گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:راز را اندر میان نه وامگیر بنده را هر لحظه از بالا مگیر

❈۱❈
راز را اندر میان نه وامگیر بنده را هر لحظه از بالا مگیر
تو نکو دانی که هر چیز از کجاست گر خطاها رفت آن از ما مگیر
❈۲❈
روستایی گر بوم آن توام روستایی خویش را رستا مگیر
چون مرا در عشق‌ست ا کرده‌ای خود مرا شاگرد گیر ستا مگیر
❈۳❈
تو مرا از ذوق می‌گیری گلو تا بنالم گویمت آن جا مگیر
سوی بحرم کش که خاشاک توام تو مرا خود لایق دریا مگیر
❈۴❈
از الست آمد صلاح الدین تمام تو ورا ز امروز و از فردا مگیر

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۱۰۶

تصاویر

کامنت ها

mohsen
2014-08-23T00:35:13
خط چهارم "استا کرده ای " و " استا مگیر "
همایون
2020-11-02T01:13:49
گفتگویی رندانه با هستی کل که رازهارا می آفریند و با انسان در میان می نهدهستی بدون راز نمی تواند وجود داشته باشدراز ها از جنس زمان نیستند که بیایند و بروند، بلکه ازلی و ابدی اند، این قوانین علمی ما هستند مای روستایی که همواره کهنه و از کار افتاده میشوند، عاشقان که با رازها سر و کار دارند اوستا ها و جاودانگانند حتی اگر در برابر هستی خاشاک هم باشند ولی جایشان در دریای هستی است و بزرگی هستی شامل حال آنان است و رازورزان آمادگی این بزرگی را دارند زیرا ذوق آنان سرشار از رازآمیزی هستی است