مولانا:صد بار بگفتمت نگهدار در خشم و ستیزه پا میفشار
❈۱❈
صد بار بگفتمت نگهدار
در خشم و ستیزه پا میفشار
بر چنگ وفا و مهربانی
گر زخمه زنی بزن به هنجار
❈۲❈
دانی تو یقین و چون ندانی
کز زخمه سخت بسکلد یار
میبخش و مخسب کاین نه نیکوست
ما خفته خراب و فتنه بیدار
❈۳❈
میگویم و میکنم نصیحت
من خشک دماغ و گفت و تکرار
میخندد بر نصیحت من
آن چشم خمار یار خمار
❈۴❈
میگوید چشم او به تسخر
خوش میگویی بگو دگربار
از تو بترم اگر ننوشم
پوشیده نصیحت تو طرار
❈۵❈
استیزه گرست و لاابالیست
کی عشوه خورد حریف خون خوار
خامش کن و از دیش مترسان
کز باغ خداست این سمن زار
❈۶❈
خاموش که بیبهار سبزست
بیسبلت مهر جان و آذار
کامنت ها