مولانا:امروز خوش است دل که تو دوش خون دل ما بخوردهای نوش
❈۱❈
امروز خوش است دل که تو دوش
خون دل ما بخوردهای نوش
ای دوش نموده روی چون ماه
و امروز هزار شکل و روپوش
❈۲❈
دل سجده کنان به پیش آن چشم
جان حلقه شده به پیش آن گوش
هر لحظه اشارتی که هش دار
هش میخواهی ز مرد بیهوش
❈۳❈
سرنای توام مرا تو گویی
من در تو فرودمم تو مخروش
از بیم تو گشته شیر گربه
در خاک خزیده صبر چون موش
❈۴❈
هر ذره کنار اگر گشاید
خورشید نگنجد اندر آغوش
خورشید چو شد تو را خریدار
ای ذره به نقد نسیه بفروش
❈۵❈
باقی غزل مگو که حیفست
ما در گفتار و دوست خاموش
لیکن چه کنم که رسم کهنهست
دریا خاموش و موج در جوش
کامنت ها