گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:قصهٔ طوطی جان زین سان بود کو کسی کو محرم مرغان بود

❈۱❈
قصهٔ طوطی جان زین سان بود کو کسی کو محرم مرغان بود
کو یکی مرغی ضعیفی بی‌گناه و اندرون او سلیمان با سپاه
❈۲❈
چون بنالد زار بی‌شکر و گله افتد اندر هفت گردون غلغله
هر دمش صد نامه صد پیک از خدا یا ربی زو شصت لبیک از خدا
❈۳❈
زلت او به ز طاعت نزد حق پیش کفرش جمله ایمانها خلق
هر دمی او را یکی معراج خاص بر سر تاجش نهد صد تاج خاص
❈۴❈
صورتش بر خاک و جان بر لامکان لامکانی فوق وهم سالکان
لامکانی نه که در فهم آیدت هر دمی در وی خیالی زایدت
❈۵❈
بل مکان و لامکان در حکم او همچو در حکم بهشتی چار جو
شرح این کوته کن و رخ زین بتاب دم مزن والله اعلم بالصواب
❈۶❈
باز می‌گردیم ما ای دوستان سوی مرغ و تاجر و هندوستان
مرد بازرگان پذیرفت این پیام کو رساند سوی جنس از وی سلام

فایل صوتی مثنوی معنوی بخش ۸۵ - صفت اجنحهٔ طیور عقول الهی

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

رسول
2014-11-16T21:05:16
دکتر جان اونوقت معنیش جالب نمیشه یه سوال بی جا میشه ؟؟!!!
merce
2015-05-23T13:22:03
بادرودجناب ترابیبا جنابعالی بیشتر موافقم که ” کو “ ی اول معنی کجاست بدهد چون بافعل جمله کامل و زیبا می شود و ” کو “ ی دوم ” که او “ حتی ”کو “ ی بیت دوم هم به نظر معنی کجاست می دهد چون اگر ”که او“ بخوانیم فعل را برداشته ایم و کمی گنگ به نظر می رسدبا احتراممرسده
حسین
2015-05-23T10:07:18
واقعا برخی نظرات خیلی مبتدیانه هست،که به دلیل ندانستن بدیهیات ادبیات چون وزن شعر و ...هست.
رسول
2014-10-20T13:51:33
زلت او به ز طاعت نزد حق پیش کفرش جمله ایمانها خلقبه نظر می رسد "ایمانهای خلق" درست باشد .
پویا
2014-10-20T13:55:42
"کو کسی کو محرم مرغان بود "آقا من متوجه نشدم "کو" به معنی "کجاست" است یا "که او " ؟ توضیح لطفا
فرزام
2014-10-27T02:38:46
چنانچه استاد محمد جعفر محجوب فرموده اند "خٓلٓق " به معنای کهنه است . پیش کفرش جمله ایمانها خلق یعنی کفر او از هر ایمانی تازه تر و پسندیده تر است
دکتر ترابی
2014-10-20T18:14:58
به گمانم، نخستین به معنای کجاست ، و دومین که او محرم...
بی نام
2020-05-14T03:54:59
قصه طوطی جان ، زین سان بُوَد / کو کسی ، کو محرم مرغان بُوَد ؟داستان طوطی جان نیز نظیر ماجرای طوطی بازرگان است که در قفس ، آرزوهای خلاصی و پرواز داشت . پرنده جان نیز در آرزوی رهیدن از قفس کالبد و عروج به عوالم بالاست . ولی کجاست کسی که محرم پرندگان عرش ( انبیا و اولیاء ) باشد و برای درک راز حقیقت قابلیت و استعداد حاصل کند ؟ [ تشبیه جان و روح انسانی به انواع مرغ از قبیل طوطی ، شهباز ، طاووس و کبوتر ، مبتنی بر این عقیده است که جان جوهری است مجرّد که به سبب امر الهی یا برای فعلیت و تفصیل علوم خود که بالقوه و اجمالی است به بدن تعلق گرفته است . (شرح مثنوی شریف ، ج 2 ، ص 627) ] توضیح کامل را در شرح بیت 1524 همین دفنر بخوانید .– مولانا در این فصل جلیل به اختصار بیان می دارد که سرگذشت هبوط پرنده روح به قفس کالبد آدمی شبیه ماجرای آن طوطی قفس نشین است . همانطور که آن طوطی در قفس بازرگان بی تابی می نمود و در صدد خلاصی خود تکاپو می کرد . پرنده روح سالکان نیز هر آن برای خروج از قفس بی تابی می کند همانطور که آن طوطی با مرده نمودن خود از قفس رهید . راه رهایی از قفس کالبد نیز مرگ اختیاری است و تحقق مُوتوا قَبلَ اَن تَمُوتوا .شرح و تفسیر بیت 1576کو یکی مرغی ، ضعیفی بی گناه / واندرون او ، سلیمان با سپاه ؟کجاست آن پرنده ای که جسما ناتوان است و مرتکب معاصی نیز نمی شود ؟ در کالبد ضعیف او ، سلیمان حقیقت با همه سپاهیانش جای گرفته است . [ مرغ ضعیف و در عین حال بی گناه ، تمثیل انسان کامل است . از آنرو که بر حسب جسمانی و کالبد عنصری ، ضعیف و ناچیز است و یا در چشم ظاهربینان حقیر می آید . اما بر حسب روحی ، بسی نیرومند و والامقام است . انسان کامل معاصی مرتکب نمی شود و همواره مغلوب و مقهور تصرفات الهی است . بدینسان حقیقت با اقسام تجلّیاتش در دل او مُقام می گیرد . ]شرح و تفسیر بیت 1577چون بنالد زار ، بی شُکر و گِله / افتد اندر هفت گردون ، غُلغُلههمینکه آن پرنده به ظاهر حقیر و کوچک ( انسان کامل ) به ناله و نیایش پردازد . نه از روی سپاس و نه از روی شکایت ، در هفت آسمان غلغله می افتد . [ دعای انسان کامل ، قاطع و موثر است . چه او به قضا ، رضا داده است . نه از بلایی گله می کند و نه همچو سوداگران ، به گاه خوشی و نعمت ، سپاس می گوید . پس محرّک او در دعا نه جلب منفعت است و نه دفع ضرر . زیرا او عاشق مُنعِم است نه نعمت . بر خلاف آنان که خدا را برای جلب سود و دفع زیان می خواهند . فَلا تَدعوا مَعَ اللهِ اَحَداََ .شرح و تفسیر بیت 1578هر دَمَش ، صد نامه ، صد پیک از خدا / یاربی زو ، شصت لبیک از خدااز جانب خداوند دمادم به نزد او صد نامه و صد پیک می رسد . او یک یاربی می گوید و در عوض از جانب خدا شصت بار لبّیک بدو می رسد .شرح و تفسیر بیت 1579زلّتِ او بِه ز طاعت نَزدِ حق / پیشِ کُفرَش ، جمله ایمان ها خَلَقخطا و لغزش عاشق در نزد خدا از طاعت دیگران بهتر است و در برابر کفرش ، ایمان اهل ظاهر ، کهنه و بی ارزش است . [ این بیت مبتنی است بر قاعده « حَسَناتُ الابرار سَیّاتُ المُقَرّبین . آنچه برای نیکان ، نیکی محسوب شود . برای مقربان درگاه گناه شمرده آید » . زَلّت = لغزش ، خَلَلق = کهنه و مندرس ]شرح و تفسیر بیت 1580هر دَمی او را یکی مِعراجِ خاص / بر سَرِ تاجش نهد ، صد تاج خاصعاشق صادق ، هر لحظه معراجی خاص دارد که هرگز از مشاهده الهی خالی نیست و خداوند بر تاج عاشق ، تاج هایی بی شمار از تاج های خاص خود بنهد . یعنی بر کمالات او می افزاید . [ معراج در این بیت مطلق پیوستگی و اتصال روحانی به حضرت حق است و این نوع معراج ، برای اولیاء و هر شخص مهذّب و وارسته ای میسّر است . چنانکه حدیث الصّلات مِعراجُ المومن بدین حقیقت تصریح دارد . اما معراجِ نبی (ص) موضوع جداگانه ای است . این موضوع از اهم موضوعات عقیدتی است که در آغاز سوره اسرا ( بنی اسرائیل ) و در آیات ابتدایی سوره نجم بدان تصریح شده است . بنابراین در اصل مسئله ، همه مسلمانان توافق دارند . ولی در تاریخ وقوع و کیفیت آن ، اختلاف نظرهایی وجود دارد . بدین قرار که آیا معراج ، جسمانی روحانی بوده یا روحانی محض ؟ در خواب بوده یا در بیداری ؟ آیا اگر معراج جسمانی بوده با همان بدن عنصری صورت گرفته یا با جسم مثالی و ملکوتی ؟ لیکن جمهور مسلمانان برآنند که معراج نبی ، جسمانی و روحانی تواماََ بوده است . مولانا معراج جسمانی را انکار نکرده ولی اعتقادش براین بوده که اهمیت و عظمت امر معراج از جهت عروج در آسمانها نیست بلکه فضیلت و اهمیت آن در حصول قرب الهی است (مولوی نامه ، ج 2 ، ص 724 تا 736) ]– گفته اند که برای انسان دو نوع عروج متصور است . یکی عروج طبیعی و دیگری عروج وضعی . عروج طبیعی با مرگ طبیعی رخ می دهد و بالاجبار همگان را شامل شود . ولی عروج وضعی ، خاص انبیا و اولیاء است که به دو صورت انجام می شود . یکی روحانی و دیگری روحانی-جسمانی تواماََ . معراج روحانی خاص اولیاء است اما معراج جسمانی-روحانی تواماََ خاص پیامبر صاحب ولایت . (شرح التعرف لمذهب التصوف ، ج 2 ، ص 571 به بعد و مجمع البحرین (ابرقوهی) ، ص 418 به بعد) .شرح و تفسیر بیت 1581صورتش بر خاک و جان ، بر لامکان / لامکانی فوقِ وهمِ سالکانکالبد محسوس آن عاشق عارف ، روی زمین خاکی است در حالیکه روحش به عالم غیب متصل است . همان عالم غیبی که از وهم و گمان سالکانِ مبتدی برتر و بالاتر آمده است . [ این بیت بیان کننده معراج روحانی محض است که در توضیح بیت پیشین شرحش گذشت . اکبرآبادی گوید : بودن جانِ کامل بر لامکان ، عبارت است از استغراق او در ذات مطلق . و الّا هر جان بر حسب جوهر خود بر لامکان است . (شرح مثنوی ولی محمداکبرآبادی ، دفتر اول ، ص 103) ]شرح و تفسیر بیت 1582لامکانی نَی که در فهم آیدت / هر دَمی در وی ، خیالی زایدتعالم غیبی که در بیت پیشین متذکر شدم . آن گونه عالم غیب نیست که به حیطه پندار و درک تو درآید و هر لحظ در باره آن ، خیالی در تو پدید آید . [ بعضی از ساده اندیشان خیال می کنند که لامکان هم بالاخره برای خود ، مکانی است . حال آنکه لامکان عبارت است از عالم الهی یا عالم غیب که برتر از مکان است . این است که مولانا برای دفع این توهّم توضیح می دهد که مقصود از «لامکان» مکانی مثلا فوق فلک نهم نیست چنانچه بعضی عوام الناس چنین می پندارند . بلکه مقصود از لامکان این است که خداوند برتر از هر مکان است و در عین حال هیچ مکانی هم از او خالی نیست . به قول حضرت علی (ع) در خطبه اول نهج البلاغه ، معیت حضرت حق با اشیاء از سنخ مقارنه یا ممازجه نیست و غیریّت او از اشیاء نیز از ره مزایله و جدایی از اشیاء نیست . جانِ ولیِ کامل نیز در همه جا متجلّی است و بر جمع امکنه ، احاطه دارد . ]شرح و تفسیر بیت 1583بل مکان و لامکان ، در حُکمِ اوست / همچو در حُکمِ بهشتی ، چارجُوبلکه مکان و لامکان در تحت فرمان او قرار دارد . همچنانکه چهار رود جاری در بهشت که بهشتیان را سیراب می کند . کاملا تحت تصرف و فرمان اولیاءالله قرار دارد . [ چار جُو به معنی چهار جوی آب یا چهار نهر جاری در بهشت است که وصف آن در قسمتی از آیه 15 سوره محمد آمده است ” در باغ های بهشت ، جویباری زلال و گوارا و جویباری از شیر طعم ناگشته و جویباری از باده ناب و انگبین پالوده از موم جاری است ” ]– استاد فروزانفر گوید : و اما تشبیه جان اولیاء به بهشتیان که چهار جوی بهشت در حکم ( تصرف ) آنهاست ظاهرا به مناسبت آن است که طبری در باره جوی آب بهشتی نقل می کند که آن ، خود به خود به دهان بهشتیان می رسد و تابع اراده آنهاست و یا آنکه مختارند از هر یک جوی که خواهند بنوشند زیرا آنها برای بهشتیان آفریده شده است . (شرح مثنوی شریف ، ج 2 ، ص 637) .شرح و تفسیر بیت 1584شرح این کوته کُن و رُخ زین بتاب / دَم مَزَن ، والله اعلَم بالصّوابشرح این پرندگان بوستان الهی را کوتاه کن و از این مطلب در گذر . خموش باش و دم مزن که خداوند به راستی و درستی داناتر است .شرح و تفسیر بیت 1585باز می گردیم از این ای دوستان / سویِ مرغ و تاجر و هندوستانای دوستان دوباره باز می گردیم به نقل حکایت طوطی و بازرگان و سفر او به هندوستان .شرح و تفسیر بیت 1586مرد بازرگان پذیرفت این پیام / کو رساند سویِ جنس از وی سلاممرد بازرگان این پیغام را از طوطی خود پذیرفت و قول داد که سلام او را به همنوعانش برساند .
سهیل
2019-10-18T23:23:42
ایمانهای خلق به هیچ وجه درست نمیباشد چون اصلا حق را با خلق نمیتوان قافیه قرار داد . پیش کفرش جمبه ایمانها خَلَق به معنی آنست که ایمانهای بزرگ پیش کفر او کهنه و بی ارزشند. کو کسی کو هم کو اول به معنای چه کسی و کو دوم که او است و معنای آن کجاست کسی که او محرم زبان مرغان باشد و در واقع کجاست کسی که جانهای بزرگ را درک کند و بشناسد.