گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:این بوالعجب کاندر خزان شد آفتاب اندر حمل خونم به جوش آمد کند در جوی تن رقص الجمل

❈۱❈
این بوالعجب کاندر خزان شد آفتاب اندر حمل خونم به جوش آمد کند در جوی تن رقص الجمل
این رقص موج خون نگر صحرا پر از مجنون نگر وین عشرت بی‌چون نگر ایمن ز شمشیر اجل
❈۲❈
مردار جانی می‌شود پیری جوانی می‌شود مس زر کانی می‌شود در شهر ما نعم البدل
شهری پر از عشق و فرح بر دست هر مستی قدح این سوی نوش آن سوی صح این جوی شیر و آن عسل
❈۳❈
در شهر یک سلطان بود وین شهر پرسلطان عجب بر چرخ یک ماهست بس وین چرخ پرماه و زحل
رو رو طبیبان را بگو کان جا شما را کار نیست کان جا نباشد علتی وان جا نبیند کس خلل
❈۴❈
نی قاضیی نی شحنه‌ای نی میر شهر و محتسب بر آب دریا کی رود دعوی و خصمی و جدل

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۳۳۴

تصاویر

کامنت ها

همایون
2017-11-11T02:11:13
شهر دل‌ همیشه بهار همیشه فراوانی جلال دین اهل این شهر است و از شهر خود تعریف میکند نه بیماری نه دکتر نه کمبود و مرگ پر از شادی و شیرینی‌