گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:چه دارد در دل آن خواجه که می‌تابد ز رخسارش چه خوردست او که می‌پیچد دو نرگسدان خمارش

چه دارد در دل آن خواجه که می‌تابد ز رخسارش
چه خوردست او که می‌پیچد دو نرگسدان خمارش
❈۱❈
چه باشد در چنان دریا به غیر گوهر گویا چه باتابست آن گردون ز عکس بحر دربارش
به کار خویش می‌رفتم به درویشی خود ناگه مرا پیش آمد آن خواجه بدیدم پیچ دستارش
❈۲❈
اگر چه مرغ استادم به دام خواجه افتادم دل و دیده بدو دادم شدم مست و سبکسارش
بگفت ابروش تکبیری بزد چشمش یکی تیری دلم از تیر تقدیری شد آن لحظه گرفتارش
❈۳❈
مگر آن خواب دوشینه که من شوریده می‌دیدم چنین بودست تعبیرش که دیدم روز بیدارش
شب تیره اگر دیدی همان خوابی که من دیدم ز نور روز بگذشتی شعاع و فر انوارش
چه خواجست این چه خواجست این بنامیزد بنامیزد
هزاران خواجه می‌زیبد اسیر و بند دیدارش
❈۴❈
کجا خواجه جهان باشد کسی کو بند جان باشد چو او بنده جهان باشد نباشد خواجگی یارش

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۲۲۲

تصاویر

کامنت ها

کوروش
2018-03-06T12:18:41
مصراع دوم بیت دوم ".. چه تابان است آن گردون ز عکس بحر دربارش"صحیح هست.ممنون