گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:در سماع عاشقان زد فر و تابش بر اثیر گر سماع منکران اندرنگیرد گو مگیر

❈۱❈
در سماع عاشقان زد فر و تابش بر اثیر گر سماع منکران اندرنگیرد گو مگیر
قسمت حقست قومی در میان آفتاب پای کوبانند و قومی در میان زمهریر
❈۲❈
قسمت حقست قومی در میان آب شور تلخ و غمگینند و قومی در میان شهد و شیر
نوبت الفقر فخری تا قیامت می‌زنند تو که داری می‌خور و می‌ده شب و روز ای فقیر
❈۳❈
فقر را در نور یزدان جو مجو اندر پلاس هر برهنه مرد بودی مرد بودی نیز سیر
بانگ مرغان می‌رسد بر می‌فشانی پر و بال لیک اگر خواهی بپری پای را برکش ز قیر
❈۴❈
عقل تو دربند جان و طبع تو دربند نان مغزها اندر خمار و دست‌ها اندر خمیر
عارفا گر کاهلی آمد قران کاهلان جاء نصرالله آمد ابشروا جاء البشیر
❈۵❈
گرمی خود را دگر جا خرج کردی ای جوان هر کی آن جا گرم باشد این طرف باشد زحیر
گرمیی با سردیی و سردیی با گرمیی چونک آن جا گرم بودی سردی این جا ناگزیر
❈۶❈
لیک نومیدی رها کن گرمی حق بی‌حدست پیش این خورشید گرمی ذره‌ای باشد سعیر
همچو مغناطیس می‌کش طالبان را بی‌زبان بس بود بسیار گفتی ای نذیر بی‌نظیر

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۰۶۹

تصاویر

کامنت ها