مولانا:بهر شهوت جان خود را میدهی همچون ستور وز برای جان خود که میدهی وانگه به زور
❈۱❈
بهر شهوت جان خود را میدهی همچون ستور
وز برای جان خود که میدهی وانگه به زور
میستانی از خسان تا وادهی ده چارده
در هوای شاهدی و لقمهای ای بیحضور
❈۲❈
آن سبدکش میکشد آن لقمهها را تون به تون
میدواند مرده کش مر شاهدت را گور گور
لقمهات مردار آمد شاهدت هم مردهای
در میان این دو مرده چون نمیباشی نفور
❈۳❈
چشم آخر را ببند و چشم آخر برگشا
آخر هر چیز بنگر تا بگیرد چشم نور
کامنت ها