گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:نیست در آخرزمان فریادرس جز صلاح الدین صلاح الدین و بس

❈۱❈
نیست در آخرزمان فریادرس جز صلاح الدین صلاح الدین و بس
گر ز سر سر او دانسته‌ای دم فروکش تا نداند هیچ کس
❈۲❈
سینه عاشق یکی آبیست خوش جان‌ها بر آب او خاشاک و خس
چون ببینی روی او را دم مزن کاندر آیینه زیان باشد نفس
❈۳❈
از دل عاشق برآید آفتاب نور گیرد عالمی از پیش و پس

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۲۱۰

تصاویر

کامنت ها

همایون
2020-11-04T22:58:31
صلاح دین یا شمس همان سینه عاشق است که چون آبی روان در هستی جاری است که میرآب آن کسی است که به فرمان این غزل نباید نامش برده شودسرّ سرّ این فریاد رس، و میرآفتاب دل همان کسی است که نباید نام او برده شود چون آنوقت شخصی میشود و یکنفر بت میشود و موضوع عوضی دریافت میشود و عظمت این معنی بهم میریزد چون هرچند این غزل سرّ بزرگی را که فریاد رس آخر و تنها فریاد رس است بسادگی بیان میکند ولی با اشاره به نام صلاح دین از آن میگذرد تا شنونده خود دریابد و به این حس بزرگ خود که بیرون از اوست ولی در دل او جای دارد نزدیک شود