گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ز روی تست عید آثار ما را بیا ای عید و عیدی آر ما را

❈۱❈
ز روی تست عید آثار ما را بیا ای عید و عیدی آر ما را
تو جان عید و از روی تو جانا هزاران عید در اسرار ما را
❈۲❈
چو ما در نیستی سر درکشیدیم نگیرد غصه دستار ما را
چو ما بر خویشتن اغیار گشتیم نباشد غصه اغیار ما را
❈۳❈
شما را اطلس و شعر خیالی خیال خوب آن دلدار ما را
کتاب مکر و عیاری شما را عتاب دلبر عیار ما را
❈۴❈
شما را عید در سالی دو بارست دو صد عیدست هر دم کار ما را
شما را سیم و زر بادا فراوان جمال خالق جبار ما را
❈۵❈
شما را اسب تازی باد بی‌حد براق احمد مختار ما را
اگر عالم همه عیدست و عشرت برو عالم شما را یار ما را
❈۶❈
بیا ای عید اکبر شمس تبریز به دست این و آن مگذار ما را
چو خاموشانه عشقت قوی شد سخن کوتاه شد این بار ما را

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۱۲

تصاویر

کامنت ها

منصوری
2009-02-11T17:13:40
منصوری نوشته:خاموشانه در برخی از ابیات مولانا به معنی افیون است.مخدری که صوفیان هنگام سماع استفاده می کردند.برگرفته از فرهنگ اصطلاحات و واژگان طنز از آقای اصلانی.ذیل مدخل”افیونیه”
امین کیخا
2013-06-29T16:08:28
صوفیه برای بدست اوردن خیال که مایه بینش و vision است از منگ یعنی سبزک و نیز می ،سودجسته اند اما به نمونه نگاه مولانا بنگرید در فیه مافیه .مرا گفتند ایا سبزک روا بود درویش را ، گویم که اگر خواجه بودی ( یعنی محمد جانم فدای او) بفرمودی ایشان را گردن زدن و ان خیال دیو بود مولانا از نگاه خواجه کیهان می فرماید درویش حشیشی را دیو گمراه کرده است. در نمونه های ایرانی ارداویراف پیش از رفتن به دیدار هرمز می و منگ خورانده می شود . به ظاهر نزد پیروان راز روایی داشته است ولی نه همه و بیشتر این بزرگان به اگاهی برین و کیهانی دست یافته اند.
همایون
2017-09-01T21:45:47
سخن و کار در این غزل به‌‌‌ هم وصل میشوند سخن گوشه ائ‌ نه چیز از عمل است عید اما برابری ایندوستمجموعه ائ‌ از تجربیات دیرین و فراوان انسان‌ها بصورت عید در میاید و نوروز ما از برجسته‌ترین عید هاستدر روز عید انسان‌ها از واقعیت خود نیست میشوند و واقعیتی یگانه میابند که میتواند کار ساز باشد این تجربه را جلال دین با شمس به‌‌‌ تنهایی بدست آورده است و خود به‌‌‌ تنهائی از نیست به هست راهی‌ باز کرده است و دیگر نیازمند سخن گفتن برای کار کردن نیست و اینگونه حق سکوت و یا خاموشانه ائ‌ گران بها از شمس خود دریافت کرده است
امید وکیل
2022-01-19T00:13:06.5285129
در این غزل مولانا خداوند را با صفت "مکار و عیار" به کار می‌برد.