گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:چونک تا اقصای هندستان رسید در بیابان طوطیی چندی بدید

❈۱❈
چونک تا اقصای هندستان رسید در بیابان طوطیی چندی بدید
مرکب استانید پس آواز داد آن سلام و آن امانت باز داد
❈۲❈
طوطیی زان طوطیان لرزید بس اوفتاد و مرد و بگسستش نفس
شد پشیمان خواجه از گفت خبر گفت رفتم در هلاک جانور
❈۳❈
این مگر خویشست با آن طوطیک این مگر دو جسم بود و روح یک
این چرا کردم چرا دادم پیام سوختم بیچاره را زین گفت خام
❈۴❈
این زبان چون سنگ و هم آهن وشست وانچ بجهد از زبان چون آتشست
سنگ و آهن را مزن بر هم گزاف گه ز روی نقل و گه از روی لاف
❈۵❈
زانک تاریکست و هر سو پنبه‌زار درمیان پنبه چون باشد شرار
ظالم آن قومی که چشمان دوختند زان سخنها عالمی را سوختند
❈۶❈
عالمی را یک سخن ویران کند روبهان مرده را شیران کند
جانها در اصل خود عیسی‌دمند یک زمان زخمند و گاهی مرهمند
❈۷❈
گر حجاب از جانها بر خاستی گفت هر جانی مسیح‌آساستی
گر سخن خواهی که گویی چون شکر صبر کن از حرص و این حلوا مخور
❈۸❈
صبر باشد مشتهای زیرکان هست حلوا آرزوی کودکان
هرکه صبر آورد گردون بر رود هر که حلوا خورد واپس‌تر رود

فایل صوتی مثنوی معنوی بخش ۸۶ - دیدن خواجه طوطیان هندوستان را در دشت و پیغام رسانیدن از آن طوطی

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

پویا
2014-11-16T21:10:43
"هر که حلوا خورد واپس‌تر رود"معنی این مصرع و کل بیت را لطفا بفرمایید ؟با توجه به مصرع اول
امین کیخا
2014-11-16T21:46:24
حلوا خوردن یعنی کام شیرین دنیا را راندن و خوشی گذران و سپنجین جهان را گزیدن .می فرماید شیرینی دنیا را بمزی از فرجام و هدفت دور تر می افتی .
مهدی کاظمی
2016-04-09T01:20:26
این مگر خویشست با آن طوطیکاین مگر دو جسم بود و روح یکبعد از افتادن طوطی به کف قفس ...بازرگان به گمان مردن اون پرنده با خودش گفت این پرنده با اون طوطی در قفس مگر نسبت و خویشی دارند که مانند دو جسم در یک کالبد هستند ....این چرا کردم چرا دادم پیامسوختم بیچاره را زین گفت خامو بخودش با پشیمونی میگفت که این چه کاری بود کهه من کردم ... ازین گفته خام من جان این پرنده سوخت و تباه شد این زبان چون سنگ و هم آهن وشستوانچ بجهد از زبان چون آتشستاین زبان مثل سنگ و اهن میمونه که با هم تولید شراره آتش میکنه و پرتاب میشه و باعث سوختن میشه ......و تباهی و فتنه ببار میاره....سنگ و آهن را مزن بر هم گزافگه ز روی نقل و گه از روی لافپس این زبان را بیهوده بکار نبر ... سنگو آهن را برهم نزن ..... چه به شرح ماجرایی ویا به یاوه گویی و خودستایی(لاف)زانک تاریکست و هر سو پنبه‌زاردرمیان پنبه چون باشد شراربرای اینکه تو بصیرت دیدن نداری و حقایق و پیامد های کار برای تو تاریک و مبهم است .... مثل آتش رو شن کردن در میان پنبه زار میماند ...ظالم آن قومی که چشمان دوختندزان سخنها عالمی را سوختندستمکارند آن کسانیکه چشم ها را میبندند و دهان میگشایند و جهانی را به فتنه میسوزانند
مهدی کاظمی
2016-04-10T01:56:10
مهدی کاظمی
2016-04-10T01:54:33
عالمی را یک سخن ویران کندروبهان مرده را شیران کندسخنان فتنه انگیز میتونه عالمی رو خراب کنه و از کاه کوه بسازه .. و روباه رو شیر جلوه بده ...
پویا
2014-10-20T14:05:46
"هرکه صبر آورد گردون بر رود"تفسیر لطفا ؟؟ بخصوص معنی " گردون بر رود"
راهین rahin.raha۱۴@gmail.com
2020-03-09T15:47:56
در مصرع گفت هر جانی مسیح اساستی معنای مصرع و کلمه ی اساستی چی میشه؟ چرا در فایل صوتی کلمه ی عیسی رو که باید عیسا تلفظ بشه عیسی تلفظ میکنه؟ضمنا من مصرع یک زمان زخم اند و گاهی مرهمند, رو از استادی به این شکل شنیدم که میگه یک دمش زخم اند و دیگر مرهمند.
nabavar
2020-03-09T19:09:32
گرامی احسانگفت هر جانی مسیح‌ آساستیآسا = مانند مسیح آساستی = همانند مسیح است
راهین rahin.raha۱۴@gmail.com
2020-03-29T13:11:47
سلام به دوستان. همه ی دوستان محبت کنند و دو بیت زیر رو کامل مفهومشو بگن یعنی حقیقتی که در دل خودش داره.معنای کلمات دشوار رو هم محبت کنید بگین.جان ها در اصل خود عیسی دمندیک دمش زخم اند و دیگر مرهم اندگر حجاب از جان ها برخاستی گفت هر جانی مسیح اساستی
احمد نامدار
2019-04-21T09:07:23
این زبان چون سنگ و هم آهن وش استمن فکر می کنم ادر این مصرع بجای کلمه هم باید فم به معنای دهان باشد
محمد غافری
2019-08-10T04:39:43
با سلام جناب رحمانیمشت های نیست، مُشتَهایِ هست. از مشتقات این فعل یکی هم اشتهاست که در فارسی مورد استعمال فراوان دارد چه اشتها به غذا یا مال یا سایر امیال.می گوید که اشتهای زیرکان به صبر است در حالی که میل و اشتهای کودکان به حلواست.
بی نام
2020-05-16T00:37:43
شرح و تفسیر بیت 1587چونکه تا اقصای هندُستان رسید / در بیابان ، طوطی چندی بدیدوقتی که بازرگان به دورترین نقطه هندوستان رسید . در بیابان چند طوطی را دید .شرح و تفسیر بیت 1588مَرکَب اِستانید پس آواز داد / آن سلام و آن امانت باز دادبازرکان همانجا که طوطیان جمع شده بودند . مرکبش را متوقف کرد و طوطیان را صدا زد و سلام و پیغام طوطی قفس نشین را به آنها رسانید .شرح و تفسیر بیت 1589طوطیی زآن طوطیان ، لرزید بس / اوفتاد و مُرد و بُگسَستش نَفَسناگهان یکی از آن طوطیان ، سخت لرزید و بر زمین افتاد و نَفَسش بند آمد و جان سپرد .شرح و تفسیر بیت 1590شد پشیمان خواجه از گفتِ خبر / گفت : رفتم در هلاک جانوربازرگان از رساندن پیغام طوطی ، پشیمان شد و از اینکه پیام آن طوطی را برای طوطیان هندوستان بازگو کرد . پشیمانی اظهار کرد و با خود گفت : حیف که باعث مرگ این حیوان شدم .شرح و تفسیر بیت 1591این مگر خویش است با آن طوطیک / این مگر دو جسم بود و روح ، یک ؟بازرگان که گمان کرده بود آن طوطی واقعا مرده است . باز پیش خود گفت : عجبا ، مگر این طوطی با آن طوطی که در قفس من است خویشاوندی دارد ؟ مگر این دو طوطی ، یک روح در دو کالبد هستند ؟شرح و تفسیر بیت 1592این چرا کردم ؟ چرا دادم پیام ؟ / سوختم بیچاره را زین گفتِ خامبازرگان با تاسف ادامه داد . آخر چرا این کار را کردم ؟ چرا از آن طوطی برای این طوطی پیام آوردم ؟ من با این سخن ناپخته ای که گفتم . جان عزیز او را تباه کردم و حیات او را به آتش کشیدم . [ از اینجا مولانا به گََزَندِ زبان و مَضًرّاتِ سخنان ناروا منتقل می شود و می فرماید . ]شرح و تفسیر بیت 1593این زبان چون سنگ و ، هم آهن وَش است / وآنچه بجهد از زبان ، چون آتش استزبان آدمی در مَثَل به سنگ و آهن ماند و هر سخنی که از زبان بی عنان صادر شود . آتشبار است . [ همانطور که بر اثر تصادم سنگ چخماق و آهن ، اخگر تولید می شود . از حرکت زبان و تکلم اشخاص ادب ناآموخته نیز فتنه و غوغا پدید آید . ]شرح و تفسیر بیت 1594سنگ و آهن را مَزَن بر هم ، گِزاف / گَه ز روی نَقل و ، گَه از روی لافپس ای کوبنده ، سنگ و آهن را بیهوده بر هم مَزَن و زبانت را بیهوده گاهی جهت نَقلِ مسموعات یا از ره لاف زنی تکان مده .شرح و تفسیر بیت 1595زآنکه تاریکی است و هر سو پنبه زار / در میانِ پنبه ، چون باشد شرار ؟زیرا این عالم به پنبه زاری تاریک ماند و اینک اندیشه کن که اگر شراره آتشی بدین پنبه زار افتد چه اتفاقی رُخ می دهد ؟ مسلما همه جا را به آتش می کشد . [ همینطور سخنان فتنه انگیز ، جهانی را به کام جنگ و ستیز اندر می سازد . چنانکه در بیت 79 همین دفتر فرماید : بی ادب تنها نه خود را داشت بد / بلکه آتش در همه آفاق زد ]شرح و تفسیر بیت 1596ظالم آن قومی که چشمان دوختند / زآن سخن ها ، عالمی را سوختندستمگرند آن کسانی که چشم بر هم می نهند و جهانی را با سخنان آتش انگیز خود می سوزانند .شرح و تفسیر بیت 1597عالمی را یک سخن ، ویران کند / روبَهانِ مرده را شیران کندیک سخن فتنه انگیز جهانی را به ویرانی در می کشد و روباهان ناتوان را به شیران تبدیل می کند . یعنی خدعه گران ضعیف النفس و بزدل که شهامت همراهی با حقیقت را ندارند در سایه سخنان فتنه انگیز ، جانی می گیرند و قدرت نمایی می کنند .شرح و تفسیر بیت 1598جان ها در اصل ، خود عیسی دَم است / یک دَمَش زخم است و ، دیگر مَرهم استهمه جانها در اصل گوهرین خود ، خاصیّت نَفَسِ مسیحایی را دارند . یعنی مردگان را زنده می کنند و بیماران را شفا می دهند . اما وقتی جانهای لطیف اسیر نفسانیّات و مادیّات شوند . خاصیت حیات بخشی و درمان گری خود را از دست می دهند و موجب تباهی جانهای دیگر شوند و چون به حجاب نفسانیّات دچار نیایند همچو عیسی زندگی دهند و درمان کنند . [ این بیت مبتنی است بر تکرار حقیقت نوعیه انبیا و اولیاء در همه اعصار که مورد اعتقاد جمهور صوفیان و از جمله مولاناست . ]شرح و تفسیر بیت 1599گر حجاب از جان ها برخاستی / گفتِ هر جانی ، مسیح آساستیپس هرگاه حجاب نفسانی از روی جانها واپس رود . سخن هر جانی مسیح آسا گردد . یعنی آن سخن ، مُرده دلان را حیات طیبه بخشد و بیماران اخلاقی و نفسانی را درمان کند و مُردگان جهل را نیز به اکسیر علم و معرفت زنده گرداند . [ حجاب در لغت به معنی پرده و پوشش آمده ولی در اصطلاح اهل الله ، هر آن چیزی است که انسان را از قرب الهی دور سازد . (کشاف اصطلاحات الفنون ، ج 1 ، ص 276) ]– حجاب بر دو نوع است . یکی حجاب ظلمانی و دیگر حجاب نورانی . حجاب ظلمانی مستقیماََ از کُنِشِ نفس امّاره پدید می آید ولی حجاب نورانی ، برای شخص ، ظاهراََ از نفس قدسی پدید می آید در حالیکه بر حسب باطن موجِدِ آن حجاب نیز شیطان و هواهای نفسانی است . چنانکه در حدیث نبوی آمده است « برای خدا ، بر سر راه سالک هفتاد هزار حجاب ظلمانی و نورانی قرار دارد » (اشعة اللمعات ، ص 89 تا 93) . آنچه که برای سالک خطرناک است حُجُب نورانی است واِلّا حُجُبِ ظلمانی کاملا شناخته شده است و پرهیز از آن میسّر . ولی آنجا که شرک و ریا به لباس طاعت و عبادت درمی آید . تشخیص آن امری دشوار است . از اینرو است که امام علی (ع) در مناجات شعبانیه گوید : « معبودا ، مرا به کمال گسستگی از خلق و پیوستگی به خود برسان و دیده قلب ما را با فروغی که بدان تو را مشاهده کنند روشن فرما تا دیده دل ما ، حجابهای نورانی را بر دَرَد » . مولانا راه برطرف کردن این حجابها را نشان داده است و رفع این حُجُب ممکن نشود الّا به مجاهدات بسیار و مجاهده ها به انواع است . اعظم مجاهدات ، آمیختن است با یارانی که روی به حق آورده اند و از این عالم اِعراض کرده اند . (فیه ما فیه ، ص 234) . شمس نیز گوید : همه حجابها یک حجاب است و جز آن یکی هیچ حجابی نیست . آن حجاب این « وجود » است . (مقالات شمس ، ص 103) و سعدالدین حمویه گوید : بدان که هیچ حجابی در راه خدای تعالی ، ماورای هوی نیست . در مُلکِ خدا هیچ کس و هیچ چیزی با خدا جز هوی مقابله نکرده است . (المصباح فی التصوف ، ص 74) .شرح و تفسیر بیت 1600گر سخن خواهی که گویی چون شِکَر / صبر کن از حِرص و ، این حلوا مَخَورای گوینده ، اگر می خواهی سخنی شیرین و دلنشین همچون شِکَر بگویی از آزمندی و طمع دست بدار و شیرینی نفسانیّات را مخور . [ منظور از حلوا حظوظ نفسانی و لذایذ دنیوی است . امام علی (ع) فرماید : « همانا شما را از دنیا بیم دهم که دنیا سبز و شیرین است » پس بی تحمل ریاضت و تهذیب نفس ، سخن موثر و صفا بخش نتوان گفت . ]شرح و تفسیر بیت 1601صبر باشد مُشتَهایِ زیرکان / هست حلوا ، آرزوی کودکانصبر بر تلخی ها و ناملایمات ، خواسته و مطلوب هوشمندان است و شیرینی امیال و خواسته های سخیف ، آرزوی دل مردمان کودک صفت است . [ خردمندان حقیقی بر نفس خود لگام ریاضت و تقوی زنند و بر جاذبه های ظاهری هوی نفس صبر می کنند و اسیر آن نمی شوند . ولی مردم طفل سیرت ، همواره جویای امیال بهیمی هستند . پس همانطور که طبع کودکان متوجه شیرینی است . طبع کودک صفتان نیز متمایل به شیرینی های نفسانی است . ]شرح و تفسیر بیت 1602هر که صبر آرد ، گردون بَر رَوَد / هر که حلوا خورد ، واپس تر شودهر کس صابر باشد به افلاک گام نهد یعنی صبر موجب کمال والای آدمی شود و هر کس حلوا خورَد یعنی به لذایذ حیوانی و هواهای نفسانی گراید پست تر و خوارتر گردد . [ مقام منیع فقر ، مستلزم صبر است و اگر سالک در فقر و محنت ، صبر را شعار خود نسازد از سلوکش نتیجه ای حاصل نمی آید . از اینرو صوفیه صبر را نیمه ای از ایمان بلکه تمام ایمان دانند . ]– به جا آوردن هر فریضه و ترک هر معصیت و شهوت بدون صبر میسر نیست . (تاریخ تصوف در اسلام ، ص 283) . صوفیه صبر بر نعمت را از صبر بر بلا و محنت سخت تر شمرده اند . چه طبع آدمی به گونه ای است که با سخت ترین وضعیت سازگار می شود اما همینکه در برابر وفور نعمت و موقعیت های پرجاذبۀ دنیوی قرار می گیرد زمام صبر را از کف فرو می هلد و بی عنان می رود . در قسمتی از آیه 200 سوره آل عمران آمده است « ای مومنان صبر پیشه کنید و یکدیگر را به صبر فراخوانید … »– در مورد صبر گفته اند : « بیشتر مردمان از گرانباری صبر می گریزند و به خواهش و اسباب ظاهری پناه می برند و بدان چنان تکیه می کنند که گویی خواجه و صاحب ایشان است » (اللمع فی التصوف ، ص 49) . و همچنین گفته اند : « صبر ، تحمّل نفس است بر دشواری ها و چشیدن تلخی ها و این آخر مقامهای مریدان است » (آداب المریدین ، ص 75) . و باز گفته اند : « صبر ، بیرون آمدن است به اختیار ، از حظوظ نفس به کوشش و رنج و اختیار . این از برای تربیت نفس است و فرو مردن میل های او تا که مستقیم شود بر راه پسندیده . و از آن منحرف نشود و غرض از این آنست که دل صافی شود از کدورت نفس . صبر از اهمّ مقامات سالکان است » (الاصول العشرة ، ص 71) . و گفته اند : صبر در ابتدا ترک رویت اعمال است و در انتها ، ترک دعاوی و اعتراضات . صبر ، کیمیایی است که مس وجود سالک به برکت آن به زرِ خالص بَدَل گردد » (لُبّ لُبابِ مثنوی ، ص 252) .
بهنام
2017-11-24T23:08:58
"عالمی را یک سخن ویران کند..."....نقش تبلیغات در امور از دیر باز بر فرهیختگان این مرز و بوم روشن بوده، سعدی رحمت الله علیه نیز در ان شعر خود که شاعر شیطان را بخواب دیده،برهمین موضوع تاثیر شگرف تبلیغات بر امور زندگی صحه میگذارد:فرا رفت و گفت ای عجب!این توئی---فرشته نباشد بدین نیکوئی
یاسر رحمانی
2018-10-07T14:26:47
معنی لغوی "مشت" چیست ؟ که گفته شده صبر باشد مشت های زیرکان
فاطمه زندی
2022-02-17T08:31:44.0342358
درود خدا بر شما بزرگواران.. بسیار از حاشیه هایی که گذاشتید بهره بردم .. تا باد چنین بادا...
سوفی
2022-05-21T10:46:25.1811089
خیلی‌ ممنونم، عالی بود 👌🏻
آناهیتا هستم
2022-10-01T14:24:59.7179683
سلام ودرود معنی این بیت به هر دو بیت قبلش گره خورده، وقتی که میگه :صبر باشد مشتهای زیرکان، هست حلوا آرزوی کودکان... منظورش از زیرک هم افراد آگاه و عاقله که میگه افراد عاقل بی گدار به آب نمیزنن وبرای مطرح کردن گله هاشون صبورن و دنبال فرصت مناسب میگردن(هر سخن جایی وهر نکته مکانی دارد!)، واینکه توی بیت قبلش میگه: اگه میخوای صحبت زیبایی انجام بدی در گفتن صحبتت صبور باش وتند زبانی نکن(صبر کن از حرص واین حلوا مخور... حلوا خوردن منظور کار خطا کردنه در این مصرع)، که توی بیت بعد که اولین بیتیه که خدمتتون گفتم میگه: حلوا آرزوی کودکانه، یعنی بچه ها سریع عکس العمل نشون میدن وصحبت نسنجیده میکنن. و در بیت آخر که شما فرمودید در مصر اول میگه: هر که صبر آورد گردون بَر رَوَد،خب گردون که به معنی روزگاره و منظورش اینه که هرکس صبوری کرد وباعجله وشتاب کاری نکرد یا حرفی نزد به اهدافش میرسه و روزگار بر وفق مرادش میگذره و درمصرع دومش که میگه: هر که حلوا خورد واپَس تر رَوَد... یعنی هرکس عجول بود و کار نسنجیده انجام داد پسرفت کرد و درواقع اوضاع زندگیشو خرابتر کرد 
آناهیتا هستم
2022-10-01T14:29:32.417203
سلام منظور از مشت،مطرح کردن گله واعتراض از وضع موجودشونه زیرک هم که به معنای انسان آگاه و خردمنده یعنی انسان آگاه و دانا برای بیان شکایاتش عجولانه صحبت نمیکنه (باتوجه به کل شعر). 
آناهیتا هستم
2022-10-01T14:32:54.1392535
صحبت شما درسته جناب رحمانی، ولی من فکر میکنم اینجا به معنی همون مُشت هست، چون به کل شعرکه نگاه میکنم مفهوم کلی اون اینه که نسنجیده نباید صحبت کرد 
آناهیتا هستم
2022-10-01T14:38:37.7842139
سلام ودرود  منظور از حجاب، جسم وکالبد هست، یعنی اگه انسان از جسمش خارج بشه ودر واقع جسمشو نادیده بگیریم تمام انسانها مانند حضرت عیسی که شفا دهنده و مداوا کننده بود،میتونن  با صحبتها و کارهاشون مرهمی باشن برای درد و اندوه یکدیگر مسیح آساستی... مسیح آسا+ستی(هست)، اگه به الفاظ روزانه دقت کرده باشید گاهی از کلمه ی آسا بجای مثل ومانند استفاده میکنیم، مثلا میگیم کشتی غول آسا، یعنی کشتی که اندازه ش مانند اندازه ی غوله... که اینجا مسیح آسا هم یعنی مانند مسیح درمورد مصرعی هم که مطرح کردید هر دومصرع به یک معنا هستن تقریبا، یعنی انسان گاهی میتونه باصحبتهاش شخصی رو آروم کنه وبهش امید بده وگاهی میتونه وحشت زده وناامید وغمگین کنه
آناهیتا هستم
2022-10-01T14:45:50.3469853
سلام ودرود منظور از جان همون وجود انسانه، یعنی تمام انسانها ذاتا مثل حضرت عیسی پاک هستن و به همون صورت خلق شدن، اما گاهی میتونن دیگران رو آزار بدن و گاهی کمک کننده به دیگران باشن...  البته در این مورد ``یک زمان``به دو معنی و منظور میتونه  باشه که منظور اول، همون شخص مدنظر گاهی کمک کننده وگاهی آزار دهنده باشه یا منظور طبق مصرع قبلیش این باشه که تمام انسانها ذاتا پاک هستند در ابتدای تولد،اما به مرور زمان واقتضای شرایط ممکنه بعضیاشون تبدیل به انسانی کمک کننده وبعضیاشون تبدیل به انسانی آزار دهنده بشن
آناهیتا هستم
2022-10-01T14:52:26.3495787
ممنونم از شما که تفسیر کاملش رو پیدا کردید🙏🌹