مولانا:ای روترش به پیشم بد گفتهای مرا پس مردار بوی دارد دایم دهان کرکس
❈۱❈
ای روترش به پیشم بد گفتهای مرا پس
مردار بوی دارد دایم دهان کرکس
آن گفته پلیدت در روی شدت پدیدت
پیدا بود خبیثی در روی و رنگ ناکس
❈۲❈
ما راست یار و دلبر تو مرگ و جسک میخور
هین کز دهان هر سگ دریا نشد منجس
بیت القدس اگر شد ز افرنگ پر از خوکان
بدنام کی شد آخر آن مسجد مقدس
❈۳❈
این روی آینهست این یوسف در او بتابد
بیگانه پشت باشد هر چند شد مقرنس
خفاش اگر سگالد خورشید غم ندارد
خورشید را چه نقصان گر سایه شد منکس
❈۴❈
ضحاک بود عیسی عباس بود یحیی
این ز اعتماد خندان وز خوف آن معبس
گفتند از این دو یا رب پیش تو کیست بهتر
زین هر دو چیست بهتر در منهج مؤسس
❈۵❈
حق گفت افضل آنست کش ظن به من نکوتر
که حسن ظن مجرم نگذاردش مدنس
تو خود عبوس گینی نه از خوف و طمع دینی
از رشک زعفرانی یا از شماتت اطلس
❈۶❈
این دو به کار ناید جز ناروا نشاید
ای وای آن که در وی باشد حسد مغرس
واهل ز دست او را تبت بس است او را
هر کو عدوی مه شد ظلمات مر ورا بس
❈۷❈
اعدات آفتابا میدان یقین خفاشند
هم ننگ جمله مرغان هم حبس لیل عسعس
ابتر بود عدوش وان منصبش نماند
در دیده کی بماند گر درفتد در او خس
کامنت ها