گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:عیسی روح گرسنه‌ست چو زاغ خر او می‌کند ز کنجد کاغ

❈۱❈
عیسی روح گرسنه‌ست چو زاغ خر او می‌کند ز کنجد کاغ
چونک خر خورد جمله کنجد را از چه روغن کشیم بهر چراغ
❈۲❈
چونک خورشید سوی عقرب رفت شد جهان تیره رو ز میغ و ز ماغ
آفتابا رجوع کن به محل بر جبین خزان و دی نه داغ
❈۳❈
آفتابا تو در حمل جانی از تو سرسبز خاک و خندان باغ
آفتابا چو بشکنی دل دی از تو گردد بهار گرم دماغ
❈۴❈
آفتابا زکات نور تو است آنچ این آفتاب کرد ابلاغ
صد هزار آفتاب دید احمد چون تو را دیده بود او مازاغ
❈۵❈
زان نگشت او بگرد پایه حوض کو ز بحر حیات دید اسباغ
آفتابت از آن همی‌خوانم که عبارت ز تست تنگ مساغ
❈۶❈
مژده تو چو درفکند بهار باغ برداشت بزم و مجلس و لاغ
کرده مستان باغ اشکوفه کرده سیران خاک استفراغ
❈۷❈
حله بافان غیب می‌بافند حله‌ها و پدید نیست پناغ
کی گذارد خدا تو را فارغ چون خدا را ز کار نیست فراغ
❈۸❈
صد هزاران بنا و یک بنا رنگ جامه هزار و یک صباغ
نغزها را مزاج او مایه پوست‌ها را علاج او دباغ
❈۹❈
لعل‌ها را درخش او صیقل سیم و زر را کفایتش صواغ
بلبلان ضمیر خود دگرند نطق حس پیششان چو بانگ کلاغ
❈۱۰❈
بس که همراز بلبلان نبود آنک بیرون بود ز باغ و ز راغ

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۳۰۰

تصاویر

کامنت ها

..
2020-09-21T12:15:48
آفتابا زکاتِ نور تو استآنچ این آفتاب کرد ابلاغآفتابت از آن همی‌خوانمکه عبارت ز تست تنگ مساغ..