گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:دی بر سرم تاج زری بنهاده است آن دلبرم چندانک سیلی می زنی آن می نیفتد از سرم

❈۱❈
دی بر سرم تاج زری بنهاده است آن دلبرم چندانک سیلی می زنی آن می نیفتد از سرم
شاه کله دوز ابد بر فرق من از فرق خود شب پوش عشق خود نهد پاینده باشد لاجرم
❈۲❈
ور سر نماند با کله من سر شوم جمله چو مه زیرا که بی‌حقه و صدف رخشانتر آید گوهرم
اینک سر و گرز گران می زن برای امتحان ور بشکند این استخوان از عقل و جان مغزینترم
❈۳❈
آن جوز بی‌مغزی بود کو پوست بگزیده بود او ذوق کی دیده بود از لوزی پیغامبرم
لوزینه پرجوز او پرشکر و پرلوز او شیرین کند حلق و لبم نوری نهد در منظرم
❈۴❈
چون مغز یابی ای پسر از پوست برداری نظر در کوی عیسی آمدی دیگر نگویی کو خرم
ای جان من تا کی گله یک خر تو کم گیر از گله در زفتی فارس نگر نی بارگیر لاغرم
❈۵❈
زفتی عاشق را بدان از زفتی معشوق او زیرا که کبر عاشقان خیزد ز الله اکبرم
ای دردهای آه گو اه اه مگو الله گو از چه مگو از جان گو ای یوسف جان پرورم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۳۸۰

تصاویر

کامنت ها

رسته
2011-09-27T12:33:27
بیت 10غلط : جاندرست: جاهمنبع: دیوان شمس نسخه فروزانفربیت کامل به این شکل در می آید:ای دردهای آه گو، اه اه مگو، الله گواز چه مگو، از جاه گو، ای یوسف جان پرورم
امین کیخا
2013-10-05T04:47:35
بارگیر برای حمال زیبنده است
امین کیخا
2013-10-05T04:50:18
جان پروردن یعنی به جانکامگی زیستن و وارون ان تنکامگی است یعنی به کام تن روزگار گذاردن
امین کیخا
2013-10-05T04:45:45
شب پوش انچه شب پوشند .جامه در بنیاد یامک بوده است .
تاذکین آذر
2021-02-26T21:28:33
با سلام به همه دوستاندر مصرع آخر به نظر «از چَه مگو از جاه گو» مناسب‌تر است. ضمن یانکه از چاه درآمدن یوسف و به جاه رسیدن نیز به ذهن تداعی می‌شود.وزن «جان» با شعر هماهنگ نیست.
خسرو
2021-03-09T05:40:02
زفتی عاشق را بدان از زفتی معشوق او زیرا که کبر عاشقان خیزد ز الله اکبرمچون لئامت عاشق بخاطر لئامت معشوق اوست پس تکبرو گنده گویی عاشقان « الله اکبر» هم بخاطر تکبرو گنده گویی معشوقشان است
همایون
2018-01-20T02:56:48
انسان هر چه ضعیف تر و غم گین تر، قدرت زوگویان بیشتر، برده داری پر رونق تر، تسلط سرمایه داران افزون تربخشی از روان شناسی هم امروز به کمک روحانیت آمده است و سعی در ضعیف نشان دادن و ناتوان نمودن انسان دارد تا بازاری برای خود دست و پا کند و تلاش می ورزد تا ناتوانی انسان را دور از دسترس او در مشکلات و گره های کودکی بیابد و اساس کار او را مختل سازدهمان گونه که مذهب انسان را از ابتدا گناه کار و شرم گین می شناسداین گونه غزل های جلال دین ارزش و نقش عرفان فره مند ایرانی که از بایزید بستامی تا شمس دین تبریزی بسیاری جان بازان و جان بخشان را در خود پرورده و در آسمان پر ستاره خود جای داده است را به ما می نمایاندآری انسان عزیز است انسان بزرگ است انسان شیرین است و انسان پیا آور هستی ست