گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:بگردان ساقیا آن جام دیگر بده جان مرا آرام دیگر

❈۱❈
بگردان ساقیا آن جام دیگر بده جان مرا آرام دیگر
به جان تو که امروزم ببینی که صبرم نیست تا ایام دیگر
❈۲❈
اگر یک ذره رحمت هست بر من مکن تأخیر تا هنگام دیگر
خلاصم ده خلاصم ده خلاصی که سخت افتاده‌ام در دام دیگر
❈۳❈
اگر امروز در بر من ببندی درافتم هر دمی از بام دیگر
مرا در دست اندیشه بمسپار که اندیشه‌ست خون آشام دیگر
❈۴❈
می خام ار نگردانی تو ساقی مرا زحمت دهد صد خام دیگر
بگیر این دلق اگر چه وام دارم گرو کن زود بستان وام دیگر
❈۵❈
بنه نامم غلام دردنوشان نمی‌خواهم خدایا نام دیگر

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۰۴۵

تصاویر

کامنت ها

همایون
2020-03-22T10:13:32
مرام مستی در این غزل بزیبایی بیان میشوداندیشه با تمام زیبایی و گره گشایی و معنی آفرینی یک اشکال و نارسایی دارد و آن این است که نمی تواند انسان را دریابد و پیدا کند و بشناسد و این تنها از مستی بر می آید مستی انسان است که انسان را می شناسد و آشنایی میدهدساقی حتی اگر می نارس و خام داری به من بدهچون یک روز هم بدون نمی توانم تنها با اندیشه بسر کنم و از خودم دور باشم به به!