گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:جاء الربیع و البطر زال الشتاء و الخطر من فضل رب عنده کل الخطایا تغتفر

❈۱❈
جاء الربیع و البطر زال الشتاء و الخطر من فضل رب عنده کل الخطایا تغتفر
اوحی الیکم ربکم انا غفرنا ذنبکم فارضوا بما یقضی لکم ان الرضا خیر السیر
❈۲❈
کم قایلین فی الخفا انا علمنا بره فاجرک لدینا سره لا تشتغل فیما اشتهر
السر فیک یا فتی لا تلتمس ممن اتی من لیس سر عنده لم ینتفع مما ظهر
❈۳❈
انظر الی اهل الردی کم عاینوا نور الهدی لم ترتفع استارهم من بعد ما انشق القمر
یا ربنا رب المنن ان انت لم ترحم فمن منک الهدی منک الردی ما غیر ذا الا غرر
❈۴❈
یا شوق این العافیه کی اضطفر بالقافیه عندی صفات صافیه فی جنبها نطقی کدر
ان کان نطقی مدرسی قد ظل عشقی مخرسی و العشق قرن غالب فینا و سلطان الظفر
❈۵❈
سر کتیم لفظه سیف جسیم لحظه شمس الضحی لا تختفی الا بسحار سحر
یا ساحراء ابصارنا بالغت فی اسحارنا فارفق بنا اودارنا انا حضرنا فی السفر
❈۶❈
یا قوم موسی اننا فی التیه تهنا مثلکم کیف اهتدیتم فاخبرو الا تکتموا عنا الخبر
ان عوقوا ترحالنا فالمن و السلوی لنا اصلحت ربی بالنا طاب السفر طاب الحضر
❈۷❈
ان الهوی قد غرنا من بعد ما قد سرنا فاکشف به لطف ضرنا قال النبی لا ضرر
قالوا ندبر شأنکم نفتح لکم آذانکم نرفع لکم ارکانکم انتم مصابیح البشر
❈۸❈
هاکم معاریج اللقا فیها تداریج البقا انعم به من مستقی اکرم به من مستقر
العیش حقاء عیشکم و الموت حقاء موتکم و الدین و الدنیا لکم هذا جزاء من شکر
❈۹❈
اسکت فلا تکثر اخی ان طلت تکثر ترتخی الحیل فی ریح الهوی فاحفظه کلا لا وزر

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۱۷۸

تصاویر

کامنت ها

همایون
2018-11-16T03:03:42
معلوم نیست چه کسی‌ این غزل را با غزل 1017 که به زبان فارسی است در هم آمیخته و غزل 1172 را ساخته