گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:این شکل که من دارم ای خواجه که را مانم یک لحظه پری شکلم یک لحظه پری خوانم

❈۱❈
این شکل که من دارم ای خواجه که را مانم یک لحظه پری شکلم یک لحظه پری خوانم
در آتش مشتاقی هم جمعم و هم شمعم هم دودم و هم نورم هم جمع و پریشانم
❈۲❈
جز گوش رباب دل از خشم نمالم من جز چنگ سعادت را از زخمه نرنجانم
چون شکر و چون شیرم با خود زنم و گیرم طبعم چو جنون آرد زنجیر بجنبانم
❈۳❈
ای خواجه چه مرغم من نی کبکم و نی بازم نی خوبم و نی زشتم نی اینم و نی آنم
نی خواجه بازارم نی بلبل گلزارم ای خواجه تو نامم نه تا خویش بدان خوانم
❈۴❈
نی بنده نی آزادم نی موم نه پولادم نی دل به کسی دادم نی دلبر ایشانم
گر در شرم و خیرم از خود نه‌ام از غیرم آن سو که کشد آن کس ناچار چنان رانم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۴۶۷

تصاویر

کامنت ها

هرکه هر چه خواندم مرا خوش است
2017-09-12T13:19:58
درود بر همه دوستان در این بیت در آتش مشتاقی هم جمعم و هم شمعمهم دودم و هم نورم هم جمع و پریشانممعنای واقعی دو کلمه جمع چیست تو گویی (واو یا ضمه)ما قبل پریشان نباشد بیت رنگ دیگر خواهد گرفت بدین سان که با کسره ای جمع را مضاف و پریشان را مضاف الیه خواهیم نمودالبته بازدید نسخ قدیمی از حضرت مولانا و حفظ اصالت قطعا زیبا تر و برازنده است
محسن ، ۲
2019-01-25T23:41:31
وفاجان در آتش مشتاقی هم جمعم و هم شمعمجمع = خاطر جمع و آسوده خاطر
Vafa
2019-01-25T22:57:58
در آتش مشتاقی هم جمعم و هم شمعم منظور از جمع چیه آیا تفسیر خاصی داره ؟
بابک چندم
2019-01-26T17:09:02
جمع در مقابل پریشان -> متمرکز، دارای تمرکز کاملجمعم در مصرع اول مقابل شمعم-> یکپارچه، از هم نگسیختهجمع و مجموع و... را در اشعار از جمله سعدی هم بسیار می بینیم، که همین مضمون را دارد -> یکپارچه، یکدست بودن، تمرکز کامل داشتن یا به عبارتی هوشیاری کامل و مطلق داشتن، کاملاً آگاه بودن...این را در (Zen) همان زِن کردن، و در یُگا (yoga) یکی از مراحل دیانا (dhyana-> meditation) یا مراقبه آورده اند...مرحله ای است که شخص بدون تفکر، تعقل، یا تخیل کردن ( خارج از ذهن) به آگاهی، هشیاری، بیداری، با خبر بودن می رسد....@ محسن 2دوست عزیزاگر که گاه می بینی من پس از نوشته شما نظر دیگری می آورم، آنرا خدای ناکرده پای عیب و ایرادگیری نزن که منظور و مقصودم هیچگاه اینچنین نیست... بلکه فقط اینکه نگاه و منظر متفاوتی نیز موجود است، همین و نه بیش از آن...
محسن ، ۲
2019-01-26T17:58:33
بابک جان گمان مبر که دلگیر می شوم که بسیار خرسندم که کاملتر و جامع تر می نویسی بسیار از نگارش شما سود می برمهنوز سالها وقت دارم تا به کمال و احاطه ی شما برسم ، انشااللهبردوام و پایدار باشید