گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:آمدم من بی‌دل و جان ای پسر رنگ من بین نقش برخوان ای پسر

❈۱❈
آمدم من بی‌دل و جان ای پسر رنگ من بین نقش برخوان ای پسر
نی غلط من نامدم تو آمدی در وجود بنده پنهان ای پسر
❈۲❈
همچو زر یک لحظه در آتش بخند تا ببینی بخت خندان ای پسر
در خرابات دلم اندیشه‌هاست در هم افتاده چو مستان ای پسر
❈۳❈
پای دار و شور مستان گوش دار در شکست و جست دربان ای پسر
آمدم و آوردمت آیینه‌ای روی بین و رو مگردان ای پسر
❈۴❈
کفر من آیینه ایمان توست بنگر اندر کفر ایمان ای پسر
می‌زنم من نعره‌ها در خامشی آمدم خاموش گویان ای پسر

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۰۹۸

تصاویر

کامنت ها

همایون
2018-08-30T01:30:08
انسان آیینه‌ای برای دیدن درون و سیرت و روح و روان خود نیاز دارد و این آیینه همانا یک انسان دیگر است انسانی‌ که غرق نیاز‌های خود و اسیر ایمان و باور خود نباشد بلکه در نوعی مستی و بی‌ خبری و خاموشی باشد که اینها همه مشخصات خود جلال دین است پس او به حق خود را آیینه همه ما می‌‌داند آیینه‌ای که هزار نقش زیبا مناسب و برازنده انسان و هزار اندیشه زیبا درخورد کمال و درخشندگی همگان در خود جای داده است و او این همه را با مهارت‌ها و قابلیت‌های خود بدست آورده است زیرا او شکارچی قابلی‌ در هستی‌ است و از توانائی بالایی در این کار برخوردار است. او آمدن خود به هستی‌ را برابر با آمدن همه و راه یافتن همه به درون هستی‌ می‌‌داند زیرا هستی‌ دربانی در جلوی در گذاشته است که راه همه را سد می‌‌کند و این دربان همانا نیاز‌ها و بیچارگی‌ها و باور‌ها و اعتقادات خشک است که همه را ناتوان از دست یافتن به نیکبختی و اسیر آتش یاس و حرمان می‌‌کند. توصیه او نگاه کردن به جمال او و لحظه‌ای خندیدن است تا شکست دربان را و زیبائی جمال و بخت خندان خود را ببینی و چون او شوی، تنها کسی‌ که همواره برای همه آنچه که خود تجربه کرده است را آرزو می‌‌کند
امیر
2018-11-30T00:02:41
درود بر شما همایون جان