مولانا:در این سرما و باران یار خوشتر نگار اندر کنار و عشق در سر
❈۱❈
در این سرما و باران یار خوشتر
نگار اندر کنار و عشق در سر
نگار اندر کنار و چون نگاری
لطیف و خوب و چست و تازه و تر
❈۲❈
در این سرما به کوی او گریزیم
که مانندش نزاید کس ز مادر
در این برف آن لبان او ببوسیم
که دل را تازه دارد برف و شکر
❈۳❈
مرا طاقت نماند از دست رفتم
مرا بردند و آوردند دیگر
خیال او چو ناگه در دل آید
دل از جا میرود الله اکبر
کامنت ها