گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:رو چشم جان را برگشا در بی‌دلان اندرنگر قومی چو دل زیر و زبر قومی چو جان بی‌پا و سر

❈۱❈
رو چشم جان را برگشا در بی‌دلان اندرنگر قومی چو دل زیر و زبر قومی چو جان بی‌پا و سر
بی‌کسب و بی‌کوشش همه چون دیگ در جوشش همه بی‌پرده و پوشش همه دل پیش حکمش چون سپر
❈۲❈
از باغ و گل دلشادتر وز سرو هم آزادتر وز عقل و دانش رادتر وز آب حیوان پاکتر
چون ذره‌ها اندر هوا خورشید ایشان را قبا بر آب و گل بنهاده پا وز عین دل برکرده سر
❈۳❈
در موج دریاهای خون بگذشته بر بالای خون وز موج وز غوغای خون دامانشان ناگشته تر
در خار لیکن همچو گل در حبس ولیکن همچو مل در آب و گل لیکن چو دل در شب ولیکن چو سحر
❈۴❈
باری تو از ارواحشان وز باده و اقداحشان مستی خوشی از راحشان فارغ شده از خیر و شر
بس کن که هر مرغ ای پسر خود کی خورد انجیر تر شد طعمه طوطی شکر وان زاغ را چیزی دگر

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۰۱۸

تصاویر

کامنت ها

آصف
2014-05-22T00:36:15
در مصرع دوم بیت ششم باید "چون" به جای "چو" قرار بگیره تا وزن درست بشه.