گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:یغمابک ترکستان بر زنگ بزد لشکر در قلعه بی‌خویشی بگریز هلا زوتر

❈۱❈
یغمابک ترکستان بر زنگ بزد لشکر در قلعه بی‌خویشی بگریز هلا زوتر
تا کی ز شب زنگی بر عقل بود تنگی شاهنشه صبح آمد زد بر سر او خنجر
❈۲❈
گاو سیه شب را قربان سحر کردند مؤذن پی این گوید کالله هو الاکبر
آورد برون گردون از زیر لگن شمعی کز خجلت نور او بر چرخ نماند اختر
❈۳❈
خورشید گر از اول بیمارصفت باشد هم از دل خود گردد در هر نفسی خوشتر
ای چشم که پردردی در سایه او بنشین زنهار در این حالت در چهره او بنگر
❈۴❈
آن واعظ روشن دل کو ذره به رقص آرد بس نور که بفشاند او از سر این منبر
شاباش زهی نوری بر کوری هر کوری زان پس که بر آرد سر کور وی نپوشاند
❈۵❈
شمس الحق تبریزی در آینه صافت گر غیر خدا بینم باشم بتر از کافر

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۰۲۷

تصاویر

کامنت ها

لطیف
2011-01-22T12:22:31
زان پس که بر آرد سر کور وی نپوشاند؟ میشه درباره قافیه این مصرع توضیح دهید که چرا حرف د در قافیه اش استفاده شده؟ ممنون
نگین شکروی
2011-01-24T09:11:31
مصراع دوم از بیت هشتم " کو روی نپوشاند زان پس که بر آرد سر" صحیح است.
نگار متین
2020-03-14T01:02:31
باسلام،این غزل خیلی زیباست
شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com
2019-08-24T04:22:57
امنیت در بی هویت بودن است و حصار امن متعین نکردن خود است/گرفتگی و قبض روح و روان ما محصول جهل ماست از وجود فضای باز و بی انتهای یکتاییو نور آگاهی روزن و حفره و مفری براین سیاهچال میگشاید/ذهنی که آگاهانه خاموش شود همچون، نذر قربانی استو صلای درک معنای زندگی است
خسرو
2021-03-09T06:25:19
تا کی ز شب زنگی بر عقل بود تنگی*شاهنشه صبح آمد زد بر سر او خنجرگاو سیه شب را قربان سحر کردند * مؤذن پی این گوید کالله هو الاکبرتا کی بخاطر آن تاریکی و جهالت در فساد عقلید ؟ شاهنشاه نور یعنی احمد رسول آفریدگار فرق سر اون گاو تاریکی و جهل رو شکافت و همچون حیوان قربانی هلاکش کرد اما فاسد العقل ها هنوز هم آن گاو تاریکی و جهل مرده را در اذان «الله اکبر» می خوانند
همایون
2018-02-07T01:48:14
این غزل معرف شخصیت شمس و ویژگی‌ اوست، او توانائی آن‌ را داشت تا همه دارایی تو را از آبرو و سواد و موقعیت و روابط و خوشی‌ها و تفاخر‌ها و درجه ها، به آسانی غارت کند و به یغما ببرد، و تو را از شب و تاریکی خودت بیرون آورد. این هنر شاید دیگر در کسی‌ با این قدرت پیدا نشود و پیش از او هم نبوده باشد، چرا که محصول صداقت بی‌ اندازه و یگانگی با اصل هستی‌ و خورشید گونگی است و آشنایی با هر گونه ترفند که از آدمی ساخته است. صداقت و خورشید گونگی امری درونی است که از درون انسان ساخته و پرداخته می‌‌شود بر عکس رنگ‌ها و نیرنگ‌ها که اموختنی و از بیرون است