گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:عشق جانست عشق تو جانتر لطف درمان وز تو درمانتر

❈۱❈
عشق جانست عشق تو جانتر لطف درمان وز تو درمانتر
کافری‌های زلف کافر تو گشته ز ایمان جمله ایمانتر
❈۲❈
جان سپردن به عشق آسانست وز پی عشق توست آسانتر
همه مهمان خوان لطف تواند لیک این بنده زاده مهمانتر
❈۳❈
بی‌تو هستند جمله بی‌سامان لیک من بی‌طریق و سامانتر
عشق تو کان دولت ابدست لیک وصل جمال تو کانتر
❈۴❈
تیغ هندی هجر برانست لیک هندی عشق برانتر
هر دلی چارپره در پی توست دل ما صدپرست و پرانتر
❈۵❈
دیدن تو به صد چو جان ارزان عوض نیم جانم ارزانتر
گر چه این چرخ نیک گردانست چرخ افلاک عشق گردانتر
❈۶❈
همه ز افلاک عشق در ترسند وان فلک در غم تو ترسانتر
شمس تبریز همتی می‌دار تا شوم در تو من عجب دانتر

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۱۵۹

تصاویر

کامنت ها

عارف
2019-05-07T19:09:42
با تشکر از تاریخ ما عزیزبه نظرم بهتر است که " تر" های آخر ابیات جدا نوشته شوند و " است" ها کامل. برای مثال "عشق جان است" نه "جانست"
مجید دوایی
2019-11-01T12:37:25
این است فرق فارق مولانا و حافظ البته در مواجهه با عشق!جناب حافظ همواره نالان ز عشق است و جایی شکر همراه با شکایت میکند و جایی از افتادن مشکلها میگوید و بسی نشانه های دیگر است بر تلخی عشق حافظیجناب مولانا اما شادمان ز عشق است و این شادمانی را همه جا جار زده است و عاشقان را بی نباز از شمع و شاهد و می انگوری و افیون میداند و خون غم را بر خویش حلال میشمارداین غزل نیز یکی از آن شاه غزل های اوست در اشاره به شیرینی عشق!!
..
2019-11-01T15:46:08
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش‌است، ...حافظ