گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:انا فتحنا عینکم فاستبصروا الغیب البصر انا قضینا بینکم فاستبشروا بالمنتصر

❈۱❈
انا فتحنا عینکم فاستبصروا الغیب البصر انا قضینا بینکم فاستبشروا بالمنتصر
باد صبا ای خوش خبر مژده بیاور دل ببر جانم فدات ای مژده ور بستان تو جانم ماحضر
❈۲❈
شمشیرها جوشن شود ویرانه‌ها گلشن شود چشم جهان روشن شود چون از تو آید یک نظر
ای قهر بی‌دندان شده وی لطف صد چندان شده جان و جهان خندان شده چون داد جان‌ها را ظفر
❈۳❈
هر کس که دیدت ای ضیا وان حضرت باکبریا بادا ورا شرم از خدا گر او بلافد از هنر
نگذاشت شیر بیشه‌ای از هست ما یک ریشه‌ای
الا که نیم اندیشه‌ای در روز و شب هجران شمر
ای آفرین بر روی شه کز وی خجل شد روی مه کوران به دیده گفته خه بشنوده لطفش گوش کر
❈۴❈
از عشق آن سلطان من وان دارو و درمان من کی سیر گردد جان من در جان من جوع البقر
ان کان عیشا قد هجر و اختل عقلی من سهر والله روحی ما نفر والله روحی ما کفر
❈۵❈
من ابروش او ماه وش او روز و من همچو شبش او جان و من چون قالبش حیران از آن خوبی و فر
آه از دعا بی‌سامعی جرم و گنه بی‌شافعی درد و الم بی‌نافعی رویم چو زر بی‌سیمبر
❈۶❈
کی باشد آن در سفته من الحمدلله گفته من مستطرب و خوش خفته من در سایه‌های آن شجر
تا دیدمی جانان خود من جویمی درمان خود که گویمش هجران خود بنمایمش خون جگر
❈۷❈
ای گوهر بحر بقا چون حق تو بس پنهان لقا مخدوم شمس الدین را تبریز شهر و مشتهر

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۰۱۶

تصاویر

کامنت ها

امین کیخا
2013-10-05T14:42:10
6 گویا شیر راستکی را با شیر روی فرش می سنجد ؟ یعنی هستی واقعی او هستی سپنجی و عاریتی مارا به تاراج می دهد تا اینکه هیچ از وجود و هستی پر ریشه و گره ما نمی ماند و انچه می ماند نیم اندیشه ای است که انهم به کار ( درحال) شمردن روزگار هجران است .
علیرضا تقی زاده
2018-07-19T14:13:28
در بیت اول به نظر میاد الغیب ال نمی خواهد چون ترکیب اضافی است