مولانا:رحم بر یار کی کند هم یار آه بیمار کی شنود بیمار
❈۱❈
رحم بر یار کی کند هم یار
آه بیمار کی شنود بیمار
اشکهای بهار مشفق کو
تا ز گل پر کنند دامن خار
❈۲❈
اکثروا ذکر هادم اللذات
بشنوید از خزان بیزنهار
غار جنت شود چو هست در او
ثانی اثنین اذ هما فی الغار
❈۳❈
ز آه عاشق فلک شکاف کند
ناله عاشقان نباشد خوار
فلک از بهر عاشقان گردد
بهر عشقست گنبد دوار
❈۴❈
نی برای خباز و آهنگر
نی برای دروگر و عطار
آسمان گرد عشق میگردد
خیز تا ما کنیم نیز دوار
❈۵❈
بین که لو لاک ما خلقت چه گفت
کان عشق است احمد مختار
مدتی گرد عاشقی گردیم
چند گردیم گرد این مردار
❈۶❈
چشم کو تا که جانها بیند
سر برون کرده از در و دیوار
در و دیوار نکته گویانند
آتش و خاک و آب قصه گزار
❈۷❈
چون ترازو و چون گز و چو محک
بیزبانند و قاضی بازار
عاشقا رو تو همچو چرخ بگرد
خامش از گفت و جملگی گفتار
کامنت ها