مولانا:رو رو که نهای عاشق ای زلفک و ای خالک ای نازک و ای خشمک پابسته به خلخالک
❈۱❈
رو رو که نهای عاشق ای زلفک و ای خالک
ای نازک و ای خشمک پابسته به خلخالک
با مرگ کجا پیچد آن زلفک و آن پیچک
بر چرخ کجا پرد آن پرک و آن بالک
❈۲❈
ای نازک نازکدل دل جو که دلت ماند
روزی که جدا مانی از زرک و از مالک
اشکسته چرا باشی دلتنگ چرا گردی
دل همچو دل میمک قد همچو قد دالک
❈۳❈
تو رستم دستانی از زال چه میترسی
یا رب برهان او را از ننگ چنین زالک
من دوش تو را دیدم در خواب و چنان باشد
بر چرخ همیگشتی سرمستک و خوش حالک
❈۴❈
میگشتی و میگفتی ای زهره به من بنگر
سرمستم و آزادم ز ادبارک و اقبالک
درویشی وانگه غم از مست نبیذی کم
رو خدمت آن مه کن مردانه یکی سالک
❈۵❈
بر هفت فلک بگذر افسون زحل مشنو
بگذار منجم را در اختر و در فالک
من خرقه ز خور دارم چون لعل و گهر دارم
من خرقه کجا پوشم از صوفک و از شالک
❈۶❈
با یار عرب گفتم در چشم ترم بنگر
میگفت به زیر لب لا تخدعنی والک
میگفتم و میپختم در سینه دو صد حیلت
میگفت مرا خندان کم تکتم احوالک
❈۷❈
خامش کن و شه را بین چون باز سپیدی تو
نی بلبل قوالی درمانده در این قالک
کامنت ها