نوشیدن باده دنیوی دست بداری . لب بر شراب جاودانه حقیقت و باده کبرای معرفت خواهی زد