گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:تو چشم شیخ را دیدن میاموز فلک را راست گردیدن میاموز

❈۱❈
تو چشم شیخ را دیدن میاموز فلک را راست گردیدن میاموز
تو کل را جمع این اجزا مپندار تو گل را لطف و خندیدن میاموز
❈۲❈
تو بگشا چشم تا مهتاب بینی تو مه را نور بخشیدن میاموز
تو عقل خویش را از می نگهدار تو می را عقل دزدیدن میاموز
❈۳❈
تو باز عقل را صیادی آموز چنین بیهوده پریدن میاموز
یتیمان فراقش را بخندان یتیمان را تو نالیدن میاموز
❈۴❈
دل مظلوم را ایمن کن از ترس دل او را تو لرزیدن میاموز
تو ظالم را مده رخصت به تأویل ستیزا را ستیزیدن میاموز
❈۵❈
زبان را پردگی می‌دار چون دل زبان را پرده بدریدن میاموز
تو در معنی گشا این چشم سر را چو گوشش حرف برچیدن میاموز

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۱۸۲

تصاویر

کامنت ها

عبدالعلی کرمانشاهی
2021-04-24T20:06:03
این گونه می رسد که نخستین مصرع مطلع غزل بدین سان باشد: "تو چشم شوخ را دیدن میاموز" که گویا تعبیر "شیخ شوخ" را معنایی محصل، نمی توان یافت الا با تکلفات طویله.
عبدالعلی کرمانشاهی
2021-04-24T20:07:12
اصلاح می گردد:که تعبیر "چشم شوخ" را... الخ.
نادر..
2017-11-30T21:43:05
تو بگشا چشم تا مهتاب بینیتو مه را نور بخشیدن میاموز..