گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:باز شد در عاشقی بابی دگر بر جمال یوسفی تابی دگر

❈۱❈
باز شد در عاشقی بابی دگر بر جمال یوسفی تابی دگر
مژده بیداران راه عشق را آنک دیدم دوش من خوابی دگر
❈۲❈
ساخته شد از برای طالبان غیر این اسباب اسبابی دگر
ابرها گر می‌نبارد نقد شد از برای زندگی آبی دگر
❈۳❈
یارکان سرکش شدند و حق بداد غیر این اصحاب اصحابی دگر
سبزه زار عشق را معمور کرد عاشقان را دشت و دولابی دگر
❈۴❈
وین جگرهایی که بد پرزخم عشق شد درآویزان به قلابی دگر
عشق اگر بدنام گردد غم مخور عشق دارد نام و القابی دگر
❈۵❈
کفشگر گر خشم گیرد چاره شد صوفیان را نعل و قبقابی دگر
گر نداند حرف صوفی دان که هست دردهای عشق را بابی دگر
❈۶❈
از هوای شمس دین آموختم جانب تبریز آدابی دگر

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۱۰۴

تصاویر

کامنت ها

عارف
2019-05-26T14:24:01
عشق اگر بدنام گردد غم مخور!بسیار زیبا
همایون
2020-11-22T05:02:32
این غزل مانند یک بیانیه و مانیفست است که در آن جلال دین آشکار میکند که با آمدن شمس و دوستی با او یک فرهنگ کاملن نوینی پایه گذاری میشودزیبایی و عشق تعریف تازه ای پیدا میکند، راه نویی و وهروان نویی و عرفان و تصوف تازه ای پدیدار میگردد که تا کنون نبوده است و اگر هم بوده در دیگری باز شده است و روش کارآمد و برنامه ای جهانی برای انسان و هستی ارمغان آورده شده است