گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم

❈۱❈
بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم
هفت اختر بی‌آب را کاین خاکیان را می خورند هم آب بر آتش زنم هم بادهاشان بشکنم
❈۲❈
از شاه بی‌آغاز من پران شدم چون باز من تا جغد طوطی خوار را در دیر ویران بشکنم
ز آغاز عهدی کرده‌ام کاین جان فدای شه کنم بشکسته بادا پشت جان گر عهد و پیمان بشکنم
❈۳❈
امروز همچون آصفم شمشیر و فرمان در کفم تا گردن گردن کشان در پیش سلطان بشکنم
روزی دو باغ طاغیان گر سبز بینی غم مخور چون اصل‌های بیخشان از راه پنهان بشکنم
❈۴❈
من نشکنم جز جور را یا ظالم بدغور را گر ذره‌ای دارد نمک گیرم اگر آن بشکنم
هر جا یکی گویی بود چوگان وحدت وی برد گویی که میدان نسپرد در زخم چوگان بشکنم
❈۵❈
گشتم مقیم بزم او چون لطف دیدم عزم او گشتم حقیر راه او تا ساق شیطان بشکنم
چون در کف سلطان شدم یک حبه بودم کان شدم گر در ترازویم نهی می دان که میزان بشکنم
❈۶❈
چون من خراب و مست را در خانه خود ره دهی پس تو ندانی این قدر کاین بشکنم آن بشکنم
گر پاسبان گوید که هی بر وی بریزم جام می دربان اگر دستم کشد من دست دربان بشکنم
❈۷❈
چرخ ار نگردد گرد دل از بیخ و اصلش برکنم گردون اگر دونی کند گردون گردان بشکنم
خوان کرم گسترده‌ای مهمان خویشم برده‌ای گوشم چرا مالی اگر من گوشهٔ نان بشکنم
❈۸❈
نی نی منم سرخوان تو سرخیل مهمانان تو جامی دو بر مهمان کنم تا شرم مهمان بشکنم
ای که میان جان من تلقین شعرم می کنی گر تن زنم خامش کنم ترسم که فرمان بشکنم
❈۹❈
از شمس تبریزی اگر باده رسد مستم کند من لاابالی وار خود استون کیوان بشکنم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۳۷۵

تصاویر

کامنت ها

زنده دل
2015-03-28T09:26:14
در برخی نسخه ها این ابیات آورده شده ، آیا مربوط به این غزل مولانا است ؟امروز سرمست آمدم، تا دیــــــر را ویران کنمگرز فریدونی کشــم ،ضحّــــاک را سر بشکنماین بار سرمست آمدم ، تا جام و ساغر بشکنمساقی ومطرب هردو را، من کاسه سر بشکنمگر کژ بسویم بنگرد گـــــــوش فلک را بر کنمگر طعنه بر جــــــــــانم زند دندان اختر بشکنمچون رو به معراج آورم ازهفت کشوربگذرمچون پای برگردون نهم نه چرخ و چنبربشکنمگر محتسب جوید مـــــرا تا در رهی کوبد مرامن دست وپایش درزمان با فرق ودندان بشکنمگر شمس تبریزی مــرا گوید که هی آهسته شوگویم که مـــــــن دیوانه ام این بشکنم آن بشکنم
سپهر
2016-12-21T14:27:57
با سلام به فرهنگ دوستاناگر در بیت 7 کلمه «گیرم» را صحیح بدانیم، شاید بتوان آن را چنین تحلیل کرد: کلمه «نمک» در این بیت می‌بایست دوبار تکرار می‌شده به این شکل؛ گر ذره‌ای دارد نمک، با شکستن آن نمک گیر خواهم شد. اما مولانا با فصاحت تمام کلمه نمک را به عنوان مرکز ثقل بیت یک‌بار اما در دو نقش به‌کار برده است.
سپهر
2016-12-21T14:30:45
با سپاس و پوزشدر نظر قبل آدرس سایت اشتباه درج شده بود
ارد ایرانی
2016-02-17T19:08:54
غزل (این بار سر مست أمدم تا جام وساغر بشکنم) این چکامه شور انگیز را استاد بزرگ شجریان در کانادا اجرا کرده اند، در اینترنت اگر (گرز فریدونی ) را سرچ کنید میتوانید ببینید وبشنوید. فوق العاده است.
ali tarefi
2016-01-24T13:10:48
بسیار زیباست،این غزل زیبا را استاد شهرام ناظری اجرا کرده اند،بسیار سپاس گذارم از زحمات شما
کامران کمیلی پور
2012-04-16T09:16:35
با سلامدر بیت 7 بر اساس قرائت صوتی دکتر سروش، در مجموعه رسول آفتاب، کلمه گبرم صحیح می باشد.علاوه بر آن که کلمه گیرم در این بیت هیچ معنای محصلی ندارد و حتی در صورت موجود بودن در نسخه های متقدم، می تواند ناشی از سهو مستنسخ باشد.
دوست
2012-10-30T23:28:13
بیت هفتم 7نادرست : گیرم درست : گبرمعزیزان شما این شعر پر مغز رو با لفظ گیرم معنا کنید ....قطعا بی معنی و بی ربط به موضوع هستش .. به نظر من بجای استناد به نسخه های نادرست بهتر است از بهترین مرجع یعنی عقل خودمون کمک بگیرم که این مصرع با لفظ "گبرم" دارای معنای کاملی است.
ساکت
2009-12-01T00:42:42
بیت7 نادرست:گبرمدرست:گیرماز نسخه ی استاد فروزانفر---پاسخ: با تشکر، با استناد به تحقیق شما تغییر انجام شدهٔ قبلی را بازگرداندیم.
ناشناس
2009-08-03T15:17:09
بیت 7غلط: گیرمدرست: گبرم---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
رسته
2009-03-21T17:34:40
بیت 2غلط: باده هاشاندرست : بادهاشانبیت 14غلط:گوشهدرست : گوشه یمنبع: نسخه ی فروزانفر---پاسخ: با تشکر، تغییرات مطابق تحقیق شما اعمال شد.
علی شیرازی
2019-06-04T19:12:05
درود بر همه دوستان در ساخته استاد مجید درخشانی با آواز بهشتی استاد شجریان در سال 2010 در لس آنجلس هم اجرا شده است.
امیرحسین
2019-09-15T11:30:20
این قطعه فوق العاده استاد مولوی را شهرام ناظری با نام "قفل زندان" بصورت تک آهنگ اجرا کرده که اجرای بسیار زیباییست، مخصوصا اجرای کاخ سعادت آباد. لطفا امکان اضافه کردن تک آهنگ رو هم به فهرست خوانندگان اثر اضافه کنید. من تلاش کردم نشد اینکار انجام بدهم. سپاسگذارم.
لیلا حسن زاده
2019-11-03T21:34:22
سلام و سپاس از مطالب مفید دوستانباز آمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم از آنجایی که در دوران گذشته و باستان (حتی امروزه) رسم بر این بوده که در نوروز درب زندان‌ها را باز می ‌کردند و گاه بخشی از حبس زندانیان را می‌بخشیدند. منظور مولانا از مصرع اول همان باز شدن قفل زندان‌ها و بخشیدن زندانیان بوده است.
همایون
2017-09-16T01:59:57
عرفان مقوله ائ‌ فردی به نظر میاید ولی از آنجا که انسان با جامعه و هستی‌ در پیوند استاگر خود را به اوج توانمندی خود برساند که هدف عرفان نیز همین است آنگاه همگی‌ از اوبرخوردار میشوند. این حسی است که جلالدین در این غزل بیان میکندبراستی نیز این کار را کرده است. جلال دین همه مذاهب را به هم زده است.خدا را دگرگون کرده است. مستی را برای همه تحقق بخشیده استشمس را خدا کرده است خودش را جاودانه و بی‌ مرگ کرده استشاهان را سبک و بی‌ مقدار کرده است مغول و تاتار را در اوج تهاجم به مسخره گرفته است آسمان و ستارگان را از اعتبار انداخته است دکان همه شعبده بازن را تخته کرده است برای همیشه زاهدن و دین فروشان را پست و بی‌ مقدار کرده است موسیقی‌ و رقص را و شادی و پرواز و نوروز را به همه ارمغان داده است براستی قفل زندان‌ها را شکسته است. آیا اکنون نوبت ما نیست که با باده اومست شوم و استون کیوان را و مردم آزاران جهان را فرو شکنیم. چرا که نه
بهاره
2017-08-13T13:40:06
مراد از "جغد طوطی خوار" چیست؟
...
2017-08-14T09:45:11
دوست عزیز، بهاره بزرگوارویرانه ای رو تصور کنید که جغدی اونجا نشسته و طوطی ها رو می خوره. یک باز از دست شاه به پرواز درمیاد و در این ویرانه جغد رو نابود می کنه.حالا جغد رو نمادی از شومی و ویرانی و مرگ در نظر بگیرید و طوطی رو نماد شیرین سخنی و سرزندگی و سرور و مولوی همون بازه که از دست معشوق (شاه) پریده و در این ویرانه، جغدهای نابود کننده زندگی رو نابود می کنه و طوطی هارو آزاد.به نظر من مولوی در این بیت خودش رو نابود کننده افسردگی ها و پیام آور نشاط و سرزندگی می دونه.با احترام.
...
2017-08-15T08:05:16
ممنونم از لطفتون
بهاره
2017-08-14T22:08:18
برسد به دست اون عزیزی (...) که پاسخ من رو داد. بینهایت ممنونم. چقدر شیرین، چقدر شیوا، چه هدیه ی زیبایی به من دادید با این پاسخ.
محمد طرفی
2018-09-15T11:33:06
بایستی عرض شود این ابیات گنجینه را استاد شجریان در کنسرت استرالیا اجرا کرده است! ساز و آواز این گرز فریدونی و سپس بعد از آن تصنیف سخن عشق یا همون تصنیف «مرغ سخندان» در کنسرتی داخل کشور استرالیا اجرا شد. جالب اینجاست به شعر سخن عشق تو بی آنکه بر آید به زبانم که مراجعه کردیم اونجا هم ننوشته که این شعر در استرالیا اجرا شده، بنظرم اگر کاربران سایت تاریخ ما لطف کنند از این دو اجرا نام ببرند خیلی خوب میشه! امیدوارم که موفق و سلامت باشند این عزیزان و به امید بهبودی حنجره ی ایران زمین، استاد محمد رضا شجریان!
حنیفی
2018-03-04T10:55:34
باعرض سلام خدمت مدیران تاریخ ما و خوانندگان عزیز وباعرض ارادت به یاد مولانا:بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشـکنموین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشـکنمهفت اختر بی‌آب را کاین خاکـیان را می خورندهم آب بر آتش زنم هم بادها شـان بشـکنمدر بیت چهارم، مولانا که خودرا خاک وازخاک معرفی میکند هرسه عنصر آب وآتش وباد را به باد افتصاح میدهد.ونیز بیان ظاهر این بیت میگوید که براتش آب می زند وحقیر شان میکند باد شان را بدر میکند .بادهاشان اصلاح شود به بادها شان
ملیکا رضایی
2021-08-09T13:04:49.4796254
شهرام ناظری هم فکرکنم خوانده باشد این شعر را ... 
ملیکا رضایی
2021-08-09T13:07:12.2189698
همایون ! عالی بود ! ....
هادی رنجبران
2021-12-25T22:28:11.969041
11. کیست که در میان جان مولانا بدو شعر تلقین می¬کند؟! مسلما مولانا از زبان او سخن می¬گوید. فرمان او را اجرا می¬کند و به زبان ساده¬تر، این همه عشق و شور و جذبه، عصیان و حماسه، هنر و زیبایی همه و همه، رشحه¬ای از «رَشَحات» اوست که در دل و جانش جای دارد و بدو تلقین شعر می¬کند و می¬توان گفت تنها مولاناست که چنین است و لاغیر. عارف واصل به مقامی دست می¬یابد که در خود هیچ¬گونه اراده و اختیاری نمی¬بنید؛ بلکه تسلیم خواست و ارادة معشوق است. وی احساس می¬کند که اراده و اختیار از او سلب شده است و خود را در اختیار یک قدرت و ارادة مافوق می¬بیند که سکوت و سخن گفتنش به دستور و خواست اوست؛ وگر نه خوی و لقب آن جناب، خاموشی و خموش بود و نگفتن را بر گفتن ترجیح می¬نهاد. از این¬رو، هرگاه به او مجال گفتن دهد، داد سخن می¬دهد و چون مانع شود، سکوت می¬کند. یا رها کن تا نیایم در کلام / یا بده دستور تا گویم تمام (مثنوی، 2/1555) اثر هنری در وادی عرفان، نتیجة حالت باطنی هنرمند است که در صورت محسوس جلوه¬گر می¬شود. آنجا که نه خودِ هنرمند که نیروی راز مکشوف شده بر او، در جانش جاری می¬شود و در کالبدش فعلیّت می¬یابد، «او» به سخن درمی¬آید.
هومن باقری
2022-05-07T15:22:32.8961849
معنی "بدغور" : بد گوهر
محمد کیال
2022-06-26T21:44:20.1957529
عرض ادب و احترام؛ در بیت هفتم «من نشکنم جز جور را یا ظالم بدغور را گر ذره‌ای دارد نمک گیرم اگر آن بشکنم» در ده جلدی استاد فروزانفر به جای گیرم، «گبرم» آمده است.
محمد کیال
2022-06-26T21:47:12.6692113
گر ذره‌ای دارد نمک، گبرم اگر آن بشکنم