گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:اگر آتش است یارت تو برو در او همی‌سوز به شب فراق سوزان تو چو شمع باش تا روز

❈۱❈
اگر آتش است یارت تو برو در او همی‌سوز به شب فراق سوزان تو چو شمع باش تا روز
تو مخالفت همی‌کش تو موافقت همی‌کن چو لباس تو درانند تو لباس وصل می‌دوز
❈۲❈
به موافقت بیابد تن و جان سماع جانی ز رباب و دف و سرنا و ز مطربان درآموز
به میان بیست مطرب چو یکی زند مخالف همه گم کننده ره را چو ستیزه شد قلاوز
❈۳❈
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید تو یکی نه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروز
که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۱۹۷

تصاویر

کامنت ها

روفیا
2015-07-04T03:52:30
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آیدتو یکی نه ای هزاری تو چراغ خود برافروزدر قلعه الموت میهمان روستاییان بودیم . دوستان از دکه های کوچک دهکده آذوقه هایی خریداری کرده و همچنانکه به سوی قلعه گام بر میداشتند زباله های غیر قابل تجزیه را به یادگار در طبیعت و روستا رها میکردند . خم شدم و پسمانده هایشان را جمع کردم . فکر میکنید واکنش دوستان چه بود ؟با لحنی عاقل اندر سفیه گفتند اووووه ... اینهمه آدم که مراعات نمی کنند ! همه با تمام قوا در حال مصرف و آلودن طبیعت و نابود کردن محیط زیست هستند . چه فایده دارد اگر تو یک تن دل بسوزانی ؟آنروز ها من جوان
روفیا
2015-07-04T04:00:39
آنروزها جوان بودم و بی تجربه . نمیدانستم مولایم بیتی سروده که پس از قرنها پاسخگوی نیاز بشر خواهد بود !در این بیت مولانا ضمن به رسمیت شناختن زندگی اجتماعی انسان و تحت تاثیر جبر محیط بودن خاطر نشان میسازد که این اجتماعی بودن هیچ خدشه ای به فردیت انسان وارد نمی کند و هر کسی مسوول اندیشه ها و رفتار و گفتار خویش است .
معصومه
2015-11-19T22:02:34
همه گم کننده ره را چو ستیزه شد قلاوزاینطوری خونده میشه: هم گم کنند ره را...؟یعنی اگر یک نفر هم در جمعی مخالف بزند، همه را گمراه می کند؟ این معنی با بیت بعد متضاد نیست؟
امین
2016-09-27T22:15:27
من اهل ادب و شعر نیستم ، احتمالا سال به سال به دیوان هیچ شاعری رجوع نکنم الا اینکه به واسطه بیت یا مسرعی کنجکاو شوم که شعر کامل را بخوانم ، و دوباره شعری است از مولانا و دوباره مو بر تنم از باریک بینی و فصاحت راست شد !
قلاوز
2016-02-15T19:33:15
در جواب معصومه اینکه: تضادی نیست. نگفته هر کسی، گفته قلاوز. قلاوز رهبر ارکست هست.
روفیا
2016-02-24T02:31:57
سمانه جان قلاووز جاندر حقیقت پرسش معصومه جان پرسش جالبی است، ایشان می فرمایند پس یک نفر می تواند جمعی را گمراه کند؟ که پاسخش در نیم بیت بعدی نهفته است، اگر رهبر ارکستر جناب ستیزه جو و ستیزه خو باشد که برای فصل کردن آمده باشد نی برای وصل کردن، بلی، یکنفر با نوای ناموزون به مدد قلاووز ستیزه جو میتواند موجب پریشانی کل شود.در بیت بعد نوید می دهد که هر چند بیشینه مردمان به ستیزه برخاسته اند، تو نومید و هراسناک مباش که گر تو چراغ خود بیفروزی ضرورتا از جمعیت پریشان و جنگجو گزندی به تو نخواهد رسید.
ناشناس
2016-02-23T11:09:48
یا حضرت حق
سمانه ، م
2016-02-23T15:05:58
که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهترکه به است یک قد خوش ز هزار قامت کوزبه فرمایش حکیم توسییکی مرد جنگی ، به از سد{صد} هزار،تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آیدتو یکی نه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروزبه همین مانا :یک شمع فروزان به کف قافله سالارتا طاق ثریا ببرد انجمنی رااز ” نیا “
ناشناس
2012-07-18T22:46:48
دقیقا مخالف ضرب المثل "با یه گل بهار نمیشه"
محسن
2014-10-05T09:42:01
مخالف اینه که میگن خلاف جریان رودخانه نمیشه شنا کرد
هادی بهار
2019-12-25T16:31:07
وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَی کَمَا خَلَقْنَاکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍسلامشاید بتوان به آیه فوق هم اشاره کرد و ..
کارما
2020-05-08T03:25:35
تو یکی نه ای، هزاری:به عبارتی هم در زنجیره ی علت و معلول، وقتی یکی روشن شد، چه بسا به سیر تصاعدی، بالاخره به روشنی هزار نفر بینجامد تا چه رسد که آن یک تن قافله سالار جمعی باشد
الهام
2020-05-08T23:46:07
این شعر توسط آقای فرهاد لقایی اجرا شده است لینک مربوطهپیوند به وبگاه بیرونی
کاملیا
2020-02-20T18:07:57
درود بر همه.در پاسخ به امیربدو گفت کای پشت بخت تو کوزکسی از شما زنده مانده ست نوزفردوسی
کاملیا
2020-02-20T18:10:14
با پوزش این پاسخ به محسن گرامی بود نه امیر.
محسن
2019-09-30T21:08:30
سلام به نظر در مصراعِ پایانی «قامتِ کوژ» درست تر هست همانطور که داریم «کوژپُشت» و واژگانِ فارسی را نباید معرب کنیم لطفا اصلاح کنید.
حسن شیخ حسینی
2021-01-15T00:39:27
عجب انرژی دارم میگیرم از این تجربه زیستی مولانا... فردیت... منم آدم هستم... نقش خودم... حسن بودن...
محسن
2020-11-20T00:36:59
به نظرم مهم ترین چیزی که تو این شعر هست حالت امری شعره که با فعل شمع خود برافروختن کل این اشعار به معنا و مفهوم کلی و خاص خود می رسه و دیگه نیازی به هیچ تفسیر و معنی نیست. چون شاید تمام تلاش مولانا برای بیدار کردن ما باشه تا اینکه معما بزاره جلومون و بگه حلش کنید
امین
2021-03-05T03:31:15
سلام بنظر من اگر جای مصرع ها را مثل زیر کمی جابجا کرد معنی شعر بهتر درک شود.اگر فکر می کنید اشتباه می‌کنم لطفاً بگید.ممنون.اگر آتش است یارت تو برو در او همی‌سوزبه شب فراق سوزان تو چو شمع باش تا روزتو مخالفت همی‌کش تو موافقت همی‌کنچو لباس تو درانند تو لباس وصل می‌دوزبه موافقت بیابد تن و جان سماع جانیز رباب و دف و سرنا و ز مطربان درآموزبه میان بیست مطرب چو یکی زند مخالفهمه گم کننده ره را چو ستیزه شد قلاوزتو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آیدتو یکی نه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروزکه یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهترکه به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز
امین
2021-03-05T03:34:57
ببخشید فاصله بین مصرع ها حذف شد-----اگر آتش است یارت تو برو در او همی‌سوزبه شب فراق سوزان تو چو شمع باش تا روزتو مخالفت همی‌کش تو موافقت همی‌کن--------چو لباس تو درانند تو لباس وصل می‌دوزبه موافقت بیابد تن و جان سماع جانی---------ز رباب و دف و سرنا و ز مطربان درآموزبه میان بیست مطرب چو یکی زند مخالف----------همه گم کننده ره را چو ستیزه شد قلاوزتو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید-----------تو یکی نه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروزکه یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهترکه به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز
امیر محمد بهرامیان
2020-07-09T20:59:18
میبینم بعضی دوستان میگن که شعر مخالف فلان ضرب المثل هست یا مخالف فلال سخن هست دوستان ما قرار نیست شعر حضرت مولانا رو با یک ضرب المثل بسنجیم بلکه باید این شعر معیار قرار داده بشه و اون مطالب بر اساس این اشعار رد یا قبول بشوند پس بهتره بگیم فلان ضرب المثل خلاف این شعر هست نه این شعر خلاف اون ضرب المثل
راضیه
2020-06-03T13:37:37
تو یکی نه‌ای، هزاری... بسیار واضح و شفاف مولوی داره میگه نا امید نشو از روشن کردن یک چراغ در تاریکی(چراغ خود) تو هزاری(یعنی خودت رو دست کم نگیر تو بسیاری)
مجتبی.ب
2020-10-20T22:05:38
سلام عزیزان.بنظرم این دو جمله در بیت 5 باهم تضاد دارند!اگر اینطور نیست لطف میکنید به من توضیح دهید:(...مگو...زصلح من چه آید)معنای صلح میدهد(...تو چراغ خود برافروز)معنای جداکردن راه از دیگران میدهدمشتاق پاسخهایتان هستمسپاسگزارم.
nabavar
2020-10-21T01:28:22
گرامی مجتباتو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آیدتو یکی نه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروزبه نظر جز همبستگی سخن دیگری نیست، این {تو} خطاب به همه است. می گوید:اگر کشمکشی می بینید خودتان را مصلح تنها ندانید که اگر هر کسی به تنهایی قد علم کند جمع تنهاها هزاران می شود.
حمید رضا۴
2020-10-21T21:34:49
درود به ناباور و مجتبای گرامی،تو یکی، نه‌ای هزاری، تو چراغ خود برافروزبه نگر من “ هزار“ در این مصرع دلالت به “همه“ در مصرع پیشین و “هزار مرده“ و “هزار قامت کوز“ در بیت آخر می کند.برداشت من اینست که تو “منحصر به فرد“ هستی و جزئی از آن “هزار“ها نیستی، پس تو کار درست خودت را انجام بده.در این جهان کمابیش همه شیفته “باور“های خود هستند و با احساساتی شدن، در جنگ با دیگران. اما شما ناباور عزیز با مهربانی چراغ خود را برافروخته اید. چشم من هر روز به دنبال نوشته های شماست تا بهره ای ببرم. در چند سال اخیر از شما بسیار آموخته ام. از شما سپاسگزارم.
nabavar
2020-10-22T00:05:54
گرامی حمید رضاتا مرا شمع، درین مهد ادب می شُمَریخوش نسیمی، زِ درِ کلبه ی دل می گذریسپاس از مهرِ شما
nabavar
2020-10-21T23:19:42
گرامی محمد رضادر لغتنامه [آنایی] را جاهل احمق یا جهالت و حماقت معنا کرده است
امیر ارسلان
2020-10-25T16:12:57
این شعر مرا به یاد مفهوم اثر پروانه‌ای می‌ندازه. کوچکترین اقدامات نیز تاثیر گذارند.
ریحانه
2020-08-15T13:37:07
سلامکوز یک واژه فارسی ست و از کوزه میاد و یعنی مثل کوزه خمیده.
Polestar
2020-09-20T15:45:37
مولوی مگه وحی منزله که همه چی باید با این سنجیده بشن؟!
ریحان
2017-07-16T20:54:35
سلام .من بیت (به موافقت بیاید تن و جان سماع جانی....) رو خوب متوجه نمیشم . ممکنه یه معنی ساده و روان ازین بیت لطف کنید بگید . ممنون.
امیر
2018-10-06T09:01:46
در مورد بیت به موافقت بیابد تن و جان سماع جانی /ز رباب و دف و سرنا و ز مطربان بیاموز ساز ها هر کدام در موافقت و هماهنگی باهم است که ملودی و موسیقی می سازند و این هنر مطربان است که چنین هماهنگی ایجاد می کنند و با این موسیقی است که جان آدمی به رقص و سماع در می آید . از مخالف نوازی انتظار هنر نمی توان داشت . ما نیز باید هر یک ساز موافق خود را بنوازیم و در این سماع جانی همراه شویم .جنگ ساز مخالف است . چراغ خاموش ساز مخالف است . ...
نادر..
2018-08-08T18:40:12
درود.. علی جانبرداشتی بود از این بیت زیبای مولوی:جمله گل‌ها صلح جو و خار بدخو جنگ جوخیز ای وامق تو باری عهد عذرا تازه کن
علی
2018-08-08T07:31:26
آقا نادر لطفا مثال بیاورید در مورد اینکه گفتید از نگاه مولانا گل نماد صلح جویی است
نادر..
2018-06-01T20:07:24
ستیزه جوییِ قلاووز را می توان چاره کرد؛ اما اگر ستیزه جویی قلاووز باشد، گمراهی فراگیر می شود..از نگاه مولوی گل مظهر صلح جویی و خار بدخو مظهر جنگ جویی است
روفیا
2018-06-02T10:00:50
درود نادر جان از یک جهت با شما هم رایم. اگر از زاویه نگاه وحدت وجودی نگاه کنیم هر کدام از ما هزاران و بلکه بی نهایتیم :نقش من از چشم تو آواز دادکه منم تو تو منی در اتحادشاید بقیه عناصر، مراحل گوناگون تکامل وجودی خود ما باشند از آنرو که روح واحدی از جنس هستی در همه ما جریان دارد. ولی آنجا که می گوید « تو چراغ خود برافروز »، دارد بر فردیت individuality ما تاکید می کند، یعنی می گوید تو دارای تشخص و تفردی هستی که تو را از سایر موجودات جدا می کند. تو یک نفری، هزاران نفر نیستی! بنابراین گویا خوانش نخست آنطور که 7 گرامی گفتند مراد مولانا باشد.من هم همیشه آنگونه می خواندم ولی در کانال تلگرام شمس و مولانا جای ویرگول بر معنای دوم صحه می گذاشت.
نادر..
2018-06-02T11:06:56
روفیا جان، سپاس از روشن گری و بیان دلنشینتان ..به گمان من اگر مولوی قصد داشت تنها اهمیت و جایگاه فردیت ما را در این بیت مطرح نماید، بهتر بود اینگونه می سرود:تو یکی، نه آن هزاری، تو چراغ خود برافروزاما دوست دارم با نوع خوانش دوم، این برداشت را داشته باشم که علاوه بر حفظ مفهوم زیبای فوق، به نوعی بر "میزان" تاثیر گذاری عملکرد من در مقابل آن هزار نیز تاکید مشخصی نموده و امیدواری نیز می دهد..
۷
2018-06-01T19:49:56
اولی با توجه به بیت بعدیولی هر دو خوانش به نظر درست است.اگر فکر میکنیتو یکی(تو یک تن هستی)نه ای هزاری(و نه هزار تن)
نادر..
2018-06-01T19:32:49
سلام روفیا جانمن شکل دوم را دوست دارمحتی اگر اینگونه می بود بیشتر دوست می داشتم:تو هزارها هزاری، ...
روفیا
2018-06-01T10:46:08
شما این نیم بیت را چگونه می خوانید؟تو یکی، نیی هزاری، تو چراغ.... یا تو یکی نیی، هزاری، تو چراغ... ؟؟
علی عابد
2021-10-03T03:07:56.0380702
بیت بعد منظور رو میرسونه. میگه تو یکی نیستی، هزارتایی که یک چراغ روشن از هزارتا خاموش بهتر است
ستارک s.khoshnevis@yahoo.com
2021-11-27T10:11:15.6200091
دوستان گرامی کدام خوانش درست هست؟  ... تو «چراغِ خود» برافروز... یا ... تو چراغ، خود، برافروز...  سپاس
ملیکا رضایی
2021-11-30T18:40:34.6096256
تا آنجا که میدانم و خود میپندارم با توجه به بیت بعد تو چراغِ خود بر افروز باید درست تر باشد اگر معنی را توجه کنیم ؛  بزرگان نیز نظری دهند و بهره ای بریم ... :)
محمد حارث محمدی
2022-04-02T00:46:27.5664916
آیا میشود کلمه کوز را در مصرع اخیر توضیح دهید ؟
رضا از کرمان
2022-04-02T10:03:30.289323
سلام اقای محمدی عزیز    کوز عزیزم به معنی کسی است که کمرش خمیده شده واحتمالا با کلمه گوژ پشت برخورد داشته اید به همین معناست ومولانا میگه شما به دیگران کار نداشته باشین که چکار میکنند شما موظف هستید که کار درست رو انجام بدین واز صلح وآشتی شما با اتفاقات اطراف زندگی است که شکوفایی در شما ایجاد میشه ونگاه کردن به رفتار دیگران ملاک نیست و به عنوان مثال میفرمایند ارزش یک قامت صاف ازهزاران قامت خمیده  بیشتره  وهمینطور ارزش یک چراغ روشن از هزاران چراغ خاموش.   در بیت اول هم نکته جالب اینه که ما باید در دل تاریکیهای زندگی وفراق حضرت دوست  رفتاری مشابه شمع داشته باشیم وتا طلوع صبح وروشنایی  وزنده شدن به حضور خداوند در درونمان بسوزیم  و‌راهمان رابا این روشنایی پیدا کنیم وشاید به جرات بشه گفت این یکی از بهترین غزلیات مولاناست که بنده به نوبه خودم از اون بسیار لذت میبرم شاد وخرم باشید
مسعود کریمی
2022-04-20T02:12:19.2115734
از یک زاویه می توان جواب داد: بله اما چرا؟ مولانا در بیتی می گوید کا اگر رهبر گروه موسیقی گروه را به اشتباه بکشاند همه گم کنند ره را و در بیت بعد همانهایی که ره را گم کرده اند را نکوهش می کند و می گوید تو نگو حالا که همه اشتباه می زنند من هم بزنم،تو درست بنواز، شاید با درست نواختن تو ،یک گروه به هماهنگی رسید.
علی رشیدپور
2022-04-29T10:46:32.0797176
هیچ مخالفتی با مثل معروفی که فرمودید ندارد این شعر تاکید بر اهمیت فرد واحد است و به نحوی امیدبخش است. وضرب المثل مذکور از تعمیم چیزی به کل بر حذر می دارد .
علی رشیدپور
2022-04-29T10:48:45.4507306
مشخصا قرائت دومی صحیح است
علی رشیدپور
2022-04-29T10:54:41.8853764
به نظر من قرائت دومی به معنی اینکه خودت را یک نفر نبین تو هزار نفری چرا که مثل چراغی روشن که حتی از هزار چراغ خاموش بهتر است تو برتری داری. بنا بر این به نظر من صحت شکل اول بعید است.
سید مرتضی عمادیان
2022-06-22T22:30:01.7971223
در جواب " باید بسوزیم و بسازیم" در کنار "حدیث بیخبران است با زمانه بساز، زمانه با تو نسازد تو با زمانه ستیز" میشه از این شعر استفاده کرد. خیلی عالی
جمشید حیدری
2022-10-15T17:18:01.9710755
بیشتر به نظر می‌رسد در مخالفت با ضرب‌المثل "خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو" باشد. 
حسن جلالی زاده
2022-11-21T00:01:45.9090929
اساسا راه معنویت دو مشخصه بی نظیر دارد. یکی این که مثل شنا کردن بر خلاف جهت آب است  و دوم اینکه کاملا انفرادی است و به هیچ وجه شکل یک هنجار اجتماعی را بخود نمی گیرد چرا که عرفاعمیقا جمع را در گمراهی و در تاریکی در حال کور مال کور مال کردن می دانند و اگر سالک در راه خویش سخت استوار باشد چون چراغی می‌شود که هیبت تاریکی را میشکند منش و کیش جماعت به مثال بیست مطرب برای رسیدن به هدف، مانند سکون  حواس، جهت خواباندن ماست  و تنها ساز مخالف است که این خواب را آشفته می کند هیبت تاریکی را حتی یک کرم شب تاب نیز در هم  می‌شکند و دریغ از ما خفتگان که خویش را بیدار میپنداریم
عبدالسلام ملاح نسب
2022-11-25T04:56:39.5619353
مخاطب چو چراغ خود برافروز انسان مرددی هست که متمایل به انجام تغییری هست که اون فرد تشویق میشه  و مخاطب با یک گل بهار نمیشه فرد منزوی هست که کنار نشسته تا بقیه همه چیز رو به تنهایی درست کنن و میگه با تک چراغ اون دنیا روشن نمیشه      
شاهر وطندوست
2022-12-12T16:10:25.241499
قلاووز همان قلاویز در فارسی می‌باشد که معنای آن پیشرو و رهبر است و در اینجا منظور رهبر نوازندگان (رهبر ارکستر) می‌باشد ، قلاویز ابزاریست که داخل سوراخی را که با مته ایجاد شده رزوه میزند تا پیچ بسته شود در واقع کار پیشرو و راه باز کن انجام میدهد. ضرب المثل ترکی با قلاووز (قلوز،ghèlõz) : قلوزو قارقا اولانین بورنو آشغالدان چیخماز (کسیکه راهنمایش کلاغ باشد دماغش از آشغال بیرون نمیاد) (کنایه از انتخاب راهنمای نامناسب)  
رستم وهاب زاده
2023-04-07T11:14:56.4180045
سلام  چو لباس تو‌ درانند لباس وصل می دوز  یا  چو لباس تو دراند تو لباس وصل می دوز          
Naghmeh ilbeigi
2023-05-30T11:19:39.0770538
من این بیت را از این شعر ، از معلمم یادگاری گرفتم. و وقتی معنی شعر را می فهمید واقعا درک می کنید که چقدر با ظرافت جملات پند آموز در آن پنهان شدند. تو مگو  به جنگند و ز صلح من چه آید تو یکی نه ای، هزاری تو چراغ خود برافروز
فرهود
2023-10-01T20:07:08.2711237
به میان بیست مطرب چو یکی زند مخالف/ همه گم‌کنند ره را چو ستیزه شد قلاوز چند اصطلاح موسیقی در این بیت هست: ره یعنی مقام (یا شاید آهنگ)  مخالف زدن: تغییر مقام (یا شاید در اینجا اشتباه زدن) چه رَه بود این که زد در پرده مطرب؟ (حافظ) قلاوز (رهبر دسته نوازندگان که نوازندگان باید پیوسته به او توجه می‌کرده‌اند در عکس برخی از گروه‌های موسیقی دوره قاجار که مانده است در کنار نوازندگان و خواننده، شخصی هم دیده می‌شود که طوری می‌نشسته که نوازندگان او را ببینند منبعی ندیده‌ام که رهبری به چه شکل بوده مسلما از سایرین تجربه بیشتری داشته و شاید گاهی با گروه ساز می‌زده است یا شاید همیشه بدون ساز بوده است عکس نمونه‌ای را در اینجا می‌گذارم  از نوازندگان دوره قاجار؛ نفر آخر سمت راست احتمالا قلاوز بوده و نفر آخر سمت چپ خواننده ) البته شیوه موسیقی در زمان مولوی با دوره‌های اخیر متفاوت بوده است. آن‌طور که سلطان ولد در شعری گفته‌است مولوی پول زیادی را صرف پرداخت به نوازندگان می‌کرده است طوری که سلطان ولد می‌گوید برای مطرب‌ها در مجلس سماع مولانا رمقی باقی نمی‌مانده است و خواننده دیگر توان خواندن نداشته است اما مولانا همچنان چرخ می‌زده و سماعش ادامه داشته است. سلطان ولد می‌گوید در قونیه قوالی (خواننده‌ای) نمانده بود که گلویش از زیاد خواندن نگرفته باشد. سیم و زر را به مطربان می‌داد هرچه بودش ز خان و مان می‌داد یک نفس بی‌ سماع و رقص نبود روز و شب لحظه‌ای نمی‌آسود تا حدی که نماند قوّالی کو ز گفتن نگشت چون لالی همه‌شان را گلو گرفت از بانگ جمله بیزار گشته از زر و دانگ (ولدنامه)   ضمنا قلاوز رهبر کاروان هم معنی می‌دهد که راه را به کاروانیان نشان می‌داده است.