گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:می‌گفت چشم شوخش با طره سیاهش من دم دهم فلان را تو درربا کلاهش

❈۱❈
می‌گفت چشم شوخش با طره سیاهش من دم دهم فلان را تو درربا کلاهش
یعقوب را بگویم یوسف به قعر چاهست چون بر سر چه آید تو درفکن به چاهش
❈۲❈
ما شکل حاجیانیم جاسوس و رهزنانیم حاجی چو در ره آید ما خود زنیم راهش
ما شاخ ارغوانیم در آب و می‌نماییم با نعل بازگونه چون ماه و چون سپاهش
❈۳❈
روباه دید دنبه در سبزه زار و می‌گفت هرگز کی دید دنبه بی‌دام در گیاهش
وان گرگ از حریصی در دنبه چون نمک شد از دام بی‌خبر بد آن خاطر تباهش
❈۴❈
ابله چو اندرافتد گوید که بی‌گناهم بس نیست ای برادر آن ابلهی گناهش
ابله کننده عشقست عشقی گزین تو باری کابله شدن بیرزد حسن و جمال و جاهش
❈۵❈
پای تو درد گیرد افسون جان بر او خوان آن پای گاو باشد کافسون اوست کاهش
حلق تو درد گیرد همراه دم پذیرد خود حلق کی گشاید بی‌آه غصه کاهش
❈۶❈
تا پیشگاه عشقش چون باشد و چه باشد چون ما ز دست رفتیم از پای گاه جاهش
تا چه جمال دارد آن نادره مطرز که سوخت جان ما را آن نقش کارگاهش
❈۷❈
ز اندیشه می‌گذارم تا خود چه حیله سازم با او که مکر و حیله تلقین کند الهش
آن کس که گم کند ره با عقل بازگردد وان را که عقل گم شد از کی بود پناهش
❈۸❈
نی ما از آن شاهیم ما عقل و جان نخواهیم چه عقل و بند و پندش چه جان و آه آهش
مستی فزود خامش تا نکته‌ای نرانی ای رفته لاابالی در خون نیکخواهش

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۲۶۴

تصاویر

کامنت ها

پیرایه یغمایی
2014-11-04T15:14:57
می گفت چشم شوخش، با طرۀ سیاهشمن دم دهم فلان را، تو درربا کلاهشدم دادن: فریفتن، کسی را به قصد توطئه‌ای سرگرم کردن. اکنون بیشتر گپ دادن گویند.
امین کیخا
2013-04-28T12:37:27
کابل از لغت اوستایی کول گرفته شده است به معنی گود و سر زمین با تلاقی ودر حال حاضر به ترکی کول گود معنی میدهد و به خوزستانی قول یعنی گود