مولانا:مطربا عشقبازی از سر گیر یک دو ابریشمک فروتر گیر
❈۱❈
مطربا عشقبازی از سر گیر
یک دو ابریشمک فروتر گیر
چونک در چرخ آردت باده
خانه بر بام چرخ اخضر گیر
❈۲❈
ملک مستی و بیخودی داری
ترک سودای ملک سنجر گیر
مست شو مست کن حریفان را
بار گیر از کمیت احمر گیر
❈۳❈
مستی آمد ز راه بام دماغ
برو اندیشه و ره در گیر
از ره خشک راه بسیارست
کشتیی ساز وین ره تر گیر
❈۴❈
پر برآوردم و بپریدم
ز آنچ خوردم بخور تو هم پر گیر
فارغم همچو مرغ از مرکب
مرکبم را تو لنگ و لاغر گیر
❈۵❈
گر نروید ز خاک هیچ انگور
مستی عشق را مقرر گیر
شیشه گر گر دگر نسازد جام
جام می عشق را میسر گیر
❈۶❈
پاره روح را کند نقشی
گویدت دلبر مصور گیر
توبه کردم دگر نخواهم گفت
توبه مست را مزور گیر
❈۷❈
عاشق و مست و آنگهی توبه
ترک سالوس آن فسونگر گیر
کامنت ها