مولانا:راز را اندر میان نه وامگیر بنده را هر لحظه از بالا مگیر
❈۱❈
راز را اندر میان نه وامگیر
بنده را هر لحظه از بالا مگیر
تو نکو دانی که هر چیز از کجاست
گر خطاها رفت آن از ما مگیر
❈۲❈
روستایی گر بوم آن توام
روستایی خویش را رستا مگیر
چون مرا در عشقست ا کردهای
خود مرا شاگرد گیر ستا مگیر
❈۳❈
تو مرا از ذوق میگیری گلو
تا بنالم گویمت آن جا مگیر
سوی بحرم کش که خاشاک توام
تو مرا خود لایق دریا مگیر
❈۴❈
از الست آمد صلاح الدین تمام
تو ورا ز امروز و از فردا مگیر
کامنت ها