گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ای خیالت در دل من هر سحور می‌خرامد همچو مه یک پاره نور

❈۱❈
ای خیالت در دل من هر سحور می‌خرامد همچو مه یک پاره نور
نقش خوبت در میان جان ما آتش و شور افکند وانگه چه شور
❈۲❈
آتشی کردی و گویی صبر کن من ندانم صبر کردن در تنور
یاد داری کآمدی تو دوش مست ماه بودی یا پری یا جان حور
❈۳❈
آن سخن‌هایی که گفتی چون شکر وان اشارت‌ها که می‌کردی ز دور
دست بر لب می‌زدی یعنی که تو از برای این دل من برمشور
❈۴❈
دست بر لب می‌نهی یعنی که صبر با لب لعلت کجا ماند صبور
رو به بالا می‌کنی یعنی خدا چشم بد را از جمالم دار دور
❈۵❈
ای تو پاک از نقش‌ها وز روی تو هر زمانی یوسفی اندر صدور

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۱۰۵

تصاویر

کامنت ها

همایون
2020-11-23T04:05:22
عناصر عرفان ایرانی جلال دین اینجا در این غزل خود را به نمایش میگذارندخیال به خدا مربوط نمیشود بلکه عنصر انسانی و عرفانی است که شاهی انسان در هستی را پایدار می سازد، روشنایی و نور نیز به انسان و درون انسان مربوط میشود که امروز را به فردایی نو و تازه وصل میکندمستی هم عنصری انسانی و عرفانی است که امروز را به دیروز می پیوندد و شکوه انسان وهستی و شادی و عشق را موجودیت می بخشدو آتش انسان را پهلوان و کارآمد میکند و رخس انسان در هستی را به پا می دارد