مولانا:در آینه چون بینم نقش تو به گفت آرم آیینه نخواهد دم ای وای ز گفتارم
❈۱❈
در آینه چون بینم نقش تو به گفت آرم
آیینه نخواهد دم ای وای ز گفتارم
در آب تو را بینم در آب زنم دستی
هم تیره شود آبم هم تیره شود کارم
❈۲❈
ای دوست میان ما ای دوست نمیگنجد
ای یار اگر گویم ای یار نمییارم
زان راه که آه آمد تا باز رود آن ره
من راه دهان بستم من ناله نمیآرم
❈۳❈
گر ناله و آه آمد زان پرده ماه آمد
نظاره مه خوشتر ای ماه ده و چارم
کامنت ها